فقر واقعیتی تلخ است و زن و مرد هم نمیشناسد، اما فقر در زنان ابعاد و عمق بیشتری دارد و میتواند نقطهای بر آغاز بسیاری از آسیبهای اجتماعی و تهدیدی برای سلامت کل جامعه باشد. زنان درایران برای گذران زندگی عمدتاً متکی به مردان هستند. از این رو اگر محیط خانواده را ترک کنند و یا حمایت خانواده را نداشته باشند به دلیل فقر و بیکاری به احتمال بیشتر بیخانمان میشوند.
شمار زنان بیخانمان و اصطلاحاً «کارتن خواب» و حاشیهنشین به دلیل بیکاری و فقر گسترده، وضعیت اقتصادی نامطلوب، نابرابری طبقاتی و افزایش قیمت مسکن، رو به افزایش است.
بخشی از زنان بیخانمان قربانیان کودک همسری و ازدواج اجباری هستند. بخشی هم بهدلیل وضعیت خانوادگی نابسامان یا خشونت فیزیکی مثل ضرب و شتم و تحقیر، مشکلات ناشی از سوءمصرف مواد مخدر از سوی والدین، تنفروش اجباری برای تامین احتیاجات و مواد مخدر برای والدین معتاد، به ویژه پدر یا همسر، سابقۀ آزار جنسی و تجاوز محارم در دوران کودکی در خانواده، به اجبار برای رهاندن خود خانه را ترک میکنند.
طلاق بر زمینۀ فقر و بیکاری و فقدان حمایت اجتماعی هم میتواند زنان را بیخانمان و آواره کند. زنان بیخانمان ممکن است به علت اعتیاد یا بیماری روانی توسط خانوادهشان طرد شده و جایی برای زندگی نداشته باشند. گزارشهای موجود در کل کشور از وجود ۵ تا ۱۰هزار زن کارتنخواب خبر میدهند. سن شروع به کارتنخوابی در میان دختران نوجوان معتاد به ۱۵ سال رسیده است (۱).
برخی زنان در وضعیت بیخانمانی متولد شدهاند و بیخانمانی میراث وضعیت مادرانشان است. زنان بیخانمان عموماً به واسطۀ جنسیتشان زودتر قربانی شرایط جامعۀ آسیبزا میشوند. مهمترین تهدید برای زنان بیخانمان مشخصاً خشونت جنسی است و این دسته از زنان به وفور مورد خشونت و بهرهکشی جنسی قرار میگیرند.
یکی از مهمترین عوامل افزایش فقر در زنان و تبعات منفی آن، بیتوجهی به اشتغال و درآمد زنان در جامعه است. زنانه شدن فقر، واقعیتی است تاسفبار و خطرناک که پیامدش میتواند جامعه را از لحاظ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و بهداشتی به مخاطره بیاندازد. تبعات فقر در زنان یعنی بیخانمانی، بیکاری بیشتر، تنفروشی و اعتیاد. زنان اگر توانمند شده و از حمایتهای قانونی واجتماعی خاص برخودار شوند، قطعا آسیبپذیریشان نسبت به فقر کمترخواهد شد؛ مسئلهای که میتواند بر زندگی فرزندان آنان نیز تاثیر مثبت داشته باشد.
کمبود ظرفیت مراکز کاهش آسیب و نگهداری مربوط به بانوان بیسرپناه، آنان را به مکانهای ناسالمی سوق میدهد که در آنجا زنان معتاد نه تنها به لحاظ بهداشتی شرایط مناسبی ندارند بلکه در معرض تعدی از سوی مردان معتاد و سایر مردان قرار میگیرند. نباید فراموش کرد که مافیای فحشا همیشه در کمین زنان بیسرپناه است. بهعلاوه دسترسی فعالان حوزۀ اعتیاد به زنان معتاد در این مکانهای ناسالم کمترخواهد بود.
اما متاسفانه، بر اساس نگاهی که ضرورتی برای کمک به زنان فراری، معتاد و تنفروش نمیبیند و اساساً حمایت از آنها را بیفایده میداند، تا به حال چندین مرکز مردمنهاد در داخل پارک شوش تهران (مانند مرکز جامع کاهش آسیب بانوان و مؤسسۀ خانهٔ خورشید) با مانعتراشیهای پیدرپی شهرداری، ناچار به توقف فعالیتها شده و و دستخوش تغییر کاربری گردیدند (۲). در حالی که روزانه در مجموع بیش از ۵۰۰ زن و کودک به این دو مرکز مراجعه میکردند. با توقف فعالیت این مراکز، زنان شبها دیگر جایی برای اسکان نخواهد داشت.
منابع:
(۱). فرارو | سن کارتنخوابی زنان در ایران به ۱۵ سال رسید (fararu.com)
(۲). پلمب پناهگاه زنان بی سرپناه – روزنامه آرمان امروز (armandaily.ir)