امریکاییها حملۀ از پیش طراحی شدۀ خود را در شهرهای هیروشیما و ناکازاکی که حدود ۷۰ هزار کشته بر جا گذاشت و هنوز زخم ان التیام نیافته است با این منطق توجیه کردند که این جنایت یک عمل پیشدستانه برای وادار کردن ارتش ژاپن به تسلیم شدن در برابر قوای متفقین درجنگ جهانی دوم بود. اما امروز بیشتر تاریخنگاران این مطلب را روشن کردهاند که ژاپنیها در اوایل سال ۱۹۴۵ خودشان به دنبال تسلیم شدن به متفقین بودند و این جنایت هیچ ربطی به تسلیم شدن ژاپنیها نداشت است.
تئوری منطق «پیش دستی» از وقوع جنایت ، منطق تمام جنایتکاران در طول تاریخ بوده است. منطقِ پیشاپیش «میکشم تا کشته نشوم»، ،منطقِ جنگل است. با منطقِ عصر جدید همخوانی ندارد. جنایت علیه بشریت با هیچ منطقی قابل توجیه نیست .در حقوق بینالملل کیفری هر جنایت به حکم جنایت محکوم است.
طیف عشاق و سینهچاک نتانیاهو درسایۀ سنگین جریان رسانهای و دیپلماسی، در صدد تطهیر و مشروعیتبخشی به جنایت هولناک اسرائیل علیه مردم فلسطین هستند. آنان به این امید دارند که جنگ گسترش پیدا کند و ایران را در مرکز جنگ قرار دهند؛ امید به رسیدن به قدرت به هر قیمت، حتی نابودی کشورو مردم میهن ما.
همیشه در کوران حوادث روزگار است که افراد و جریانات سیاسی را میشناسیم وعمل و رفتار سیاسی انها را محک میزنیم. امروز هر کس وهر جریانی به هر دلیل و منطقی بخواهد جنایت دهشتناک اسرائیل علیه مردم فلسطین را مشروع جلوه دهد، مطمئناً این فرد یا جریان سیاسی ظرفیت آن را دارد هر جنایتی را در گذشته ، حال و آینده سفیدشویی کند. چنانکه شاهدیم، به راحتی جنایت ساواک ودیکتاتوری پهلوی را توجیه میکنند.
حقیقت در عمل خود را نشان میدهد. در این موقعیت است که چهرهها اشکار میشود . این جنایت هولناک در غزه را نمیتوان با منطق «دشمنِ دشمنِ من، دوستِ من است»، توجیه کرد . این تلهای است که اغلب رسانهها با اهداف خاص عدهای را گرفتار آن میسازند. دوگانۀ «یا با منی یا با دشمن» منطق تمامیتخواهان است. موضوعات پیچیده را نمیشود با دوگانهسازی کاذب تحلیل کرد.
صلح و دمکراسی راهحل اساسی منطقۀ جنگزدۀ خاورمیانه است این دو ملاک ارزیابی ما از جریانات و افراد سیاسی است.