پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۴ - ۰۲:۱۹
دوازده روز جنگ نتایج غیرمنتظرهای به همراه داشت. انسجام داخلی در ایران، بهرغم بحرانهای مزمن اقتصادی و شکافهای اجتماعی، حفظ شد. در مناطق مرزی و در میان اقلیتهای قومی نیز نشانی از شورش یا همکاری با دشمن دیده نشد. تظاهرات صلحطلبانه در کشورهای مختلف، حمایت ایرانیان مهاجر از حق دفاع ملی، و همصدایی نیروهای سیاسی مستقل در مخالفت با جنگ و مداخله خارجی، تصویری فراتر از کلیشههای رایج ارائه داد.
در شرایط کنونی، نشانههایی چون پیروزی چهرهای چون پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری، افزایش تمایل به مذاکره، و تغییر نسبی در لحن مقامات، توجهبرانگیز است. با اینحال، این تغییرات، اگر با اصلاحات بنیادین همراه نباشند، از جمله بازنگری در قانونگذاری بهویژه در حوزههایی چون حجاب، توقف برخوردهای سلیقهای و امنیتی با جامعه مدنی، گشایش در عرصههای فرهنگی، احترام به آزادیهای دموکراتیک و اصلاح رویههای پلیسی، نمیتوان از آنها بهعنوان نشانهای از بلوغ سیاسی یا اجتماعی یاد کرد.
نهفقط بازنشستگان، که همهٔ مردم ایران پریدن از آتش را بلدند. سالهاست که هر روز از آتش فقر و بیداد، سانسور و نابرابری، شلاق و زندان گذشتهاند؛ از میان هزاران شعلهٔ سوزان.
دستکم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییلاند . نتانیاهو بارها بیپرده و باافتخار از هدفاش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»اند.
جامعهی ایران نیازمند اصلاحات ساختاری، گسترش حقوق اساسی، پایان سرکوب و بازسازی مشروعیت است. اما مسیر رسیدن به این اهداف نه از گذرگاههای میانبر، بلکه از دل گسترش تدریجی آگاهی عمومی، تقویت نهادهای مدنی، توسعهی مشارکت سیاسی واقعی و افزایش اعتماد ملی میگذرد.
تنها راه برونرفت مردم ایران از این همه فجایع، خودآگاهی، خودسازماندهی سراسری و تقویت جنبشهای اجتماعی با هدف سرنگونی جمهوری اسلامی و برپایی یک جامعهٔ آزاد، برابر و عادلانه است. در غیر این صورت، و حتی با فروپاشی جمهوری اسلامی با فشارهای خارجی، باز هم جنگ و سرکوب، ترور و اعدام، فقر و فلاکت در جامعه ما همانند عراق، افغانستان، لیبی و غیره ادامه خواهد یافت.
در این نوشتار سعی خواهم کرد نشان بدهم که تحریم یک نشریه یا شبکهی خبری، یا نظایر آن، لزوما به معنای نفی آزادی بیان و خفه کردنِ صدای مخالف نیست. هیچ پیوندی با «سانسور» هم ندارد. اصولاً «قدرت امتناع» در این عرصه، از بنیان؛ مخالف سانسور و رزمندهی «آزادی بیان» است.
گرچه مدیرانی مانند ایلان ماسک و خاویر مایلی درباره آزادی صحبت می کنند. اما در واقع آن ها خواستار دیکتاتوری کارآفرینان هستند. کار آفرینان می توانند آزادانه از قدرت خود استفاده کنند و یک هفته کاری ۸۰ ساعته را بدون مجازات و مداخله قانون کار,به کارمندان خود تحمیل کنند، مانند کاری که ایلان ماسک در زمان تصاحب توییتر با تأثیر نامحدود خود بر رسانه های مدرن انجام داد. اگر پیروزی بین المللی رادیکال های بازار را با فاصله ای مشاهده کنیم، می توان به راحتی در این توسعه پروژه نخبگانی را تشخیص داد که هدفش سرکوب کامل طبقه کارگر است
باگذشت ۲۰ روز از تجاوز اسرائیل و جنایت جنگی علیه زندانیان بیدفاع، محبوسین همچنان در شرایط سخت و نامناسبی نگهداری میشوند. بهنظر میرسد که شرایط نگهداری آنها حتی اگر به اسیران جنگی شباهت داشته باشد، بیتردید شباهتی به وضعیت حبس زندانیان جنگزده ندارد.
آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناکترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعهی بینالمللی میخواهیم که با برداشتن گامهای فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنیسازی، و هر دوطرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساختهای حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.
سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) با تاکید بر اصول جهانشمول حقوق بشر، نسبت به سیاست مدون و اینک در حال اجرایی شدن بیرون راندن اجباری و خشونتآمیز شهروندان افغانستانی تحت عنوان «اتباع غیرمجاز»، هشدار داده، آن را روندی ضدانسانی و ناقض حقوق فردی و گروهی بخشی از مردمان مقیم سرزمین ایران دانسته و به شدت محکوم میکند.
کارگران افغانستانی مانند بسیاری دیگر از کارگران مهاجر غیرقانونی، قربانی سیاستهای غلط مهاجرتی دولت میزبان، به مثابه یک نیروی کار ارزان، از سوی سرمایهداران در شرایطی به کار گرفته میشوند که از کمترین حقوق برخوردارند و نماد بهرهکشی عریان سیستم سرمایهداریاند.
سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) با تاکید بر اصول جهانشمول حقوق بشر، نسبت به سیاست مدون و اینک در حال اجرایی شدن بیرون راندن اجباری و خشونتآمیز شهروندان افغانستانی تحت عنوان «اتباع غیرمجاز»، هشدار داده، آن را روندی ضدانسانی و ناقض حقوق فردی و گروهی بخشی از مردمان مقیم سرزمین ایران دانسته و به شدت محکوم میکند.