چهارشنبه ۵ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۶:۲۸

چهارشنبه ۵ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۶:۲۸

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند...
گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از...
۵ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گودرز اقتداری
نویسنده: گودرز اقتداری
واقعیت‌های جدید در قفقاز و "جادۀ ترامپ": روی کاغذ صاف و روان بود!
ایروان به یک آزمایش پرداخت: سیستم اتحادهای سنتی و تضمین‌های واقعی را به نفع وعده‌های توهمی غرب رها کرد. روی کاغذ، همه چیز زیبا به نظر می‌رسد: صلح، همکاری، فناوری،...
۴ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: سیامک سلطانی
نویسنده: برگردان: سیامک سلطانی
روایت‌ یک‌سویه، بیماری تاریخی و همگانی
ذکر اشتباهات حزب توده وعمل نادرست شخص آقای خسرو روزبه از سوی آقای علی مرادی مراغه‌ای و دیگر منتقدین،زمانی . می‌تواند دست‌مایه‌ای مفید در راستای ازادی و عدالت و نابودی...
۴ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: اسد
نویسنده: اسد
کشتار ۱۳۶۷؛ زخمی باز در تاریخ ایران و ضرورت دادخواهی...
کشتار ۶۷ تنها یک تراژدی ملی نبود، بلکه مصداق نقض فاحش و گستردهٔ حقوق بشر به شمار می‌رود. نهادهای بین‌المللی هم‌چون عفو بین‌الملل و دیدبان حقوق بشر بارها خواستار روشن...
۴ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن آبادی
راهرو ترامپ در قفقاز و خوش‌بینی های طرف ایرانی...
خوش‌بینی طرف ایرانی در مورد موضع کرملین در این مورد ممکن است با واقعیت دشوار امروز در تضاد باشد. مشکل اینجا نه تنها طیف گستردۀ ارزیابی‌ها از اسناد امضا شده...
۴ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: یوری کوزنتسوف
نویسنده: یوری کوزنتسوف
کنش‌گری کارشناسان و سمن‌ها در زمینۀ محافظت از منافع ملی
ابلاغ «جراحی ساختار وزارت جهاد کشاورزی»، که ازجمله حاوی انحلال سازمان منابع طبیعی بود، بلافاصله با واکنش کارشناسان و سمن‌های تخصصی مواجه شد. به‌دنبال این برخوردهای فعال ۷ روز بعد...
۴ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار نهادهای شهروندی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار نهادهای شهروندی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
بحران دولت در هلند: پارلمان خواستار تحریم دولت اسرائیل شده است
دو ماه مانده به انتخابات پارلمانی، بحران جاری دولت در لاهه بار دیگر تشدید شده است. روزنامه چپ لیبرال به نقل از یک منبع ناشناس نزدیک به دولت از «هرج...
۳ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی

آیا ایران در آستانۀ یک رستاخیز ملی است؟

مرکز ثقل فعالیت سیاسی نیروهای تحول‌طلب باید به‌سمت یک اتحاد وسیع از نیروهای عدالت‌خواه چپ، دموکرات‌های ترقی‌خواه، اصلاح‌طلبان تحول‌طلب، نیروهای ملی طرفدار استقلال سیاسی و اقتصادی و باورمند به توسعۀ موزون و نیروهای ملی مذهبی سکولار متمرکزشود.

جامعه و کشور ما در یک تحول و چرخش تاریخی قرار گرفته است. بسیاری از شرایط لازم برای این تحول بزرگ به حد بلوغ رسیده و بسیاری کمبودهای آشکار وجود دارد که باید به آنها پرداخت تا حاصل زجرهایی که ملت ما طی یک بازۀ زمانی بیش از یک‌صد ساله تحمل کرده، دوباره و چندباره دست‌خوش تاراج زمان و طعمۀ ددان نگردد.

در آستانۀ این رستاخیز جدید و خیزش ملی، صحنۀ سیاسی کشور به شکل زیر قابل ترسیم است:

سرمایه‌داری امپریالیستی دچار بحران جهانی و تاریخی است و برای حل بحران خود، مثل همیشه مشغول صدور بحران به جهان است. راست‌ترین و هارترین جناح‌های سرمایه‌داری امپریالیستی در اکثر کانون‌های قدرت سرمایه در رأس حاکمیت‌های خود قرار گرفته‌اند.

آنها تاب تحمل هیچ کشور و برنامۀ توسعۀ مستقلی را ندارند. آش را با جاش می‌خواهند؛ حتی تحمل رقابت عرفی اقتصادی را هم که خود مدعی آن هستند، ندارند. تنها راه گریز از بحران جهانی خود را در جنگ، نابودی اقتصادی رقبا، سلطه بلامنازع سیاسی و فضای حیاتی به وسعت کل جهان می‌دانند.

زمانی نازی‌های آلمان می‌گفتند تصرف روسیه شوروی فضای حیاتی ما است و به همین خاطر به آن حمله کردند. کل جهان سرمایه‌داری هم این منطق نازی‌ها را پذیرفت و تا زمانی که پاچۀ خودشان را گاز نگرفت، با آن وارد جنگ نشدند. حالا قدرت جهانی‌شدۀ سرمایه، متکی به پیشرفته‌ترین تکنولوژی‌های روز و جنگ‌افزارهای انباشته شده در زرادخانه‌های آنها، چنین استدلال می‌کند که «همۀ جهان عرصه فضای حیاتی ماست».

جنگ‌های جدی خاورمیانه، حمله به افغانستان و عراق، نابودی لیبی و سوریه و جدیداً کمر بستن به تجزیۀ ایران، تدارک جنگ و حملۀ نظامی احتمالی به چین، تحریم گستردۀ هر اتحادیۀ اقتصادی که در مقابل دلار عرض‌اندام کند و راه مستقلی برای رشد و توسعه انتخاب نماید و ده‌ها تجاوز و دخالت دیگر نشان می‌دهد که نظام بین‌المللی هم قادر به مهار غول بحران سرمایه‌داری نیست.

این مسائل نشان می‌دهد که جهان تک‌قطبی خواست روز جهان سرمایه‌داری امپریالیستی است و تنها با دفاع از یک جهان چندقطبی در نظام بین‌المللی است که می‌توان در مقابل این یابوی سرکش امکان حیات به دست آورد.

البته این بحث به نگاه نیروهای چپ و حامیان استقلال و منادیان عدالت اجتماعی مربوط می‌شود. اگر با نگاه سرمایه‌داری، به‌ویژه سرمایه‌داری امپریالیستی و نئولیبرالیستی، به آن نگاه کنیم، چنین جهانی نه تنها هول‌انگیز و خطرناک نیست بلکه بسیار هم لازم و رشدگرایانه است.

از نگاه آنها، این بهترین موقعیت است برای در هم شکستن تتمۀ قدرت چپ از یک‌سو (که در قالب جامعه مدنی و ان‌جی‌اوها و احزاب چپ فعالیت می‌کنند) و از سوی دیگر کشورهای یاغی بین‌المللی مثل کوبا و ونزوئلا و روسیه و امثالهم که باید مقاومت‌شان در مقابل جهان تک‌قطبی در هم شکسته شود.

دوم: در درون چنین نظمی از نظام بین‌المللی و در آستانۀ یک رستاخیز ملی، در کشور خودمان با رژیمی روبرو هستیم که از دل انقلاب بزرگ ۵۷ بیرون آمد؛

رژیمی مملو از تعارض منافع، کج‌فهمی از وظایف ذاتی یک دولت مدرن، اسیر در دست توهمات یک ایدئولوژی قرون وسطایی، درون یک جهان رو به سوی مدرنیته، ناتوان و ناکارآمد در پاسخگویی به مقتضیات زمانه، انباشتی از چالش‌های طبقاتی، جنسیتی، فرهنگی و سیاسی، سرمست از حمایت اقلیتی جیره‌خور سازمان‌یافته، در معرض یک جنگ احتمالی ویرانگر و رو‌در‌رو با چالش‌های اجتماعی و سرکوب مطالبات زحمت‌کشان و حقوق‌بگیران و…

از طرف دیگر، فعال شدن همۀ چالش‌ها و گسل‌های تاریخی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، با مردمانی ناراضی، جوانانی خام‌اندیش و عاصی و شورشی و حق‌طلب و القاپذیر از هژمونی فرهنگی و شکاف عمیق میان جامعۀ مدنی و ساختار قدرت سیاسی، وضعیت پیچیده‌ای ایجاد کرده است.

در چنین شرایطی، با هستۀ سخت قدرتی روبرو هستیم که گرچه خود عمده‌ترین عامل این بحران عمیق اجتماعی و بین‌الملل است، نه حاضر به پذیرش وخامت اوضاع و ضرورت اصلاحات است و نه اجازۀ عرض‌اندام به جامعۀ مدنی و نیروهای سیاسی اصلاح‌طلب و احزاب سیاسی با برنامه می‌دهد و در یک کلام حیات احتماعی و سیاسی را قفل کرده و به بن‌بست کشانده است.

جامعه و سپهر سیاسی و دستگاه دولت را از نیروهای بالنده تهی کرده و عرصۀ حاکمیت را به روی پخمگان گشوده است.

در واقع، مشکل اساسی این است که حاکمیت خودش را از سرمایه‌های جایگزین اجتماعی و سیاسی تهی کرده است. شرایط سیاسی به سمتی رفته است که با فروپاشی هرم قدرت کل ساختار در هم فرو می‌پاشد و چه بسا با این فروپاشی نظام اجتماعی هم فروبپاشد، تمرکز قدرت با تضعیف دموکراسی و ناکارآمد کردن ارکان مستقل حاکمیتی نیروی جانشینی هم برای خود باقی نگذاشته است که در شرایط بحرانی نجات‌بخش باشد و این برای حیات ملی ما بسیار خطرناک است.

چهارم در چنین فضای نومیدکننده‌ای که باتوجه به تخاصمات بین‌المللی ،بحران داخلی باحمله‌های همه‌جانبۀ امپریالیستی و صهیونیستی هم‌پوشانی یافته است خطرات فوق هم واقعی می‌شوند و هم به مسئلۀ روز تبدیل شده‌اند. این شرایط همۀ نیروهای سرکوب شدۀ،رانده شده از قدرت، ناراضیان حتی درون و حاشیۀ قدرت ،سلطه‌جویان بین‌المللی  و شکاف‌های هویتی رابه تکاپو با ساختار قدرت واداشته است.

و این امری غیرطبیعی و غیرعادی هم نیست. مضمون این تکاپو را آمادگی برای جانشینی احتمالی قدرت مستقر و یا سهم‌خواهی از قدرت و یا تلاش برای جلوگیری ازیک فاجعۀ ملی تشکیل می‌دهد. نیروهای راست افراطی و قدرت و ثروت از کف‌‌دادگان انقلاب پنجاه و هفت،متکی به شرایط جنگی و اتکأ به قدرت‌های متجاوز و تجزیه‌طلب درقالب نیروهای سلطنت‌طلب و در رقابتی تنگاتنگ با یک نیروی تک پرواز انحصارطلب مانند مجاهدین و نیز بخشی از نیروهای چپ افراطی و البته کم‌اثر، برای سرنگونی حاکمیت اسب خود را زین کرده‌اند.

در درون و حاشیۀ حکومت هم نیروهای راست میانه با تعلقات فکری و طبقاتی خود می‌خواهند سمتگیری تحولات جاری و احتمالی را به‌سوی درهم آمیختگی بانظام جهانی سرمایه و نظم نىولیبرالی هدایت کنند و شریک سرمایه‌های جهانی بشوند. این نیرو درقالب احزابی همچون حزب کارگزاران سازندگی، راست‌های میانه ،بخش فوقانی و محافظه‌کاری از طیف اصلاح‌طلبان زرد با ارگان‌های تبلیغی و سازمان‌های صنفی طبقاتی خود، مثل اتاق بازرگانی،وارگان‌های ترویجی خود،،مثل مجله مهرنامه و هنرمندان خود، با سریال‌هایی مثل تاس و اقتصادخوانده‌هایی مثل دکتر نیلی و غنی‌نژاد و غیره که همگی موئلفه‌های لازم یک طبقۀ اجتماعی را تشکیل می‌دهند، به فعالیت مشغولند.

آنچه مسلم است هیچ‌کدام ازاین نیروها پیگیر مطالبات اردوی دستمزد و حقوق بگیران نیستند و هیچ یک از این زحمت‌کشان را نمایندگی نمی‌کنند.

دراین میان وضعیت نیروهای چپ، دموکرات‌های ترقی‌خواه و نیروهای ملی طالب استقلال و توسعۀ ملی درعین حال که ازهمۀ نیروی دیگر برای آیندۀ کشورما اهمیت بیشتری دارند ولی از وضعیتی بسیار نابسامان برخور دارند.

درغیاب چنین نیرویی و درشرایط میدانی شدن تغییرات و ضعف و اصلاح ناپذیری هرم قدرت و در نهایت جنگ تجاوزکارانه و فروپاشی سیاسی،امکان سربرآوردن قدرت‌های راست افراطی یا راست میانه و یا ائتلافی از آنها برای پرکردن خلأ قدرت، دور از ذهن نیست، که در چنین شرایطی تصور تمی‌رود تغییری بنیادی درجامعه به‌سوداکثریت مردم حاصل شود.

ممکن است برای مدت معینی گشایش‌های فرهنگی مثلاً درقالب آزادی پوشش برای جذب جوانان اعمال گردد و حتی در چهارچوب معینی آزادی‌های اجتماعی و حتی سیاسی دردستور قرار بگیرد، ولی به علت ماهیت نیروهای جدید احتمالی به قدرت رسیده ،محتوای سمت‌گیری بین‌المللی و رشد اقتصادی به‌سوی نظام جهانی سرمایه‌داری خواهدبود که این خود درمیان مدت موجب آغاز مبارزات جدیدی با رنگ طبقاتی تندتر درکشور می‌شود.

در واقع جنگ طبقاتی میان زحمت‌کشان و نئولیبرال‌ها تازه آغاز می‌گردد. به‌هرحال این نگاه کوتاه‌مدت و میان‌مدت من به سیر تحولات آینده است که البته بخشی از آن می‌تواند فقط پیش‌بینی باشد. از نظر من، با توجه به ناکارامدی حاکمیت ،شکاف عمیق میان دولت و ملت، فقدان یک آلترناتیو ملی دموکراتیک و عدالت‌محور، اگر جنگی رخ دهد وساختار سیاسی فروبپاشد،خطر قدرت‌گیری راست‌های افراطی را نه متکی به نیروهای اجتماعی و پایگاه مردمی‌شان بلکه متکی به‌قدرت نیروهای متجاوز، بعید نیست.

همین تحلیل موجب تاکید بر دو حوزۀ فعالیت سیاسی برای من می‌شود.

نخست مبارزه علیه نیروهای راست سرسپردۀ بیگانه‌پرست ،جنگ‌دوست، سلطنت‌طلب و رسوا و افشای ماهیت ونقش آنها در آیندۀ  ایران و دیگری تلاش برای تشکیل یک بدیل دموکراتیک و ملی و ترقی‌خواه واستقلال‌طلب وصلح‌جو برای شرایط احتمالی خلأ قدرت.

با این همه ،مطلوبم این است و آرزو می‌کنم ،خود هرم قدرت حتی اگر برای بقای خودش هم شده است، پرچم‌دار پاسخ‌گویی به ضرورت تغییرات و اصلاحات دموکراتیک در جامعه بشود و با کمترین هزینه شرایط وخیم فعلی را به‌سود مردم ،از سر جامعه بگذراند.

این البته که یک آرزو و مطلوب است ،ولی در تاریخ معاصر کشورخودمان چندان هم بی‌سابقه نیست.

اشارۀ نمونه‌وار به نقشی که شاه در مورد اصلاحات ارضی به‌عهده گرفت: با این‌که دربار، شاه و مجلس‌های قبل از اصلاحات در مقابل لغو مناسبات ارباب رعیتی مقاومت می‌کردند، سرانجام تحت فشار کندی و تهدید به تغییر رژیم سلطنتی به جمهوری، باحمایت از دکتر علی امینی سرانجام شاه تسلیم شد و پرچم اصلاحات ارضی را در دست گرفت و طی آن، هم به ضرورت یک تغییر پاسخ داده که درمجموع به‌سود جامعه برای مدتی معین گردید و هم خودش حداقل یک دهه، بدون چالش حادی حکومت کرد.

نیروهای ملی را از صحنه بدرکرد، اسلام سیاسی را مهار نمود و نیروهای چپ راسرکوب کرد و مورد تشویق وحمایت سرمایه‌داری امپریالیستی در چهارچوب جنگ سرد هم شد و حتی به مقام ژاندارمری منطقه ارتقا یافته وتمام جرائم حقوق بشری‌اش هم نادیده گرفته شد. بگذریم از اینکه همۀ این عوامل او را به جنون قدرت کشاند و با استبداد شخصی، خودرایی، فرصت‌های توسعه را به بحران اقتصادی کشاند و به انقلاب ۵۷ ختم کرد.

در پایان به دو نکتۀ دیگر برای تکمیل بحث باید اشاره کنم و آن اشاره به نقش برخی از نیروهای درون حکومت در ایجاد اختلال مفهومی و عملی درروندهای سیاسی کشور است. اشاره‌ام به نیروهای بنیادگرای تند درون حکومت است که نقش زیادی در نابسامانی‌های فعلی هم در تقابل مردم با حاکمیت و هم درتخاصم نظام بین‌المللی با حکومت داشته و دارند. جریانی که ریشه درگذشته‌های دورتری دارند ولی امروزه درقالب جریانی به نام جبهه پایداری مشغول فعالیت‌اند. این نیرو مخرب‌ترین نیروی درون حاکمیتی است که سرچشمۀ بسیاری از رخدادهای بین‌المللی علیه تمامیت ارضی کشور و شکاف میان حاکمیت و مردم و سرکوب نیروهای ترقی‌خواه واصلاح‌طلبان رادیکال وتحول‌طلب و ملی موجب شده است و متاسفانه در ساختار قدرت یک نیروی تاثیرگذار است.

عده‌ای از چپ‌ها متاسفانه ارزیابی غلطی از این جریان دارند.آنها در ارزیابی ماهیت این نیرو آنها را بخش ضدامپریالیستی موجود در درون حکومت می‌دانند و حتی فراتراز آن، آنها را به‌خاطر تمایلات عدالت‌خواهانۀ خود از نظر اقتصادی، به چپ نزدیکتر می‌دانند.

من به‌شدت با این ارزیابی مشکل دارم. ضدامپریالسم بودن آنها را به اجنبی‌ستیزی دیوانه‌وار و عادتی‌شان منتسب می‌دانم، این نیرو در چپ‌ستیزی، از افراطی‌ترین نیروهای درون حکومت است. آنان اخلال‌گران روابط سالم و متعامل حکومت با جهان هستند و بیشترین نقش را در سرکوب جنبش‌های مردمی و اعتراضات مدنی به‌عهده داشته و دارند. جایگاه این نیرو در درون جامعۀ ما جایگاه یک پارازیت مزاحم است و به هیچ‌گونه تحولی تن درنمی‌دهند و برخورد نیروهای چپ و دموکراتیک با آنها تنها می‌تواند دفع شرشان باشد. آنان در اقلیت کامل هستند ولی از موقعیت و قدرت درون ساختار حکومت برخوردارند.  اخیرا به نظر می‌رسد بخش‌هایی از حکومت هم به مخرب بودن انهارسیده‌اند ولی آنها هم‌چنان خود را سخن‌گوی راستین نظام و کانون قدرت معرفی می‌کنند. اصلاح‌طلبان حکومتی و بیرون حکومتی باید بااین گرایش مخرب به‌شدت برخورد کنند. زیرپای این نیرو در مجموعۀ نظام درحال سست شدن است، نباید مرعوب‌شان شد و باید به مقابله با آنها پرداخت. آنان احتمالاً مناسب‌ترین شکارگاه و نفوذ جاسوسان بیگانه هم هستند. البته در این مورد آنان تنها نیستند، ولی بسیار مستعداین کارند.

نکتۀ دوم نگاه من به صف نیروهای ملی و دموکراتیک درون و بیرون نظام در داخل وخارج کشورهاست.

به نظر من باید مرکز ثقل فعالیت سیاسی نیروهای تحول‌طلب به‌سمت یک اتحاد وسیع از نیروهای عدالت‌خواه چپ، دموکرات‌های ترقی‌خواه اصلاح‌طلبان تحول‌طلب، نیروهای ملی طرفدار استقلال سیاسی و اقتصادی و باورمند به توسعۀ موزون و نه صرفاً رشد مکانیکی، و نیروهای ملی مذهبی سکولار متمرکزشود. این تنها اتحادی است که در شرایط فعلی می‌توان یک جایگزین مناسب برای حاکمیت فعلی باشد.هم خط فروپاشی را منتفی می‌کند، هم از افتادن کشور به‌دست سرسپردگان بیگانه وحامیان صهیونیسم جلوگیری می‌کند، هم راه رابرای توسعۀ موزون ،هموار می‌سازد و هم جایگاه ایران را به‌عنوان یک کشورصلح‌جو در نظام بین‌المللی تثبیت می‌کند و شرایط مناسب را برای بهره‌مندی از امکانات جهانی برای ارتقا ملی فراهم می‌سازد.

به امیدتحقق چنین آرزوهایی برای نجات واقعی ملی..

تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد, ۱۴۰۴ ۲:۲۸ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

کودتای دشمنان ایران در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سودای پوچ میراث‌داران آن

خانواده پهلوی بار دیگر در پی آن است که با پشتیبانی دشمنان بیگانهٔ ایران به قدرت بازگردد. اما جامعهٔ امروز ایران نه استبداد غالب ولایی و ناقض حقوق بشر را می‌طلبد و نه استبداد مغلوب سلطنتی مدرن و ناقض حقوق بشر را. خواست قاطبهٔ جامعهٔ مدنی و نیروهای مترقّی میهن ما برقراری جمهوری مبتنی بر دموکراسی، جدایی دین از حکومت، عدالت اجتماعی و حقوق بشر است.

ادامه »

افول قدرت‌های غربی از هولوکاست تا غزه

تصاویر استخوان‌های برجسته و چشمان فرورفته این کودکان، تنها پوسته فاجعه را نشان می‌دهد؛ عمق آن، خاموش‌شدن آهسته یک نسل است. پزشکان و متخصصان تغذیه هشدار داده‌اند: حتی اگر جنگ همین امروز متوقف شود، این کودکان با زخم‌های جبران‌ناپذیر جسمی و ذهنی، تا پایان عمر زندگی خواهند کرد

مطالعه »

قحطی در غزه؛ آیینۀ تمام‌نمای پوچی ادعاهای قدرت‌های غربی

نتانیاهو با چه اطمینانی، علیرغم اعتراض‌های بی‌سابقۀ جهانی به غزه لشکرکشی می‌کند؟ در حالی که جنبش صلح تا تل‌آویو گسترش یافته و اعتراض‌ها به ادامۀ جنگ و اشغال غزه ده‌ها هزار شهروند اسرائیلی را نیز به خیابان‌ها کشانده، وزیر دفاع کابینۀ جنایت‌کار نتانیاهو با تکیه بر کدام قدرت، چشم در چشم دوربین‌ها می‌گوید درهای جهنم را در غزه باز کرده است؟

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
بیانیه ها

کودتای دشمنان ایران در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سودای پوچ میراث‌داران آن

خانواده پهلوی بار دیگر در پی آن است که با پشتیبانی دشمنان بیگانهٔ ایران به قدرت بازگردد. اما جامعهٔ امروز ایران نه استبداد غالب ولایی و ناقض حقوق بشر را می‌طلبد و نه استبداد مغلوب سلطنتی مدرن و ناقض حقوق بشر را. خواست قاطبهٔ جامعهٔ مدنی و نیروهای مترقّی میهن ما برقراری جمهوری مبتنی بر دموکراسی، جدایی دین از حکومت، عدالت اجتماعی و حقوق بشر است.

مطالعه »
پيام ها

«مرا بلند کن و بر شانه‌ات بنشان» رفیق حسن صانعی درگذشت!

حسن چهل سال پس از فاجعۀ پرپر شدن گل نورسیدۀ دخترش میترا به دست کوردلان، از دخترش، از گل دوست‌داشتنی زندگی‌اش، در پیوند با سرود انترناسیونال یاد می‌کند. آری فلسفۀ زندگی شخصی و سیاسی حسن در یک راستا قرار داشتند.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

واقعیت‌های جدید در قفقاز و “جادۀ ترامپ”: روی کاغذ صاف و روان بود!

روایت‌ یک‌سویه، بیماری تاریخی و همگانی

کشتار ۱۳۶۷؛ زخمی باز در تاریخ ایران و ضرورت دادخواهی…

راهرو ترامپ در قفقاز و خوش‌بینی های طرف ایرانی…

کنش‌گری کارشناسان و سمن‌ها در زمینۀ محافظت از منافع ملی