در هفته های اخیر چهار مقام آمریکایی به آسوشیتدپرس گفته اند که ارتش ایالات متحده در حال بررسی استقرار پرسنل مسلح آمریکایی در کشتیهای تجاری که از تنگه هرمز عبور میکنند است[i]. هدف از این اقدام ظاهرا برای متوقف کردن ایران از توقیف و آزار کشتیهای غیرنظامی است که سوخت مورد نیاز غرب را از تنگه هرمز عبور میدهند تا به بازار های جهانی برسانند. آمریکا حتی در طول به اصطلاح “جنگ نفتکش” ها در میانه جنگ عراق با ایران نیز که شامل نبرد دریایی یک روزه نیروی دریایی ایالات متحده و ایران در سال ۱۹۸۸ (که به روایتی بزرگترین نبرد نیروی دریایی آمریکا از زمان جنگ جهانی دوم بود) نیز بود، از حضور نیروهای خود بر روی کشتی های تجاری خودداری کرد. در آن سال صرفا کشتی ها و هواپیماهای آمریکایی و بریتانیایی این محموله های تجاری را در حریم آب های بین المللی خلیج فارس اسکورت می کردند.
واقعیت آن است که آمریکا باندازه ده برابر نیروی دریایی ایران در همین لحظه در خلیج فارس و منطقه تحت پوشش نظامی تنگه هرمز نیرو مستقر کرده است، که نیازی به افزودن بر آن نیست. نیروهای آمریکایی برای چنین درگیری نظامی با ایران از نظر روانی اما به آمادگی نرسیده اند. نیروی دریایی سپاه پاسداران در خلیج فارس با قایق های تندرو کوچک به عملیات ایذایی دست میزند و آماده قربانی شدن است اما برای آمریکا چنین حمایت انسانی از داخل شدن به یک نبرد نظامی جدید در خاورمیانه هنوز وجود ندارد. نیروی دریایی جمهوری اسلامی و نیروی دریایی سپاه بدنبال جنجال های مربوط به جزایر سه گانه دست به یک مانور دریایی شامل فرود چتربازان ارتش و استقرار نیرو در جزیره ابوموسی را در همین ایام انجام دادند تا بقول معروف نیروی بازوی خود را نشان دهند[ii].
مشکل در کل وجوه دیگری دارد و نگرانی آنجاست که شرایط بحرانی ممکن است تنها با یک اشتباه کوچک طرفین به یک درگیری تمام عیار نظامی منتهی شود.
- تحریم های نفتی ایران و محاصره عملا نظامی-دریایی کشور وسیله آمریکا یک تصمیم مشخصا غیرقانونی دولت ایالات متحده است که بر هیچ قانون بین المللی و مرجعیت جهانی بطور مثال شورای امنیت سازمان ملل و یا دیگر مراجع قضایی بین المللی استوار نیست. نیروی دریایی آمریکا و قوه قضایی آن کشور با زور نظامی در همه بنادر و دریاهای بین المللی مشغول به توقیف نفتکش ها و محموله های نفتی ایران براساس احکام دادگاه های داخلی ایالات متحده هستند. این اقدامات در جبل الطارق و آبراههایی که ایران کوچکترین حضور نظامی ندارد ممکن است برای حاکمیت افکار سیاسی در آمریکا پذیرفته باشد اما در کلیت شرایط، آزادی تجارت را در تنگه ۳۶ مایلی هرمز و سایر مناطق خلیج فارس و دریای عمان با خطر روبرو ساخته است.
- هربار که یک کشتی ایرانی در آبهای بین المللی وسیله آمریکا توقیف میشود بفاصله کوتاهی نیروی دریایی سپاه نفتکشی را در خلیج فارس و دریای عمان توقیف میکند. دلایل ایران برای این اقدامات به اندازه دلایل آمریکایی ها برای توقیف کشتی های ایران بی معنی و غیر قابل قبول است. دادگاه های بین المللی بعد از ماه ها حکم به لغو توقیف کشتی های ایرانی داده اند . بلافاصله ایران هم کشتی های توقیف شده در بنادر خود را آزاد کرده است. در تنها موردی که نیروی دریایی آمریکا یک کشتی حاوی نفت ایرانی را که عازم ونزوئلا بود در اقیانوس اطلس توقیف کرده و آن را به خلیج مکزیک و در محدوده دریایی ایالات متحده منتقل کرده است نیز کمپانی های نفتی بدلیل نگرانی از عواقب بعدی آن حاضر به دریافت و تخلیه نفت آن نشده و کشتی مربوطه مدتها در آبهای آمریکا متوقف بود.
- تحریم های باصطلاح «حداکثری» را رییس جمهور سابق آمریکا ترامپ به توصیه لابی اسرائیل و وزیر خارجه دست راستیاش مایک پومپئو برقرار کرد. و جو بایدن با قول لغو آنها و بازگشت به برجام در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده بود. قولی که بعدا به آن عمل نکرد و باز هم با توصیه لابی اسرائیل به تحریم ایران با شدت ادامه داد. نکته مورد اتکای بایدن و حتی اباما و همه سیاستمداران آمریکایی از چپ و راست باور به استثنا بودن ابالات متحده از هر نوع نورم و استاندارد بین المللی است. سیستم قضایی و ارتش این کشور نیز وقتی با سوال مشروعیت قضایی در قوانین بین الملل روبرو میشوند به ناچار حاکمیت ایالات متحده را بر هر چیز مقدم میدانند. توقیف محموله های نفتی متعلق به ایران بر اساس مصوبات کنگره آمریکا و دستورات رئیس جمهور آن کشور استوار است. بدون آنکه این احکام به تایید ارکان بین المللی مانند شورای امنیت سازمان ملل و یا دادگاه بین المللی قضایی لاهه(ICJ) و یا دادکاه بین المللی جنایی (ICC) برسد، فاقد وجاهت قانونی است. اینکه ایالات متحده قدرت آن را دارد که دستورات قوه مجریه و مقننه خود را در جهان اجرا کند به آن مشروعیت نمی بخشد. روند دادرسی توقیف ها و بعد آزاد شدن مکرر کشتی های حامل نفت ایران که در دادگاه های اسپانیا و یونان در این سالها صورت گرفته گواه این مساله است که وزارت دارایی آمریکا و ارتش آن کشور نتوانسته اند در دادگاه های اتحادیه اروپا هم پیروزی حقوقی داشته باشند.
- ارتش آمریکا آیا آمادگی این را دارد که بصرف اعزام تفنگداران دریایی خود حرکت نفتکش ها را تضمین کند؟ پاسخ در این مورد علیرغم گسترش خارق العاده حضور نیروهای نظامی آمریکایی در منطقه برای چنین ماموریتی منفی ست. گزارش ها حاکی از آنست که هزاران تفنگدار دریایی و ملوان در دو کشتی تهاجمی آبی خاکی Bataan و کشتی بارانداز Carter Hall در منطقه خلیج فارس مستقز شده اند[iii]. تفنگداران دریایی و ملوانان مستقر بر این دو ناو نیروی دریایی آمریکا میتوانند ستون فقرات هر مأموریت نگهبانی مسلحانه در تنگه هرمز را که ۲۰ درصد نفت خام جهان از آن عبور میکند، فراهم کنند. پیش از این، ایالات متحده هواپیماهای جنگی A-10 Thunderbolt II، جنگنده های F-16 و F-35 و همچنین ناوشکن توماس هادنر را برای مقابله با اقدامات ایران در دریا به منطقه فرستاده است.
مساله در این میان تفوق نظامی نیست. هیچ کس در جهان منکر توان تسلیحاتی آمریکا نیست، اما این برتری به قدرت بالاتر نظامی نه مشروعیت میدهد و نه تضمین پیروزی. مگر در همین جنگ أفغانستان هیچ کس منکر برتری نظامی آمریکا بود؟ دیدیم اما که باز در مرحله ای محاسبه هزینه و فایده جنگ باعث شد با یک بهانه سیاسی آمریکا به واگذاری صحنه به طالبان تصمیم بگیرد.
در سالهای منتهی به مذاکرات پاریس در دهه ۱۹۷۰ میلادی نیز آمریکا بپای میز مذاکره با ویتنام شمالی و نیروهای ویت کنگ نشست. در حالیکه از حداقل ده سال قبل از آن وزارت دفاع بر أساس پرونده معروف اسناد پنتاگون(Pentagon Papers) میدانست که پیروزی نظامی در جنگ امکان پذیر نیست. با وجود بر این و علیرغم اعتراضات گسترده دانشجویی و مردمی در سراسر ایالات متحده بر علیه جنگ ویتنام، روسای جمهور و ریچارد نیکسون تا آخرین لحظه حاضر نشدند تسلیم اراده عمومی شوند و همچنان تا سال ۱۹۷۵ به افزودن به نیروی نظامی خود در صحنه جنگ و حتی گسترش جنگ به کامبوج و لائوس ادامه دادند.
در جنگ جهانی دوم و بمباران هسته ای ناکازاکی و هیروشیما نیز با وجود تسلیم ارتش ژاپن تنها برای نشان دادن قدرت برتر خود به متحد خودشان در جنگ یعنی اتحاد جماهیر شوروی باز هم به بمبارانی که به کشتار سیصد هزار نفر انجامید مصر بودند و هزینه انسانی آن بر ژاپن هیچ در محاسبه سود و زیان ایالات متحده نقش بازی نکرد.
این لشکرکشی در عین حال برخلاف تمام تحلیل ها و ادعا های ایالات متحده است که اولویت استراتژیک برای آمریکا و ناتو شرق دور و اخیرا خود اروپا است. بسیاری از شواهد حاکی از آنست که ایالات متحده عملا با چهار مرکز بحران روبروست که در همه این موارد خود را صاحب حق مدیریت قائل است.
- خاورمیانه برای دو دهه مرکز حضور نظامی و تمرکز نیروهای نظامی ایالات متحده بوده است.
- شرق دور و مقابله با ظهور چین بعنوان یک قطب اقتصادی-سیاسی-نظامی بویژه به بهانه تایوان، مرکز توجه آینده ایالات متحده است.
- غرب آفریقا و تمرکز نیروهای نظامی تحت کنترل ستاد فرماندهی نظامی آفریقایی ایالات متحده و تجمع اتحادیه «اقتصادی-امنیتی» غرب آفریقا (ECOWAS) متشکل از ۱۵ کشور که عملا برای حفظ روابط اقتصادی غرب آفریقا با اروپا و غرب بوجود آمده است، یک مرکز کنترل بحران جدید را طلب میکند. اتحاد این کشورها هم اکنون در رابطه با کودتای نظامی در نیجر اعلام آماده باش برای مداخله نظامی کرده است. منابع زیرزمینی آفریقا بویژه اورانیوم و لیتیوم که هردو مورد نیاز شدید صنایع در اروپا هستند، این قاره را به مرکز توجه و در معرض رقابت قدرتهای جهانی برای تحت انقیاد درآوردن منطقه کرده است. همزمان تمرکز سیاسی مقابل غرب از طرف کشورهای نزدیک به بلوک روسیه و چین که عمدتا با سرمایه گذاری های چین همراه است دیده میشود. اکنون نیز شاهد اقدامات روسیه برای نفوذ از طریق امکانات صادراتی گندم و نفت وسیله آن کشور هستیم که به توازن در منطقه چهره جدیدی داده است.
- اروپا و بویژه جنگ اکرائین دوسال است که به مساله عمده ایالات متحده و ناتو تبدیل شده است. تقابل با روسیه و چین که در جنگ اوکرایین تبلور یافته است، یادآور سالهای جنگ سرد است ولی واقعیت دارد.
- در هر ۴ مرکز بحرانی فوق الذکر تقابل عملا بنوعی تقابل اقتصادی-امنیتی بلوک های نوظهور با بلوک سنتی آمریکا-ناتو در جهان امروز است. از یک سو بلوک گلوبالیست های جهان به رهبری ایالات متحده و دنبالروی اتحادیه اروپا قرار دارد، و در مقابل آن بلوک های نوظهور اقتصادی به مرکزیت چین و روسیه و اتحادهای شانگهای و بریکس هستند. تقابل تاکنون بصورت نرم ادامه یافته و هنوز به درگیری سخت افزاری متحول نشده است.
راه حل چیست؟ افزودن نیرو تا جاییکه سرانجام یک اشتباه از هر طرف باعث شروع یک جنگ تمام عیار شود، یا توقف توقیف نفتکش های با محموله ایران در آبهای بین المللی؟
متاسفانه تجربه تاریخی نشان داده است که روسای جمهور آمریکایی به ندرت از جنگ واهمه دارند. تنها استثناها در این میان کسانی مانند اباما و ترامپ هستند که سابقه طولانی کار در ماشین سیاسی-نظامی آمریکا نداشته اند. بایدن از کهنه کاران سیاست آمریکاست و بالطبع هیچ جای شک نباید داشت که صرفنظر از انکه شانس پیروزی و هزینه برای امریکا چقدر باشد، از افزودن بر تهدید نظامی خودداری نخواهد کرد.
تمام گزارش ها از درگیری ها و مزاحمت های دریایی در خلیج فارس وسیله نیروهای ایرانی حاکی است که این اتفاقات به فاصله بسیار نزدیک بدنبال توقیف کشتی ها و یا محموله های نفتی ایران صورت گرفته است. بنابرین میتوان نتیجه گرفت که اگر آمریکا واقعا مایل به پیشگیری از مزاحمت برای نفتکش ها در عبور از تنگه هرمز و خلیج فارس است کافی است عملیات خودسرانه اش برای توقیف محموله های نفتی ایران با زور نظامی وسیله نیروی دریایی خود و متحدانش را متوقف کند.
از سوی دیگر با نزدیکی سیاسی کشورهای حاشیه خلیج فارس و ایران، آنها میتوانند بدون مداخله نظامی دولت های خارجی کار حفاظت از نفتکش ها را در منطقه انجام دهند. لازمه این تغییر آنست که نیروی دریایی آمریکا در خارج از منطقه به اعمال ایذایی بر علیه محمولات ایرانی خاتمه دهد.
آمریکا باید به این درک برسد که ژاندارم جهان نیست و در خلیج فارس هم یک مهمان است. هیچ یک از احکام توقیف دادگاه های آمریکا به دلیل تحریم های داخلی دولت آن کشور مرجعیت بین المللی نداشته، در جهان قابل دفاع نبوده و در دادگاه های اروپایی حداقل در دو نمونه در یونان و جبلالطارق رد شده است. حتی در داخل آبهای ایالات متحده در خلیج مکزیک نیز کمپانی های نفتی مدتها طول کشید تا حاضر به تخلیه محموله توقیف شده ایرانی بشوند.
[i] https://apnews.com/article/persian-gulf-tensions-us-armed-guards-57295a81dc45c9e0755bd6a83ece86d9
[ii] https://www.militarytimes.com/news/your-military/2023/08/02/irans-revolutionary-guard-drill-on-disputed-persian-gulf-islands/
[iii] https://www.13newsnow.com/article/news/national/military-news/uss-bataan-uss-carter-hall-deployed-bolster-maritime-security-persian-gulf/291-faf40a71-b4f0-40c4-832f-68636dc6a8b5