دوشنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۴ - ۲۰:۲۶

دوشنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۴ - ۲۰:۲۶

مروری بر سنت های جامعه شناسی | بخشی دوم : ساختارگرایی
تا اینجا چند پرسش مطرح می‌شود. اول اینکه چرا و تا کجا باید رهیافت جامعه‌شناختی ما آینه‌ای از رهیافت زبانشناختی باشد، مثلاً چرا باید همان دوگانه‌های زبان‌شناختی در بررسی اجتماعی...
۳۱ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کیوان مهتدی
نویسنده: کیوان مهتدی
حسرت اوّل مهر و آینده‌ای که پشت در مدرسه جا می‌ماند!
اوّل مهر، تا وقتی که آموزش برای همه کودکان این سرزمین فراهم نباشد؛ تا وقتی که هر کودک نتواند با قلبی پر از شور و شوق و بی‌دغدغه از فقر...
۳۰ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: زری
نویسنده: زری
ارنست ماندل؛- تروتسکیست، سندیکالیست،اکونومیست
ارنست ماندل متفکری جزمی و دگماتیک نبود گرچه برای آثار تروتسکی ارزش زیادی قائل بود و میگفت نمی خواهد دنباله رو متفکران پیشین باشد. ولی خوشبینی های غیرواقعی اش موجب...
۲۹ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری
زندگی در گذری مدام
اشك در چشمانش حلقه زد. لحظه‌ای مکث کرد و رفت... و او هرگز نتوانست آن چشمانِ اندوهگين را فراموش كند؛ همچون«ریگ ته جوی^» رونده‌هایش می‌روند و ماندنی‌ها می‌مانند... «نگاری نگارید...
۲۹ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
تغییر تاریخ از خیابان: سه سال بعد از جنبش «زن، زندگی، آزادی»
گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت): هگل در پدیدارشناسی روح تأکید می‌کند، «انسان تنها زمانی به معنای واقعیِ خود بدل می‌شود که در نگاه دیگری به رسمیت شناخته...
۲۹ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نهمین تحلیل هفتگی | فرید مرجایی و گودرز اقتداری | شکاف در جناح راست امریکا، بدنبال ترور چارلی کرک
چارلی کرک، فعال سرشناس و از حامیان برجسته دونالد ترامپ، هفته گذشته در جریان حضور در دانشگاهی در جنوب ایالت یوتا هدف حمله قرار گرفت؛ ... او که در سال‌های...
۲۹ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: تحلیل هفته، پرسش و پاسخ
نویسنده: تحلیل هفته، پرسش و پاسخ
هشتمین تحلیل هفتگی |گودرز اقتداری، مهدی فتاپور، فرخ نگهدار |معنای تغییر‌ بنیادین سیاست خارجی‌ کشور
شرکت‌کنندگان در گفت‌وگویی ویژه به بررسی نگاه استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در عرصه سیاست خارجی می‌پردازند. محور اصلی این گفتگو، پرسش از ضرورت بازنگری در سیاست‌های کلان خارجی جمهوری اسلامی...
۲۹ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: تحلیل هفته، پرسش و پاسخ
نویسنده: تحلیل هفته، پرسش و پاسخ

مکتب فرانکفورت، برای دانشجویان میدانی و اصلاحگرایان التقاطی.

مانیفست مکتب فرانکفورت "تئوری انتقادی" بود که مارکسبسم انتقادی غیرارتدکس و ضد استالینیستی در آن نقش کلیدی داشت و آنرا" نئومارکسیسم" یا مارکسیسم اروپایی-امریکایی نیز نامیده اند. این جریان مدعی بود که اندیشه در سرمایه داری کاپیتالیستی اروپا و امریکا، به کالا و شیئی تبدیل شده و در سیلی از: اطلاعات غیرمهم، سرگرمی، لذت طلبی، و ابتذال فرهنگی، پژمرده شده است،

مسخ انسان در فرهنگ مهندسی شده غرض ورز ارتجاع.

فلسفه یعنی نقد شرایط موجود. یکی از وظایف “مکتب فرانکفورت”، پرداختن به نقش فرد در جهان و در فرهنگ مهندسی شده یا مدیریت شده سرمایه داری بین سالهای ۱۹۸۴-۱۹۴۴ میلادی بود. آن مرکز توجه و نگاه جدید به فلسفه مارکس بود، و مدعی شد که تنها جریانی است که به موضوع فاشیسم آلمان در اروپا میپردازد. زمان تاثیر مهم آن بین سالهای ۱۹۷۰-۱۹۵۰ میلادی: روی جنبش زنان، روی جنبش فمنیستی، و روی طرفداران محیط زیست، روی مشی چریکی، و نقد جامعه مصرف بعد از جنگ جهانی دوم در اروپا و در امریکا بود. شورش دانشجویان چپ در دهه ۶۰ قرن ۲۰ در اروپا،از فلسفه مکتب فرانکفورت بعنوان نقد ساختارهای اتوریته حاکم و برای عمل سیاسی رادیکال استفاده میکرد. مکتب فرانکفورت اساس تئوریک جنبش چپ دانشجویی بود.

مانیفست مکتب فرانکفورت “تئوری انتقادی” بود که مارکسبسم انتقادی غیرارتدکس و ضد استالینیستی در آن نقش کلیدی داشت و آنرا” نئومارکسیسم” یا مارکسیسم اروپایی-امریکایی نیز نامیده اند. این جریان مدعی بود که اندیشه در سرمایه داری کاپیتالیستی اروپا و امریکا، به کالا و شیئی تبدیل شده و در سیلی از: اطلاعات غیرمهم، سرگرمی، لذت طلبی، و ابتذال فرهنگی، پژمرده شده است، روشنگری کذایی نیز ابزار فریب تودهها شده ، سیاست فرهنگی و فرهنگ سازی، موجب حماقت و برده گی انسانها گردیده، و ادعای عقلانیت، اطلاع رسانی، و روشنگری، یک حیله و فریب، و فقط با هدف سرگرمی تودهها است. مبارزه “نئومارکسیسم” مکتب فرانکفورت علیه مسخ انسان نا آگاه، در فرهنگ مدیریت و مهندسی شده جامعه مصرف بود. نئومارکسیسم در مقابل نظرات: فروید، کانت، شوپنهاور، و در برخورد با جریانات: روان پژوهی، اگزیستنسیالیسم، و کانت گرایی، تولرانس موضع میگرفت.

ماکس هورکهایمر (۱۹۷۳-۱۸۹۵) در کنار مارکوزه و آدرنو، از مهمترین متفکران مکتب فرانکفورت بود. ولی در میان دانشجویان مانند مارکوزه چپ رادیکال بشمای نمی آمد. به این دلیل اخیرا در بعضی از مجامع لیبرال به مناسبت ۵۰ همین سالگرد مرگش برای او یادبودی برقرار نمودند. او جامعه شناس، فیلسوف اخلاق، متفکر و خالق ۲ کتاب “دیالکتیک روشنگری” و “تئوری انتقادی” است. وی در دانشگاه در رشته های: فلسفه، روانشناسی، و اقتصاد خوانده بود و مانند انگلس فرزند یک کارخانه دار نساجی بود؛ که در آنجا با فقر و رنج کارگران شخصا آشنا شد و به مارکسیسم علاقمند گردید. او تحت تاثیر آثار: هوسرل، هایدگر، فروید، و شوپنهاور نیز بود. دو پایاننامه دانشگاهی وی در باره: “پیرامون استقلال نیروی قضاوت هدفمند” و در باره “نقد نیروی قضاوت کانت بعنوان حلقه اتصال فلسفه نظزی و عملی” بودند.

تئوری انتقادی مکتب فرانکفورت، خود را فلسفه ای میداند که میکوشد مانع عادت انسان به از خودبیگانگی شود. هورکهایمر تئوری از خودبیگانگی مارکس  در پروسه تولید کالا را قبول داشت. او فراز و فرود انسان را مورد توجه قرار داد و میگفت بحران تفکر بصورت بحران فرد در آمده؛ یعنی ماشبن خلبان را از کابین به پایین انداخته و در فضا، سرگردان و نابینا در حال سقوط است، و عقل به ابزار تبدیل شده و بجای کشف حقیقت و استفاده از طبیعت، وسیله ای برای اعمال قدرت روی انسان و طبیعت شده، و ذهن فردی تمایل بسوی یک” منیت مچاله شده” یافته ،و انسان نوین نظام سرمایه داری، دیگر خودش نیست، بلکه فقط پژواک محیط اطرافش است، و فرد دیگر بدون تاریخ شخصی و اسیر جامعه مبتذل شده. هورکهایمر کتاب دیالکتیک روشنگری را که قبلا با آدرنو در امریکا نوشته بود، در سال ۱۹۴۷ در هلند منتشر کرد. او گرچه هژمونی پرولتاریای مارکس در اداره دولت سوسیالیستی را قبول نداشت ولی موتور تغییر عقلانی جهان را نیز معرفی ننمود.

هورکهایمر سیاست اقتصادی را دلیل همه بی عدالتی ها و از خودبیگانگی ها میدانست، چون مانند مارکس میگفت انسان در پروسه تولید در نظام سرمایه داری، با کالا و محصول خود بیگانه شده. وی در بحث و در کتاب “نقد علمی و نقد نظری” به این موضوع پرداخت. تئوری انتقادی هورکهایمر را بعدها هابرماس و اشمیت در مکتب فرانکفورت ادامه دادند. مجموعه آثار ۱۸ جلدی وی در سال ۱۹۸۵ میلادی در آلمان منتشر شد. او در کتاب “یادداشتهای ۱۹۷۰- ۱۹۵۰″ و در فلسفه پایانی خود، دچار سرخورده گی و یاس و بدبینی شد و میگفت بدلیل اشکال عوام گرایی و غیر سیاسی شدن جامعه، مردم به سوی فرقه های مذهبی شرقی میروند. هابرماس در کتاب برنامه ای ” تئوری سنتی و تئوری انتقادی”، هدف آنالیز انتقادی جامعه از طریق تئوری انتقادی را شناخت تاریخی اجتماعی عنوان نمود و میگفت: نقش حقیقی فلسفه اجتماعی به نقد شرایط موجود میرسد.

بعدها اشاره شد که بدون تئوری انتقادی مکتب فرانکفورت، ژورنالیسم فرهنگی و سیاسی در غرب بوجود نمی آمد. مهمترین متن تئوری انتقادی، کتاب دیالکتیک روشنگری است و منظور هورکهایمر از مقوله روشنگری، عقلانیت است که قربانی اقتدارگرایی خود شده، و منظور او از مفهوم دیالکتیک، بن بست بود. و غرض از اقتصاد و صنعت تولید فرهنگ، در مکتب فرانکفورت،” سیاست فرهنگی” دولت و رسانه های دولتی است که هدف مغزشویی و دستکاری نظرات عوام را دنبال میکنند. در کتاب دیالکتیک روشنگری هورکهایمر، هدف، اسطوره زدایی از جهان، طبیعت، و علم است ،چون اسطوره گرایی در این سه موضوع، جریانی ضد روشنگری شده بود. این کتاب نه تنها در جامعه شناسی غرب اثری مهم بود بلکه ارزشی زیاد برای جنبش دانشجویی داشت و مانیفست آن برای شورش و اعتراضات میدانی گردید. در جوامع رفاه بعد از پایان جنگ جهانی دوم، شناخت تبدیل شده بود به عقلگرایی تکنیکی. کتاب فلسفی دیالکتیک روشنگری بین سالهای ۱۹۶۵-۱۹۴۴ میلادی منتشر شد و فقط یک تئوری انتقادی فرهنگ توده ای مدرن نبود ،بلکه نقد زبان، نقد علم مدرن، و فلسفه تاریخ منفی بود.

هورکهایمر میگفت عقلانیت امروزی باید نسبت به نقد خود وفادار باشد و عقل گرایی کذایی را افشا کند. نقد دیکتاتوری  و سیاست فرهنگی برای مغزشویی عوام، روی دیگر سکه پیشرفت صنعتی و اجتماعی بود. تولرانس و تحمل دگراندیشان و مخالفان، دستاورد عصر روشنگری بود. آزادی فرد و نقش او در جامعه و در جهان مهمترین خواسته این جریان بود. هدف روشنگری جادو زدایی از جهان بود. باکون میگفت: دانش قدرت است، شناخت و قدرت یکی هستند. سیاست فرهنگی جوامع صنعتی در خدمت مصرف و کالاگرایی شده است. منظور روشنگری بورژوایی، فریب تودهها و مغزشویی عوام و زحمتکشان است. هدف روشنگری در آغاز، ایجاد جامعه صنعتی و عوارض ناشی از آن مانند از خودبیگانگی نبود. اسطوره سازی های جدید مانند: ایده فاشیسم، سلطه بر طبیعت، وسلطه ابزاری تکنیک بر تفکر، نشانه های ضد روشنگری هستند. هدف هر ذهن انسانی باید جامعه عقلانی باشد که مانند جامعه غیرطبقاتی مارکس میباشد.

مکتب فرانکفورت مدعی بود که انسان تک بعدی زمان حال، پدیده از خودبیگانگی را پذیرفته و داغان و بیچاره، ناتوان از شناخت محیط اطرافش است. یکی دیگر از موضوعات مورد تحقیق مکتب فرانکفورت، دلایل یهودی ستیزی در غرب بود. هانا آرنت و گولو مان؛ مورخ و فرزند توماس مان، مدعی بودند که در هر انسان غربی، قدری یهودی ستیزی وجود دارد! هورکهایمر در این رابطه پاسخ داده بود که: یهودی ستیزی نوعی بیماری مسری است و مسئول آن افرادی هستند که دچار آن بیماری شده اند.

منابع:

— das buch der 1000bücher,2005 manheim, brockenhaus ag,germany, s 534-535

— philosophie von der antike bis gegenwart,mathias vogt, jokers edition, s. 238-239,

—  die philosophen und ihre kerngedanken, olzog verlag,2007 münchen, horst poller, s. 444-446

— philosopjie, eine einführung, jörg aufenanger,orbis verlag, 1990,münchen, s. 248-254

–grosse denker,alexander ulfig,parkland verlag, 2006,köln, s. 187-190

بخش : فلسفه
تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد, ۱۴۰۲ ۱۱:۴۳ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

1 Comment

  1. مهرداد دارستانی گفت:

    یهودیت بر مبنای یهودستیزی استوار است .

    کاتولیسیسم همان یهودیت است اما آن چیزی را که امروزه به نام صهیونیسم میشناسیم انشعاب پروتستانیسم از کلیسای یهودی کاتولیک است .
    بدین ترتیب همه کلیساهای غیرکاتولیک اروپای غربی صهیونیست میباشند .

    یهودیت چه در شکل کاتولیک و چه در شکل پروتستان آن از قربانی نمودن پیروان خود جان می‌گیرد و جنگ و نابودی همچون تنفس برای تداوم زندگی آن ضروریست .
    این گفته کاملا درست است که هر انسان غربی در درون خود یهودستیز است .
    خود هیتلر نیز در پاسخ به پرسش اینکه شاید یهودیان تمام شوند ؟ گفت :
    انگاه دوباره یهودی میسازیم .
    دیدن فیلم سینمایی God on trial و اندیشیدن به همه گفتمانهای این فیلم عمیق و تاثیرگذار را پیشنهاد مینمایم .
    داستان این فیلم درباره چند روز آخر دسته هایی از زندانیان یهودی پیش از اعزام به اطاق گاز است
    این گفتگوها بسیار عمیق فلسفی و تکان دهنده است و به بیننده روش دیگری از شناسایی و درک نحوه تفکر یهود را نشان می‌دهد .
    یهوه همان اوتان خداوند جنگ و نابودی ژرمن است .

تجاوز اسراییل به خاک قطر، جلوه‌ای دیگر از جنگ‌طلبی، توافق‌ستیری و تروریسم دولتی

حمله‌های مکرر اسراییل به کشورهای منطقه، امنیت و ثبات منطقه و جهان را به‌شدت تهدید کرده و نه تنها نقض آشکار منشور سازمان ملل و اصل حاکمیت ملی کشورهاست، بلکه نشأت گرفته از سیاست راهبردی این حکومت برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» است.

ادامه »

بنای تجارت و سود و ثروت بر خون و استخوان و جان و هستی فلسطینیان

از گرسنگی دادن عمدی گرفته تا آوارگی اجباری و بمباران سیستماتیک، همه نشان می‌دهند که «امنیت اسرائیل» بهانه‌ای است برای پاک‌سازی قومی و جایگزینی جمعیت. انطباق سیاست نظامی اسرائیل با منطق اقتصادی آمریکا چهرۀ خود را در نسل‌کشی در غزه به‌مثابه هم‌راستایی سیاست و تجارت به خوبی نشان می‌دهد.

مطالعه »

قحطی در غزه؛ آیینۀ تمام‌نمای پوچی ادعاهای قدرت‌های غربی

نتانیاهو با چه اطمینانی، علیرغم اعتراض‌های بی‌سابقۀ جهانی به غزه لشکرکشی می‌کند؟ در حالی که جنبش صلح تا تل‌آویو گسترش یافته و اعتراض‌ها به ادامۀ جنگ و اشغال غزه ده‌ها هزار شهروند اسرائیلی را نیز به خیابان‌ها کشانده، وزیر دفاع کابینۀ جنایت‌کار نتانیاهو با تکیه بر کدام قدرت، چشم در چشم دوربین‌ها می‌گوید درهای جهنم را در غزه باز کرده است؟

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

مروری بر سنت های جامعه شناسی | بخشی دوم : ساختارگرایی

حسرت اوّل مهر و آینده‌ای که پشت در مدرسه جا می‌ماند!

ارنست ماندل؛- تروتسکیست، سندیکالیست،اکونومیست

زندگی در گذری مدام

تغییر تاریخ از خیابان: سه سال بعد از جنبش «زن، زندگی، آزادی»

نهمین تحلیل هفتگی | فرید مرجایی و گودرز اقتداری | شکاف در جناح راست امریکا، بدنبال ترور چارلی کرک