(نقدی بە پیام سازمان در مورد روز جهانی زبان مادری)
بە تاریخ ٢ اسفند ١۴٠٢، هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)، پیامی بە مناسبت دوم اسفند، روز جهانی زبان مادری منتشر کردەاست.
آنچە در این پیام جلب توجە می کند، عدم تناسب پیام با برنامە سازمان است. در برنامە سازمان اکثریت آمدەاست کە: “زبان آموزشی، فرهنگی و رسانهای هر ایالتی همان زبانی است که اکثریت ساکنان آن، به آن تعلق دارند. زبان آموزش در مناطق ملی، زبان آن منطقه است و در کنار آن، تدریس زبان فارسی اجباری خواهد بود. اقلیتهای ملی ـ قومی ساکن در مناطق ملی از حق تحصیل به زبان مادری برخوردارند”.
اما در پیام هیئت سیاسی ـ اجرایی بر خلاف نص صریح برنامە سازمان نە از حق آموزش بە زبان مادری بلکە از حق آموزش زبان مادری سخن بە میان آمدەاست. در متن پیام چنین می خوانیم: “سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) با باور عمیق به مبانی حقوق بشر و قائم به ذات بودن این حقوق در مورد هر فرد انسان و با توجه به جایگاه تعیینکنندهٔ زبان مادری در هستی هر یک از آحاد بشر، تأمین و تضمین و تحقّق حق قانونی هر ایرانی در دسترسی و قوام ودوام بخشیدن به زبان مادری خود را از حقوق بنیادین بشر میداند و همۀ نیروهای میهندوست و ترقیخواه کشور را به حمایت فعال از حق آموزش زبان مادری و حفظ و زندهداشت این میراث گرانقدر ایرانی فرامیخواند.”
آدم ماندەاست از درک عدم تناسب میان توصیفات مشعشع مندرج در پیام در مورد اهمیت زبان مادری، و رد آن بمثابە حق آموزش بە آن!
ضمنا پیام تلاش دارد چنین موضعگیری را بە جهانبینی و نگاە زندە یاد صمد بهرنگی گرە بزند کە گویا صمد از آموزش زبان مادری دفاع کردە است و نە از حق آموزش بە زبان مادری! کسی کە کتاب ‘کندوکاو در مسایل تربیتی ایران’ این نویسندە فقید را خواندە باشد متوجە است کە موضع صمد بهرنگی در تایید آموزش بە زبان مادری است و نە آموزش آن.
در کشورهای استبدادزدە و عقب ماندە، یکی از دردهای اصلی نبود قانون گرایی و عدم تطبیق عمل با ادعا است. مشخص نیست کە اعضای هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران چرا ضد برنامە سازمان عمل می کنند! بە نظر می رسد از دو حالت خارج نیست: یا این دوستان بە برنامە خود اعتقاد ندارند، یا اینکە تحت تاثیر گرایشات شوینیستی و گفتمان مسلط بر کشور هستند کە در آن مرکزگرایی غیردمکراتیک حرف اول و آخر را می زند.
2 Comments
فرخ نعمت پور عزیز
به نظر میرسد تاکید شما بر عدول پیام از برنامه مصوب سازمان اکثریت است که بر حق شهروندان بر «آموزش به زبان مادری» صفحه نهاده است.
به زعم من از آنچه در برنامه سازمان آمده دو برداشت متصور است.
یک برداشت این است که دولت مرکزی موظف است موسساتی که در آن آموزش به زبان مادری جاری است را به وجود آورد تا هر شهروند حق انتخاب داشته باشد که به کدام دبستان، دبیرستان، و دانشگاه برود.
یک برداشت دیگر آن است که دولت مرکزی نباید مانع از آن شود که در مناطقی که زبان فارسی غالب نیست، و یا در سایر مناطق، مانع از تاسیس موسسات آموزشی شود که به زبانهای غیر فارسی تدریس میکنند.
پرسش اول این است که شما که مدافع آموزش به زبان مادری هستید کدام وظیفه را بر عهده دولت مرکزی میگذارید؟
– اختصاص بودجه کافی برای تاسیس موسسات آموزشی غیر فارسی در سراسر کشور؟ یا
– رفع ممانعت از تاسیس مدارس غیر فارسی زبان در مناطق مختلف کشور؟
شخصا بر این اعتقادم که حق آموزش به زبان مادری یکی از مولفههای الزامی در یک کشوری است که بر اساس فدرالیسم قومی سازمان داده شده و بدون چنان ساختاری چنین خواستهای هرگز نمیتواند اجرایی شود.
شک ندارم که در مناطق اقلیتهای قومی نیروهای معینی وجود دارند که فکر میکنند تشکیل حکومت محلی یا منطقهای در قلمرو ایشان – حتی با وجود سلطه استبداد – امری ممکن است.
به نظر من چنین تصوری کاملا غیر واقعی و حتی خطرناک است.
نظر من این است که تا در کشور ما دموکراسی و حق رای نهادینه نشود، موضوع تشکیل دولت محلی در مناطق قومی منتفی است، و به طریق اولی، تاسیس مدارس برای آموزش به زبان مادری نیز حرفی توخالی و غیر قابل اجراست.
اما حق یادگیری زبان مادری حقی است که حتی قبل از نهادینه شدن یک نظام انتخابات آزاد در کشور قابل پیگیری و پیشبرد هست.
فرخ نگهدار عزیز!
متوجە نیستم چرا شما طفرە می روی! موضوع کاملا واضح است. پیام هیئت سیاسی ـ اجرایی هیچ انطباقی با برنامە سازمان ندارد. حتی بوضوح با آن ضدیت هم دارد! مگر کار ارگانهای مرکزی یک سازمان سیاسی پیشبرد برنامە و تلاش برای عملی کردن آن نیست؟ فرخ عزیز! شما قبل از اینکە وارد بحث بشوی خوب است حداقل این را تائید کنی تا بتوان بە باقی مسائل پرداخت. در برنامە سازمان بوضوح از حق آموزش بە زبان مادری سخن بە میان آمدە و در پیام هیئت سیاسی ـ اجرایی از آموزش زبان مادری!
اما در مورد مسائل مورد توجە شما:
ـ شما با طرح مسائل دیگری کە ربطی بە مطلب من ندارد، عملا اذهان را از اصل موضوع دور کردە تا نتیجە بگیری کە بلە حق آموزش بە زبان مادری در ایران کنونی خطا است. خطا است زیرا تنها این امر با فدرالیسم قومی امکان پذیر است!
ـ در پیام سازمان بر امر “حق” تاکید شدە و در آنجا هیچ بحثی در مورد شرایط مشخص کنونی ایران وجود ندارد. در واقع بحث پیام بر اساس “حق” در یک فضا و یا مفهوم کلی است و نە بر مبنای یک بحث مشخص. پس منطقا باید بر اساس همان مفهوم کلی با موضوع “حق” تماس برقرار می شد،
ـ در پیام نیامدەاست کە ما از حق آموزش زبان مادری و امکان پراکتیزە کردن آن در جمهوری اسلامی دفاع می کنیم. بە بیانی دیگر در پیام هیچ اشارەای بە برخورد مرحلەای سازمان با امر “حق” نشدەاست،
ـ در پیام نیامدە است کە حق آموزش بە زبان مادری تنها بعد از تشکیل دولت محلی امکان پذیر است، پس ما فعلا از حق آموزش زبان مادری دفاع می کنیم. در واقع پیام تنها یک برخورد فرهنگی با زبان دارد. بنابراین بحث شما در مورد دولت محلی اساسا منتفی است.
ضمنان فرخ عزیز!
هیئت سیاسی ـ اجرایی حق ندارد بر اساس موارد غیربرنامەای پیام یا اعلامیە بدهد. اگر آنها با برنامە سازمان مشکل دارند، خوب است در چنین مواردی یا سکوت کنند و یا بعد از تغییر برنامە پیام یا اعلامیە بدهند.
نهایتا اینکە آموزش زبان مادری در اساس حق نیست و تنها یک امتیاز محدود و مسخرە است کە باز بە بازتولید شوینیسم منجر می شود. سازمان اکثریت یک سازمان چپ است و چپها پیگیرترین مدافعان برابری حقوق اند. در ایران هیچ زبانی نباید بر دیگری ارجحیت داشتەباشد، مگر اینکە در یک شرایط کاملا برابر، تاریخا از طرف همگان مورد انتخاب قرار گرفتەباشد. در واقع زبان فارسی اگر تا کنون عمدتا پدیدەای تحمیلی است، باید در مسیری دمکراتیک از طریق دادن حق برابر بە دیگر زبانهای ایرانی قرار بگیرد تا در چنین فضایی و بر اساس خواست مردم بە موقعیت کنونی خود دوبارە دست بیابد.