یکی ازمسائلی که در تمامی مباحثات و مجادلات سیاسی مطرح میشود ،تاکید بر اجرایی بودن و یا نبودن هرطرح و پیشنهاد مطرح شده ازجانب کنشگران سیاسی است. واقعبت این است که اگربحث اجرایی شدن را ملاک قراردهیم ،به این نکته میرسیم که قدرت اجرای هرطرح در دست حکومت است
اگر این مسئله را معیار درستی و یا نادرستی یک پیشنهاد برای تغییر،مورد تاکید قرار دهیم،هیچ طرح و پیشنهادی خارج از قدرت امکان اجرا ندارد.
حالا سئوال این است که در شرایطی که حاکمیت حتا برای اجرای تغییر در یک طرح ساده مربوط به ترافیک هم مقاومت میکند،آیا طرح مسائلی سیاسی در حد “رفراندوم” ، تغییرسیاست خارجی، تغییرسیاست تبلیغاتی در صدا و سیما و آزاد کردن زندانیان سیاسی وامثالهم .درست است و یا غلط است؟
واقعیت این است که حاکمیت بهدلیل داشتن قدرت اجرایی، قادر به اعمال ارادۀ خود است، ولی اپوزیسیون تحولخواه فاقدچنین امکان اجرایی است. در چنین شرایطی اپوزیسیون چرا باید مطالباتی رامطرح کند که قادربه اجرای آن نیست؟
دراین بحث به نظر من، یک مغلطه وجود دارد.و آن هم درهم آمیختن وظیفۀ حاکمیت، با وظیفۀ اپوزیسیون است.
هیچ اپوزیسیونی قدرت اجرایی به مفهوم اختیار حقوقی برای اعمال ارادۀ خودش ندارد، در چنین وضعیتی آیا باید دست ازاعلام نظر و بر نامهها و پیشنهادهای خود بردارد؟
قطعاً رسالت روشنفکری و کنشگری سیاسی و اجتماعی چنین نظری را نمیتواند بپذیرد،حکومت وظیفۀ خودش را انجام میدهد، اپوزیسیون هم باید وظیفۀ خودش را انجام بدهد.
اپوزیسیون اگر مجری احکام حکومت و یا منتظر موافقت حکومت باشد که دیگر اپوزیسیون نیست. درست است که هر پیشنهادی بایدپشتوانۀ اجرایی داشته باشد و پشتوانۀ اجرایی هم یعنی قدرت برای اعمال اراده، ولی اتفاقا این اصل حاکم برکنشگری سیاسی میآموزد که اپوزیسیون هم باید دنبال تدارک قدرت برای اعمال ارادهاش باشد
بسیج نیرو در وهلۀ اول به جلب حمایت مخاطبین از برنامههای پیشنهادی مربوط میشود.در این مورد آنچه اهمیت مییابد و به بسیج نیرو منجر میشود، این نیست که حاکمیت موافق و یا مخالف برنامۀ اپوزیسیون است، بلکه مسئله این است که محتوای برنامۀ پیشنهادی با مطالبات جامعه همخوانی داشته باشد و قادر به بسیج نیرو و تشکیل قدرت هست یانه؟
بایستۀ این کار این است که برنامۀ پیشنهادی برخاسته از ضرورتهای سیاسی جامعه در شرایط زمانی و مکانی آن باشد.
اینکه میگویند یک پیشنهاد سیاسی باید عینی و قابل اجراباشد، منظور این نیست که برای حکومت قابل اجرا باشد.
بدیهی است که برای حکومت وضع موجود بهترین وضعیت است و برای حفظ آن هم اعمال قدرت میکند.برای اپوزیسیون مسئله این است که برنامۀ پیشنهادیش برخاسته از دل ضرورتهای جامعه باشد و جنبۀ رهنمایی و راهگشایی داشته باشد، بتواند مسیر حرکت جامعه را ترسیم کند و به کنشگری سیاسی معنی، مفهوم و جهت ببخشد و در نهایت حول گفتمان خود، قدرت اجتماعی برای تغییر بسیج کند.
قابلیت اجرایی داشتن یک پیشنهاد، دقیقاً به مفهوم پذیرش اجتماعی آن برای کنشگران سیاسی و مخاطبین اجتماعی است ،نه اینکه الزاماً حکومت آنرا بپذیرد.
حکومتها در شرایط برآمد یک قدرت اجتماعی تحولطلب است که به ناچار به اجرای آن تن میدهد.
نمیتوان برنامهای را که حکومت مایل به انجام آن نیست، غیر واقعی دانست.
مهم این است که آن برنامه به چه میزان برآمد ضرورتهای سیاسی و مورد پذیرش جامعۀ مخاطبین باشد.
سیاوش
1 Comment
آنچه در نوشته دوست گرامی نادیده گرفته شده است شرایط ویژه ایست که باید در طرح پیشنهادات یا برنامه ها مورد دقت قرار بگیرد ، بحث برسر پذیرش حکومت نیست بحث بر سر آنستکه شرایط ویژه کنونی تا چه حد میاواند از نظر توازن نیروها و همچنین ضعف حکومت و اجبار به عقب نشینی وجود داشته باشد مشخصا در شرایط مشخص حکومت گاه ناچار به عقب نسینی یا آماده عقب نشینی میشود چرا که میداند در صورت مقاومت ممکن است اساس حکونتی از دست برود ، از اینرو در بعضی برنامه ها قادر به همراهی میشود در مورد حجاب آنرا دیدیم مهم اینست در ش ایط هاص چه نوع برنانه هایی باید مطرح گردند که حکومت ظرفیت پذیرش آنرا داشته باشد ، این مهم با همراهی مردم و جنبش های اجتماعی کامل میگردد