فقر یکی از بزرگترین مشکلاتی است که جهان با آن روبرو است. با این حال در سالهای گذشته رشد اقتصادی در بسیاری از کشورها باعث شد تا آنها بتوانند از چرخۀ فقر خارج شوند. اما این مسئله در مورد ایران صادق نیست. درآمد سرانۀ ایرانیان در یک دهۀ گذشته به دلیل عوامل مختلفی مثل تحریمهای اقتصادی، تورم مزمن، فساد ساختاری و نا کار آمدی حاکمیت برای فقرزدایی، نه تنها در مسیر رشد قرار نگرفته، بلکه روند معکوسی داشته است. طبق آمارهای دولتی در سال ۱۴۰۲ حدود ۳۰ درصد از جمعیت ایران، نزدیک به ۲۶ میلیون نفر زیرخط فقر هستند(۱) . در شرایط فعلی خط فقر برای یک خانوادۀ ۴ نفره از مرز ۲۵ میلیون تومان بیشتر است (۲). علاوه بر افزایش جمعیت فقیر، شکاف و شدت فقر نیز به میزان معنا داری بالا رفته است. با بالا رفتن شکاف درآمدی و اختلاف طبقاتی و توزیع غیرعادلانۀ منابع، بخش بیشتری از جامعه برای تامین ضروریات زندگی دچار محرومیت و زحمت میشوند که نیمی از این جمعیت فقیر زنان هستند.
زنان به طور مداوم کمتر از مردان درآمد دارند و این شکاف جنسیتی دستمزد در بیشتر کشورهای دنیا مشهود است و هیچ کشوری در جهان فرصتهای برابر در نیروی کار را به زنان نمیدهد. در سطح جهان، زنان به ازای هر یک دلار پرداختی به مردان تنها ۷۷ سنت درآمد دارند (۳). طبق آمارهای دولتی در سال ۱۹۹۶حدود ۱۴درصد زنان با شغل مشابه دریافتی پایینتری از مردان داشتند و این اختلاف در سال ۱۴۰۱ به ۴۶درصد رسیده که افزایش قابل توجهی است(۴).
درصد بالایی از زنان در اقتصاد غیررسمی حضور دارند و این مختص زنان کشورمان نیست بلکه تمامی زنان ساکن در مناطق در حال توسعه، همین وضعیت را دارند، منتها میزان آسیبپذیری زنان در ایران به خاطر قوانین تبعیضآمیز، بازار کار جنسیتزده و فرهنگ تحمیلی که شرایط تشویقکننده برای راندن زنان به فضای خانواده ایجاد می کنند، به مراتب بیشتر از سایر کشورها است.
زنان با اجرای طرحهایی از قبیل، دورکاری، استحدام نیمهوقت، بازنشستگی پیش ازموعد، تشویق به باروری بیشتر وتاکید بر نقشهای سنتی مادری وهمسری، عملا از بازار کار ومشارکت سیاسی کنار گذاشته میشوند. از طرف دیگر، انجام دادن نقشهای چندگانه در خانواده توسط زنان به فقر جنسیتی دامن میزند، به عنوان مثال مسئولیت اصلی مراقبت و نگهداری از کودکان و افراد سالمند یا بیمار در خانواده به عهدۀ زنان است، خدماتی که قاعدتا وظیفه سازمانهای اجتماعی و دولتهاست. از این رو بسیاری از زنان ناچارند حین تلاش برای کسب درآمد و پیشرفت شغلی، مسئولیتهای اصلی کارهای مراقبتی و کار خانگی را نیز به عهده داشته باشند. از آنجایی که زنان در حین کار حقوق کمتری دریافت کرده و در زمان بچهداری ، مرخصی میگیرند، با مزایای بازنشستگی کمتر و نا امنی مالی بیشتر در سنین پیری مواجه میشوند. طبق گزارش بانک جهانی در ۶۲ کشور، زنان زودتر از مردان بازنشسته میشوند. بهعلاوه، مزایای بازنشستگی برای زنان، در دورههای غیبت از کار برای مراقبت از کودک، در ۸۱ کشور در نظر گرفته نشده و محاسبه نمیشود. ایران نیز از این امر مستثنی نیست(۵).
بانک جهانی هر سال در رابطه با زنان، کسبکار، قانون و شکاف جنسیتی گزارش میدهد. گزارش جهانی شکاف جنسیتی بر اساس بررسی چهار شاخص مشــارکت اقتصادی، آموزش وســواد، بهداشت و توانمندی وحضور زنان در سیاست تدوین میشود. گزارش امسال ( ۲۰۲۳) شامل۱۴۶ کشور است(۶). بر اساس این گزارش، در شاخص میزان نابرابری در مشارکت اقتصادی ، ایران با رتبۀ ۱۴۴، یکی از بدترین کشورهای جهان است که زنانشان بدترین تبعیضهای اقتصادی را متحمل میشوند و فرصتهای شغلی محدود و بیشترین فاصله را از برابری جنسیتی دارند.
بر اساس همین گزارش، رتبۀ ایران در شاخص آموزش ۱۱۲، در شاخص بهداشت ۱۱۶ و در شاخص توانمندسازی سیاسی۱۴۳ است. تاکنون هیچ زنی در دولتهای ایران بعد از انقلاب عضو کابینه نبوده است. در همین راستا، تعداد دانشجویان زن ۶۱ درصد از کل جمعیت دانشجویی کشور را تشکیل میدهند. اما این افزایش در دانشگاهها و پیشرفتهای چشمگیر آنان با حضور در عرصههای دیگر اجتماعی، اقتصادی و سیاستی همخوانی ندارد(۷). نرخ بیکاری زنان دو برابر مردان است(۸). نرخ مشارکت اقتصادی زنان ۱۴.۶ درصد در مقایسه با ۶۸.۶ درصد برای مردان یکی از پایینترین نرخهای مشارکت در جهان است(۹). براساس دادههای مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری جمعیت در حال تحصیل و فارغالتحصیل آموزش عالی در بهار سال جاری نرخ ۱۲.۹ درصدی را نشان میدهد که مردان ۹ درصد و زنان ۲۱.۹ درصد را به خود اختصاص دادهاند(۱۰).
تبعیضهای اقتصادی و فرصتهای شغلی، نبود فرصتهای برابر و امکانات لازم برای رهایی از فقر، زنان را بیشتر از مردان در معرض محرومیت قرار میدهد. از طرف دیگر، ثروت و منابع موجود در جامعه همیشه در اختیار مردان بوده و سهم زنان از مالکیت آنها همیشه اندک بوده است. عوامل فرهنگی و قانونی در کشور بر پایههای اقتصادی و تحرک اجتماعی زنان نیز تأثیر بسزایی دارد که باعث ایجاد فقر و تشدید آن می شود. زنان برای تغییر این موانع محدودیتهای زیادی بر سر راهشان دارد.
از آنجایی که نابرابریهای جنسیتی رابطۀ تنگاتنگ با فقر زنان و چرخۀ تولید و بازتولید فقر دارند، دستیابی به برابری جنسیتی از هر زمان دیگری حیاتیتر است. زنان بخش بسیار مهمی از سرمایههای امروز کشور هستند و بهعنوان یک عامل تغییر در جامعه در تمامی عرصهها از پتانسیل بالایی برخوردارند. نظام حکمرانی نباید نیمی از ظرفیتهای انسانی خود را برای دستیابی به رشد اقتصاد کنار بگذارد. تضمین حقوق زنان و دختران در همۀ ابعاد زندگی تنها راه تأمین امنیت اقتصادی و عادلانه و جهانی سالم برای نسل های آینده است.
اما به نظر میرسد که اولویت حاکمیت به جای معیشت مردم و استفاده از امکانات برای بهتر کردن شرایط اقتصاد کشور “تار موی زنان” است. در حال حاضر گرانی و بالارفتن نرخ کالاهای اساسی، شرایط اقتصادی را برای مردم و طبقات مختلف دشوار کرده و بنا به گزارشات دولتی و جهانی، کشور گرفتار یک فقرزنانه است. بررسی مجدد و اعمال تغییرات در لایحۀ عفاف و حجاب توسط مجلس(۱۱) موجب بازتولید فقر خواهد شد. در واقع با پول مردم از طریق جرایم نقدی، جیب دولت را پر کرده و کسری بودجه را تامین میکنند، که این کار نه قانونی است و نه اخلاقی.
منابع:
- روزنامه تجارت: رویای برباد رفته رفع فقر مطلق (pishkhan.com)
- خط فقر خانوار ۴ نفره، ۲۵ میلیون تومان! – خبرآنلاین (khabaronline.ir)
- Women, Business, and the Law 2024 (worldbank.org)
- ۴۶ درصد زنان دستمزد کمتری از مردان با شغل مشابه میگیرند | فرهیختگان آنلاین (farhikhtegandaily.com)
- gender gap WEF_GGGR_2023.pdf
- دانشگاه ایرانی با ۲۴ هزار هیاتعلمی زن | فرهیختگان آنلاین (farhikhtegandaily.com)
- فرارو | بیکاری ۲ برابری زنان نسبت به مردان / نرخ بیکاری در کدام دهک بالاتر است؟ (fararu.com)
- نرخ مشارکت ۱۴.۶ درصدی زنان در بازار کار/مشارکت زنان ایرانی در بازار کار، کمتر از عربستان! – اقتصاد آنلاین (eghtesadonline.com)
- رشد یک درصدی مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی و کسب و کار – ایرنا (irna.ir)
- جزئیات جدید لایحه حجاب؛ جریمه دیده شدن ساق پا و گردن هم ۳ میلیون است؟ (asriran.com)