«در به در
به جستجو می آمدند
و من
یکی از شما بودم
یک یهودی سرگردان
حالا فکر می کنید
که هنوز هم یکی از شما هستم
هنگام
که خود بند بر پای این و آن می نهید؟
نه
نه
من از شمایان نیستم
می دانید که لباس قاتلان تان را بر تن کرده اید؟
می دانید
که بر شکست خوردگان فرمان می رانید؟
چه سنگدل شده اید آقایان
نه
نه
من از شما نیستم
نمی توانم از شما باشم»
اریش فرید
عملیات برق آسا و مرگبار حماس به جنوب اسرائیل در هفت اکتبر، به مرگ صدها غیرنظامی بی گناه و گروگان گیری بیش از ۲۰۰ نفر انجامید. از پی این رخداد، ارتش اسرائیل نوار غزه را به طور کامل محاصره و بی وقفه بمباران می کند. حملات سنگین اسرائیل تاکنون موجب آواره شدن بخش کثیری از اهالی غزه، ویران ساختن زیرساختارهای آن و مرگ هزاران غیرنظامی شده، و فاجعه انسانی به بار آورده است. قطع آب و برق و سوخت و دارو بر مردم بی گناه غزه، اقدامی ضد انسانی است که به حق اعتراض جهانیان را برانگیخته است.
مقامات دولت اسرائیل در تدارک و توجیه این حمله، عملیات هفت اکتبر را با هولوکاست مقایسه، و حماس را به داعش و یا نازی ها تشبیه کرده اند. حمله هفتم اکتبر حماس با هیچ معیار اخلاقی و انسانی همخوانی ندارد و خشونت محض است، اما این شباهت سازی های نابجا، ابزاری است که به مدد آن، نتانیاهو، راست ترین و افراطی ترین دولت اسرائیل تلاش دارد این نظر را از طریق رسانه ها در افکار عمومی توسط حامیان غربی خود جا بیندازد که تنها با محو حماس است که آرامش در منطقه استقرار می یابد. یکی دانستن سازمان حماس و مردم فلسطین یک ترفند است. دولت اسرائیل از این حربه بهره برداری می کند تا حقوق ملت فلسطین را از اعتبار ساقط کند. به رغم جنگ ترکیبی که دولت اسرائیل مبنی بر کشتار کودکان، سر بریدن و آتش زدن آنها و تجاوز به زنان توسط حماس به راه انداخت، چیزی نگذشت که رسانه های غربی این مدعاها را جعلی و کاذب دانستند و حتی بنگاه خبری «سی ان ان» به خاطر پخش چنین اخباری رسما عذر خواهی کرد.
دبیرکل سازمان ملل متحد در اجلاس عمومی این سازمان به درستی خاطر نشان کرد: “ترور حماس توجیه پذیر نیست، اما باید این را هم دریابیم که این ترور در خلاء صورت نگرفته است و می تواند حاصل زندگی ملتی در اشغالی خفقان آور در ۵۶ سال گذشته باشد. اینان همواره شاهد تصاحب (هرچه بیشتر) سرزمین های شان، خشونت، بن بست اقتصادی، مهاجرت اجباری و تخریب خانه و کاشانه شان بوده اند، و امیدهایشان برای (رسیدن) به یک راه حل سیاسی برای رهایی از وضعیت اسف بارشان از میان رفته است.” اما باید بر این واقعیت انگشت نهاد که اسرائیل برای قطعنامه های سازمان ملل متحد، از جمله بازگشت به مرزهای قبل از ۱۹۶۷، هیچ ارزش و احترامی قائل نیست و کماکان آنان را به عنوان “ورق پاره” تلقی می کند. آخرین نمونه این رفتار اسرائیل واکنش به سخنان رئیس کل سازمان ملل و درخواست استعفای او و نامشروع خواندن این مرجع بین اللملی است.
دولت ائتلافی نتانیاهو ترکیبی است از راست افراطی و نیروهای مذهبی تندرو مانند حزب لیکود و حزب افراطی «صهیونیسم مذهبی» یا حزب ارتدوکس «اتحاد یهودیت توراتی» و حزب «شاس». این دولت در لوای مشروعیت دفاع از حق حیات اسرائیل در عمل و مستمر نه تنها حق حیات را از فلسطینیان سلب کرده، بلکه حتی قوانین لیبرال و دمکراتیک اسرائیل را هم هدف قرار داده است. جنبش اعتراضی و مقاومت مدنی جامعه اسرائیل در ماه های اخیر گواهی است بر این واقعیت که: نتانیاهو برای فرار از بحران مشروعیت و بی اعتمادی در صدد حداکثر استفاده ابزاری از واقعه هفت اکتبر است.
نتانیاهو با پشتیبانی آمریکا تلاش داشت طرح ابراهیم را از طریق گسترش پیوندهای امنیتی و اقتصادی با کشورهای عربی و اسلامی پیش ببرد تا یکبار برای همیشه پرونده مساله اشغال سرزمین های فلسطینی را که تاکنون شرط عادی سازی روابط کشورهای عربی و اسلامی با اسرائیل تلقی می شد، مختومه اعلام کند. و به رشد شهرک های یهودی نشین، محاصره و تحریم نوار غزه و تعرض به حقوق فلسطینیان ادامه دهد. اما رخداد هفت اکتبر بر این طرح سایه سنگین افکنده است.
این رخداد سبب شد تا بار دیگر مساله فلسطین در کانون توجه وسیع جهانیان قرار بگیرد. روند گسترش پیمان ابراهیم متوقف شود و اکثریت چشمگیری از کشورها و مردمان جهان مخالفت خود را با ادامه کشتار مردم غزه و محاصره کامل آن نشان دهند. اینک هر چه می گذرد بیشتر آشکار می شود که نه خشونت راه حل پایان دادن به این تنش تاریخی است نه انکار حقوق فلسطینیان سنگفرش صلح می شود. نمی توان آرامش و امنیت و حقوق فردی و اجتماعی و دورنمای توسعه و رفاه را از فلسطینی ها سلب کرد و انتظار داشت که مقاومت روی ندهد. ولو تندروانه و ضد انسانی باشد. همان گونه که نمی توان خواهان نابودی اسرائیل شد و انتظار داشت نیروهای دمکراتیک و سکولار اسرائیل که یگانه کورسوی امید برای تحقق صلح پایدار برای فلسطین و منطقه اند به قدرت برسند.
راه حل نظامی پاسخ این بحران ریشه دار نیست. راه برون رفت از این معضل بیش از هر چیز در گرو تغییر توازن قوا در اسرائیل و به ویژه مشارکت فعال دولت های بزرگ جهانی در راستای حل عادلانه آن است. خشونت و نفی موجودیت اسرائیل به تضعیف نیروهای صلح طلب و دمکراتیک اسرائیل در برابر ملی گرایان افراطی و بنیادگرایان مذهبی اسرائیل می انجامد. بدون یافتن راه حلی برای معضل فلسطین، خاورمیانه روی صلح و آرامش و توسعه به خود نمی بیند.
امروز مساله عاجل آتش بس فوری، آزادی گروگان های اسرائیلی و پایان دادن به فاجعه نابودی غزه است. عملکرد برخی از دولت های غربی به ویژه ایالات متحده آمریکا در این بحران مایه شرمساری است: از مخالفت علنی با آتش بس تا ایجاد محدودیت برای اعتراض علیه جنایات جنگی و انتقاد از اسرائیل و دفاع از حقوق مردم فلسطین. سیاست «جنگ وتوی قطعنامه ها» در شورای سازمان ملل در عمل به معنای چشم بستن بر ادامه کشتار مردم بی گناه غزه است.
اکنون وظیفه مبرم تمام نیروهای مترقی، دموکرات و صلح طب منطقه و جهان حمایت از آتش بس و تحقق کمک های نوعدوستانه و بازگشت به میز مذاکره است.
دوشنبه ۸ آبان ۱۴۰۲