قبل از هر چیز لازم است که ابراز تاسف عمیق از واقعه بسیار تاسف برانگیز و تروریستی شهر کرمان کرد. به بازماندگان این حادثه شوم تسلیت گفت و برای مجروحان آرزوی بهبودی کرد.
اگرچه سابقه تاریخی در جهان نشان داده عملیات تروریستی جدا از همه خسارتهایی که دارد یکی از بزرگترین خسارتهایش ایجاد بحران برای دموکراسی و مردم سالاری است اما به نظر میرسد که امروز برخی از دولتها یا نیروهای مخرب هنوز میخواهند از این ابزار برای رسیدن به اهدافشان استفاده بکنند.
یک نگاه کلی به نیروهای سیاسی ایرانی نشان میدهد، شیوه مبارزه با جمهوری اسلامی سالهاست که با استفاده از روشهای مبارزه سیاسی و خشونت پرهیز است که پیش برده میشود و اتفاقا محل نزاع هم عدم امکان اجازه فعالیت به نیروهای سیاسی توسط حاکمیت است که بحثی مجزا میطلبد.
اما و از این رو مرزبندی بین مخالفت و مبارزه با حاکمیت از سوئی و با نیروهای تروریستی از سوی دیگر طبیعی است و لازم است که این کار انجام بگیرد، و خوشبختانه میگیرد.
اگرچه هنوز کسی انجام این اقدام تبهکارانه را بر عهده نگرفته و زود است که ما بتوانیم مسئول مستقیمی برای این عملیات معرفی کنیم اما وقتی در این فضا یک اقدام تروریستی در ایران به وقوع میپیوند نا خود آگاه چشمها، گوشها ،و انگشتها به سوی اسرائیل نشانهگیری می شود.
در روزهای اخیر ما مصاحبهای دیدیم از نخست وزیر سابق اسرائیل که به طور واضح از انجام عملیاتهائی در گذشته در ایران، که لازم است آنرا عملیات تروریستی دانست، پرده برداشت. یکی از نکاتی که انگیزه نوشتن این سطور گردید طرح این موضوع است که جدا از اینکه ما نسبت به سیاستهای جمهوری اسلامی در منطقه چه رفتاری اتخاذ کنیم شایسته است نسبت به سیاست تشنج افزایی و تمایل به گسترش نا آرامی در منطقه در حاکمیت اسرائیل توجه ویژه بنمائیم و هشدار دهیم.
نکته حائز اهمیت این است که اسرائیل امروز در چه وضعیتی قرار دارد؟ راست افراطی اسرائیل برای ادامه بقا و اعمال هژمونی خود چه نیازهائی دارد؟
دولت اسرائیل در آغاز حمله به غزه ۳ هدف برای خودش تعیین کرده بود:
۱- نابودی حماس
۲- آزادی گروگانها
۳- رفع تهدید اسرائیل از سوی غزه
حالا که حدود سه ماه از حمله اسرائیل به غزه میگذرد به طور قطع ما میتوانیم بگوئیم اسرائیل به هیچیک از سه خواسته مورد نظرش نرسیده است.
گروگانها آزاد نشدندهاند، حماس نابود نشده است و حتی تا شب سال نو میلادی راکتهای حماس در آسمان تل آویو مشاهده شد. یعنی امنیت اسرائیل از سوی غزه نیز تامین نگردیده است. در کنار این افکار عمومی جهان، به واسطه میزان غیر قابل تصورِ خونریزی و کشته شدن غیرنظامیان، بسیار ملتهب و منفی به اسرائیل نگاه می کند.
خانواده گروگانها نگران و مضطرب، شاهد عدم تحقق قولهای نتانیاهو هستند. شهروندان اسرائیلی، هنوز آژیر خطر بسوی پناهگاه می کشاندشان.
روز و هفتهای نیست که شهرهای معروف جهان شاهد تظاهرات عظیم ضد جنگ نباشد.
امروز حمایت از اسرائیل حتی در بین کشورهای غربی آنگونه که در اواخر اکتبر و اوایل نوامبر بود نیز امکانپذیر نیست. این قضیه تا جایی پیش رفته که دولت معتبری چون دولت آفریقای جنوبی که معمولا از کشورهای نزدیک به غرب شناخته می شود شکایتی به اتهام نسل کشی علیه اسرائیل تقدیم دادگاه عالی لاهه کرده است. پس میبینیم اسرائیل نه تنها به اهدافش نرسیده بلکه نتوانسته انسجام و پایداری بین متحدینش در دفاع از خودش را هم ایجاد کند. او امروز قادر نیست متحدین خودش رو مجاب کند که شیوه و روشش قابل اعتماد و نتیجه بخش است.
از این رو بنظر می رسد یکی از شگردهایی در دستور قرار گرفتهاش گسترش دادن جغرافیای جنگ و دخالت دادن و کشاندن دیگران به جنگ است. از این رو ما میتوانیم بگوئیم عملیاتی که در روزهای گذشته در برون از مرزهای اسرائیل انجام گرفته اقداماتی است در راستای تقویت این تفکر، برای تحریک دیگران جهت گسترش جنگ میباشد.
بطور قطع کشیدن پای ایران و به طبع آن آمریکا و متحدانش از امیدهای امروزی اسرائیل است. و نکته ای که در باره آن لازم است تا به حاکمان ایران هشدار داده شود.
اگر چه اقدام برای شناسائی تروریستها و کوتاهی مسئولین و ترمیم حفرههای نهادهای امنیتی از الزامات است .
اگرچه صرف همه نیرو برای نه موی دختران و زنان که حفظ جان شهروندان در اولویت است.
در چنین شرایطی خویشتن داری و بازیچه دست رهبری تبهکار و جنایتکار و تنها مانده اسرائیل قرار نگرفتن نیز موضوعی بسیار کلیدی و با اهمیتی است.و شاید مهمترین اقدامی است که امروز از حاکمیت جمهوری اسلامی انتظار می رود.
مرتضی صادقی