رقص در خون: از جشن ۱۱ سپتامبر تا ابزار فشار، نقش شکننده مجاهدین خلق در استراتژی ترامپ
برای بررسی جایگاه سازمان مجاهدین خلق در استراتژی دونالد ترامپ و سیاست خارجی دولت فعلی آمریکا (دومین دوره ریاستجمهوری ترامپ، آغاز شده از ژانویه ۲۰۲۵)، لازم است به تحلیل زمینههای تاریخی، شواهد موجود، و تحولات اخیر در سیاست خارجی آمریکا پرداخته شود. این تحلیل با استناد به منابع خبری و تحلیلی، همراه با بررسی انتقادی ارائه میشود.
۱. زمینه تاریخی: روابط مجاهدین خلق با آمریکا
سازمان مجاهدین خلق تا سال ۲۰۱۲ در فهرست گروههای تروریستی وزارت خارجه آمریکا قرار داشت، اما پس از لابیگری گسترده و حمایت برخی سیاستمداران آمریکایی، از این فهرست خارج شد. این خروج، نتیجه فشارهای مالی و سیاسی سازمان، از جمله پرداخت مبالغ قابلتوجه به شخصیتهای سیاسی برای سخنرانی در حمایت از آن بود.
در دوره اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ (۲۰۱۷-۲۰۲۱)، برخی از نزدیکان او، از جمله جان بولتون (مشاور امنیت ملی)، رودی جولیانی (وکیل و مشاور غیررسمی) و مایک پمپئو (وزیر خارجه سابق و رئیس پیشین سیا)، بهطور علنی از مجاهدین خلق حمایت کردند و در نشستهای این سازمان در پاریس و تیرانا سخنرانی کردند. این افراد، سازمان را بهعنوان «آلترناتیو نیرومند» برای جایگزینی جمهوری اسلامی معرفی میکردند.
۲. جایگاه مجاهدین خلق در استراتژی دوره اول ترامپ (۲۰۱۷-۲۰۲۱)
سیاست خارجی دونالد ترامپ در دوره اول بر رویکرد «فشار حداکثری» علیه ایران متمرکز بود، که شامل خروج از برجام (۲۰۱۸)، اعمال تحریمهای گسترده اقتصادی، و ترور سردار قاسم سلیمانی (۲۰۲۰) بود. در این چارچوب، مجاهدین خلق بهعنوان ابزاری برای اعمال فشار بر ایران و تقویت روایت تغییر رژیم، مورد توجه قرار گرفت.
– حمایت مالی و سیاسی: گزارشهایی از آسوشیتدپرس، واشنگتنپست، فاکس نیوز و بسیاری از رسانههای آمریکایی نشان میدهند که سیاستمدارانی مانند رودی جولیانی، نیوت گینگریچ، و الین چائو (وزیر حملونقل دولت ترامپ) مبالغ قابلتوجهی (تا ۵۰ هزار دلار برای یک سخنرانی ۵ دقیقهای) از مجاهدین خلق برای حضور در نشستهای آنها دریافت کردهاند.
“جان گامبرل” گزارشگر “آسوشیتدپرس”، در گزارشی بر موارد بسیار زیادی از دریافتهای مقامات دولت ترامپ و همچنین مقامات پیشین جمهوریخواه و دموکرات، نمایندگان و سناتورهای آمریکایی، انگشت گذاشته است که همگی آنان از سخاوتمندیهای سازمان مجاهدین خلق بهره بردهاند.
– نامه ۲۳ مقام سابق آمریکایی: در ژانویه ۲۰۱۷، ۲۳ مقام ارشد سابق آمریکایی از هر دو حزب، در نامهای به ترامپ، خواستار همکاری با شورای ملی مقاومت ایران (که مجاهدین خلق هسته اصلی آن است) شدند و ادعا کردند که اتهامات تروریستی علیه این سازمان «افتراآمیز» و به درخواست تهران بوده است.
– موضع مریم رجوی: مریم رجوی، رهبر سازمان، از خروج آمریکا از برجام استقبال کرد و خود را «پرچمدار ایران غیراتمی» معرفی نمود، که نشاندهنده همسویی سازمان با سیاست فشار حداکثری ترامپ بود.
با این حال، تحلیلگرانی مانند پروفسور پل پیلار (رئیس سابق بخش تحلیل عملیات سیا و استاد دانشگاه جرج تاون) معتقدند که حمایت از مجاهدین خلق بخشی از سیاستهای نادرست دولت ترامپ بود که بدون توجه به ماهیت تروریستی و عدم محبوبیت این گروه در میان ایرانیان، دنبال شد. او تأکید میکند که این حمایت بیشتر به دلیل ضدیت با ایران بود تا باور به دموکراتیک بودن سازمان.
۳. جایگاه مجاهدین خلق در استراتژی دولت فعلی آمریکا (۲۰۲۵)
دومین دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ، که از ژانویه ۲۰۲۵ آغاز شده، همچنان در مراحل اولیه است و سیاست خارجی آن بهطور کامل شکل نگرفته است. با این حال، شواهد و تحلیلهای موجود نشاندهنده تداوم برخی روندهای دوره اول، همراه با تغییراتی در رویکرد، هستند:
الف) تداوم حمایت برخی چهرههای نزدیک به ترامپ
– حضور مایک پمپئو در نشستهای مجاهدین: در ژانویه ۲۰۲۵، مایک پمپئو، از طریق پیام ویدئویی در نشست شورای ملی مقاومت در پاریس، از مجاهدین خلق حمایت کرد و هرگونه توافق با ایران را «فاجعهای برای مردم ایران و جهان» خواند.
– انتصاب کیت کلاگ نماینده ویژه آمریکا در امور اوکراین ۲۰۲۵: نماینده ویژه دونالد ترامپ در امور اوکراین در همایش شورای ملی مقاومت شرکت کرد و خواستار فشار حداکثری بر ایران شد. این نشاندهنده ادامه استفاده از مجاهدین بهعنوان ابزاری برای فشار بر ایران است.
ب) رویکرد «اول آمریکا» و انزواگرایی نسبی
سیاست خارجی دولت دوم ترامپ بهعنوان نسخهای «تندرو» از دکترین مونرو توصیف شده که بر انزواگرایی در اروپا و معاملهگری با متحدان و دشمنان تأکید دارد. در این چارچوب، حمایت از مجاهدین خلق احتمالاً بهعنوان بخشی از استراتژی گستردهتر برای مقابله با ایران، بهویژه در حوزه فعالیتهای هستهای و نفوذ منطقهای، ادامه خواهد یافت. با این حال، این حمایت ممکن است به دلیل تمرکز دولت بر مسائل داخلی (مانند اقتصاد و مهاجرت) و کاهش مداخلات گسترده در خاورمیانه، محدودتر باشد.
ج) تناقضات در سیاست خارجی
دولت دوم ترامپ موضع نیرومند و گسترده ای در حمایت از اسرائیل اتخاذ کرده و حتی حملات به سایتهای هستهای ایران را در ژوئن ۲۰۲۵ مجاز دانسته است. این موضع میتواند مجاهدین خلق را بهعنوان ابزاری برای تقویت فشار بر ایران و جلب حمایت لابیهای اسرائیلی، مانند میریام ادلسون، جذاب کند.
تحلیلگران و منابع متعدد، از جمله پل پیلار و واشنگتنپست، تأکید دارند که مجاهدین خلق به دلیل سابقه تروریستی، همکاری با صدام حسین، و فقدان پایگاه اجتماعی در ایران، فاقد مشروعیت داخلی هستند. این امر میتواند حمایت علنی دولت آمریکا از این گروه را به یک «خطای استراتژیک» تبدیل کند.
د) انتقادات و واکنشها
ایران بارها به حمایت آمریکا از مجاهدین خلق اعتراض کرده و در سال ۲۰۱۸، نماینده ایران در سازمان ملل با ارسال نامهای به شورای امنیت، خواستار توقف این حمایت شد.
دیدگاه منتقدان: برخی تحلیلگران معتقدند که حمایت از مجاهدین خلق بخشی از «رویاهای ضدایرانی» ترامپ است که میتواند به تشدید تنشها در منطقه منجر شود. همچنین، مایکل روبین، سناتور آمریکایی، حمایت از مجاهدین را برای هر نامزد ریاستجمهوری آمریکا فاقد صلاحیت میداند.
عدنان طباطبایی، مدرس دانشگاه دوسلدورف آلمان و از اعضای مرکز مطالعاتی “کارپو”، معتقد است که “مجاهدین خلق” به دلیل حمایت از صدام، در ایران از القاعده منفورترند.
منتقدان “مجاهدین خلق” معتقدند که این گروه در انزوا، رفتهرفته به یک فرقه سیاسی تبدیل شده است. کسانی که موفق شدهاند از این گروه خارج شوند، گفتهاند که در جلسات عمومی مجبور به اعتراف در مورد رویاها و افکار جنسی خود بودهاند.
یرواند آبراهامیان، پژوهشگر تاریخ و منتقد “مجاهدین خلق”، معتقد است که این گروه پس از “انقلاب ایدئولوژیک” خود بیشتر و بیشتر به یک فرقه تبدیل شده، و آنطور که در فیلمهای تبلیغاتی مجاهدین خلق که خودشان تهیه کردهاند دیده میشود، زنان روسریهای یکرنگ بر سر دارند، شعار میدهند، پا میکوبند و تغییری در افکار آنها دیده نمیشود.
در اردوگاه “مجاهدین خلق” تفکیک جنسیتی شدید حاکم است. رابطه دوستانه یا مکالمات شخصی، استفاده از رادیو، روزنامه یا تلویزیون برای ساکنان اردوگاه ممنوع است.
دیدهبان حقوق بشر در سال ۲۰۰۵ میلادی گزارشی از وضعیت کسانی تهیه کرده بود که به دلیل ترک “مجاهدین خلق” به شدت تحت فشار بوده و گاه زندانی و شکنجه شده بودند.
به نوشته نویه تسورشر تسایتونگ، “مجاهدین خلق” در مقابل، تمام این گزارشها را رد میکند و منتقدان خود را جاسوس ایران میخواند. این گروه حتی رسانههای غربی را هم که گزارشی انتقادی در مورد “مجاهدین خلق” تهیه کردهاند، به همکاری با جمهوری اسلامی ایران متهم میکند.
۴. تحلیل جایگاه مجاهدین خلق در استراتژی کنونی
با توجه به شواهد، جایگاه مجاهدین خلق در استراتژی دولت فعلی آمریکا (تا ژوئیه ۲۰۲۵) به نظر میرسد همچنان بهعنوان ابزاری برای فشار بر ایران، بهویژه در چارچوب سیاست «فشار حداکثری» و مقابله با برنامه هستهای و نفوذ منطقهای ایران، تعریف میشود. با این حال، این جایگاه با محدودیتها و تناقضات زیر مواجه است:
– ابزار سیاسی محدود: مجاهدین خلق به دلیل فقدان پایگاه مردمی در ایران و سابقه بحثبرانگیز، نمیتوانند بهعنوان یک آلترناتیو واقعی برای تغییر رژیم مطرح شوند. حمایت از آنها بیشتر بهمنظور تبلیغات سیاسی و فشار روانی بر ایران است تا یک استراتژی عملی برای تغییر رژیم.
“ایرواند آبراهیمیان” استاد دانشگاه سیتی نیویورک میگوید که مجاهدین خلق بر روی اسب برنده شرط میبندند. او گفته که اتحاد دولت ترامپ با سازمان مجاهدین خلق موجب تضعیف آمریکا می شود. با افزایش ارتباط بین سازمان مجاهدین خلق و مقامات دولت آمریکا، بدبینی و ترس ایرانیها نسبت به آمریکا افزایش خواهد یافت.
– لابیگری مالی: پرداختهای کلان سازمان به سیاستمداران آمریکایی، مانند جولیانی و پمپئو، نشاندهنده تلاش برای خرید نفوذ در واشنگتن است. این امر، حمایت از مجاهدین را به یک معامله مالی تبدیل کرده تا یک تصمیم استراتژیک مبتنی بر اصول دموکراتیک.
– تمرکز بر مسائل دیگر: دولت دوم ترامپ، با توجه به اولویتهای داخلی (مانند اقتصاد، مهاجرت، و رقابت با چین) و رویکرد انزواگرایانه در خاورمیانه، ممکن است حمایت از مجاهدین را به حاشیه ببرد، مگر در مواردی که به اهداف خاص، مانند فشار بر ایران یا جلب حمایت لابیهای اسرائیلی، خدمت کند.
۵. ارتباط با واکنش به ۱۱ سپتامبر
موضعگیری سازمان مجاهدین خلق در قبال حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، که شامل جشن و شادمانی در قرارگاههای اشرف و باقرزاده بود، نشاندهنده ضدیت عمیق این سازمان با آمریکا در آن زمان بود. این واکنش، که با استقبال از کشتار غیرنظامیان توسط القاعده همراه بود، در تضاد آشکار با تلاشهای بعدی سازمان برای جلب حمایت آمریکا قرار دارد. این تناقض، بهعنوان یکی از نقاط ضعف تاریخی سازمان، همچنان در تحلیلهای منتقدان مجاهدین خلق برجسته میشود.
حمایت کنونی برخی نزدیکان ترامپ از مجاهدین، بدون توجه به این سابقه، نشاندهنده نگاه فرصتطلبانهای است که بیشتر بر ضدیت با ایران تمرکز دارد تا ارزشهای دموکراتیک یا اخلاقی. این موضوع، بهویژه در تحلیل های پژوهشگران مستقل و منتقدان مجاهدین خلق، بهعنوان یک «خطای استراتژیک» توصیف شده که میتواند به اتحاد ایرانیان در برابر فشار خارجی منجر شود.
کلام آخر
در استراتژی دولت فعلی دونالد ترامپ (تا ژوئیه ۲۰۲۵)، سازمان مجاهدین خلق جایگاه محدودی بهعنوان ابزاری برای اعمال فشار سیاسی و روانی بر ایران دارد. این جایگاه، بیشتر از طریق لابیگری مالی و حمایت چهرههایی مانند پمپئو و جولیانی تقویت شده است، اما به دلیل فقدان پایگاه مردمی سازمان در ایران و سابقه بحثبرانگیز آن، بعید است به یک آلترناتیو جدی برای تغییر رژیم تبدیل شود.
سیاست «اول آمریکا» و تمرکز بر مسائل داخلی و رقابتهای جهانی (مانند چین) ممکن است حمایت از مجاهدین را به حاشیه ببرد، مگر در مواردی که با اهداف خاص، مانند فشار بر ایران یا جلب حمایت لابیهای پرواسرائیلی، همخوانی داشته باشد.
تناقض بین شادمانی، جشن و پایکوبی مجاهدین خلق از رویداد تروریستی ۱۱ سپتامبر و تلاش کنونی برای جلب حمایت آمریکا، نشاندهنده فرصتطلبی و فقدان اصول ثابت در استراتژی سازمان است. این تناقض، همراه با انتقادات گسترده از حمایت آمریکا از یک گروه با سابقه تروریستی، جایگاه مجاهدین را در سیاست خارجی آمریکا شکننده و بحثبرانگیز میکند.
آرش رضایی (کارشناس ارشد علوم سیاسی و روابط بین الملل)
منابع:
https://x.com/amir_yaghmai83/status/1912248007254245860 ۱۱ سپتامبر — جشنی بیسابقه بخش ۱
https://x.com/amir_yaghmai83/status/1912249178043920745 ۱۱ سپتامبر — جشنی بیسابقه بخش ۲
https://www.dw.com/fa-ir/iran/a-44809418 جمهوری اسلامی، مجاهدین خلق، آمریکا و مسالهای به اسم تروریسم
https://www.alef.ir/news/4040423075.html دگماتیسم فرقه ای و مناسبات فاشیستی مجاهدین خلق