پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۱۲

پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۱۲

بی‌رغبتی پرستاران برای کار؛ حتی فراخوان استخدام هم جواب نمی‌دهد
برخی رفتارهای مدیریتی در سطح وزارتخانه و بیمارستان‌ها و دانشگاه باعث شده که پرستاران ناچار به ترک شغل، مهاجرت یا تغییر حرفه شوند. باید شرایط کاری و معیشتی آنان بهبود...
۱۶ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: میز خبر
نویسنده: میز خبر
اعدام در تهران: ایران مردی را به اتهام جاسوسی برای اسرائیل اعدام کرد
فعالان حقوق بشر سال‌هاست که از اجرای سختگیرانه مجازات اعدام در ایران انتقاد می‌کنند. آنها قوه قضائیه را به استفاده از اعدام برای ارعاب صداهای منتقد متهم می‌کنند.
۱۵ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
غرق در عشق خویشتن...
سهراب از کودکی و نوجوانی پیشه وری با تسلطی حیرت انگیز با واژه هایی فصیح  چنان ماهرانه سخن می گوید که خواننده در می یابد وی برغم  داشتن  آرزوهای شخصی...
۱۵ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: صادق شکیب
نویسنده: صادق شکیب
«جرج تاون ۲» در مونیخ: پایان عملی راهبرد همه‌باهمی
بخشی از نیروهای چپ و جمهوری‌خواه خارج از کشور که با نیت همگرایی عمر و زمان خود را پای همه‌باهمی ریختند، امروز در نقطه‌ای ایستاده‌اند که یا باید چشم بر...
۱۵ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: امید اقدمی
نویسنده: امید اقدمی
چه بنویسم؟
تو بگو، وقتی واژه، روی پیکرِ بی‌جان عطوفت، خاک می‌شود، چه بنویسم؟!
۱۵ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: زری
نویسنده: زری
آقای محققی، آرمان‌هایتان رنگ باخته، نه منش سیاسی‌تان
شما امروز همان اشتباهی را تکرار می‌کنید که در جوانی مرتکب شدید. آن زمان گمان می‌کردید با سرنگونی شاه، آزادی محقق می‌شود؛ اکنون می‌اندیشید با کمک بمب‌های اسرائیل و حمایت...
۱۵ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: جابر حسینی
نویسنده: جابر حسینی
چهارمین تحلیل هفتگی با فرخ نگهدار و گودرز اقتداری: پیامدهای تحولات در راس نظام؛ تحلیل بیانیه ١٩١ نفر و کنفرانس پهلوی‌طلبان
در این نشست موضوعات زیر مورد بررسی قرار می‌گیرند: پیامدهای تغییر ساختار شورای عالی امنیت ملی و معنای انتصاب علی لاریجانی به دبیری این شورا؛ تشکیل شورای عالی دفاع؛ و...
۱۵ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: تحلیل هفته، پرسش و پاسخ
نویسنده: تحلیل هفته، پرسش و پاسخ

سوخت‌بران، تقاطع مرگ‌سیاست و زیست‌سیاست!

در بلوچستان سوخت‌بران به عنوان جامعه‌ای به‌حاشیه‌ رانده‌ شده در شبکه‌ای از ظلم و خشونت سیستماتیک گرفتار شده‌اند. برای بسیاری از آن‌ها حمل سوخت یک انتخاب نیست، وسیله‌ای برای بقا در مواجهه با فقر و محرومیت فراگیر است.

در بلوچستان سوخت‌بران به عنوان جامعه‌ای به‌حاشیه‌ رانده‌ شده در شبکه‌ای از ظلم و خشونت سیستماتیک گرفتار شده‌اند. برای بسیاری از آن‌ها حمل سوخت یک انتخاب نیست، وسیله‌ای برای بقا در مواجهه با فقر و محرومیت فراگیر است.

در پی سیل ویران‌گری که از تاریخ ۱۰ اسفند ۱۴۰۲ جنوب بلوچستان را فراگرفت، هزاران روستا زیر آب رفته و جان هزاران نفر در معرض خطر قرار گرفته است. در غیاب امدادرسانی دولتی، شهروندان عادی برای کمک به سیل‌زدگان دشتیاری دست به کار شدند. در حالی که سیل زندگی و معیشت مردم بلوچ را تهدید می‌کرد انفعال دولت، سوخت‌بران، صیادان و سایر اعضای جامعه بلوچ‌ را در کنار هم قرار داد. سوخت‌بران که پیش از این در نظام بازنمایی حکومتی «قاچاق‌چی» معرفی می‌شدند، به قهرمانان گمنام قدرت هم‌بستگی و اقدام مردمی در مواجهه با ناملایمات و تبعیض سیستماتیک تبدیل شدند. چرا که در شرایط مرگ‌سیاست (نکرو‌پولیتیک) [۱] مرزهای بین مقاومت و خودکشی، فداکاری و رستگاری، شهادت و آزادی مبهم‌اند.

تلاقی مرگ‌سیاست و زیست‌سیاست[۲] همان‌طور که پدیده سوخت‌بری در بلوچستان نمونه‌ای از آن را نشان می‌دهد، منعکس کننده‌ مفهوم نکروپولتیک است که توسط آشیل اِمبِمبِه[۳] نظریه‌پردازی شده است. مرگ‌ سیاست شامل استفاده از قدرت اجتماعی و سیاسی برای دیکته‌کردن نه تنها نحوه زندگی افراد، بلکه هم‌چنین مرگ آن‌هاست. در بلوچستان سوخت‌بران به عنوان جامعه‌ای به‌حاشیه‌رانده‌شده در شبکه‌ای از ظلم و خشونت سیستماتیک گرفتار شده‌اند، جایی که نرخ بالای بیکاری و مشارکت اقتصادی پایین، افراد زیادی را به سوخت‌بری سوق می‌دهد. برای بسیاری از آن‌ها حمل سوخت یک انتخاب نیست، وسیله‌ای برای بقا در مواجهه با فقر و محرومیت فراگیر است.

سوخت‌بری؛ بازنمایی ستم طبقاتی در بلوچستان

انقیاد فرهنگی و اقتصادی از سوی یک رژیم استعمارگر داخلی، به طور سیستماتیک ظرفیت جامعه‌ بلوچ را برای بقای اقتصادی از بین برده است. اگر چه نمی‌توان‌ ستم ملی و تبعیض مذهبی که مردم بلوچ تجربه می‌کنند را نادیده گرفت که چگونه از لحاظ تاریحی به حاشیه‌رانده‌شده و مورد غفلت قرار گرفته‌اند، با موانع سیستماتیک در برابر نمایندگی سیاسی، فرصت‌های اقتصادی و به‌رسمیت شناختن فرهنگی روبه‌رو هستند، با این‌حال مردم بلوچ علی‌رغم اشتراک تجارب مشترک ستم و فرسایش سیستماتیک، پایه‌های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، ساختار طبقاتی متنوعی دارند که هر کدام بافت و ساختار جمعیتی خاص خود را دارد. این تنوع، مفهوم جامعه بلوچ را به عنوان یک گروه همگن به چالش می‌کشد و بر پیچیدگی روابط اجتماعی در داخل بلوچستان تأکید می‌کند و‌ نسبت به ساده‌سازی بیش از حد جامعه بلوچ به عنوان یک موجودیت یک‌پارچه هشدار می‌دهد.

درک این پیچیدگی‌ها به‌رسمیت‌شناختن شکاف طبقاتی در بلوچستان است که وجود هر دو گروه استثمارگر و استثمارشونده در جامعه بلوچ‌ را برجسته می‌کند که در امتداد خطوط امتیازات و ضررهای اقتصادی تقسیم‌ شده‌اند. این محور طبقاتی، مرزهای اتنیکی و مذهبی را قطع می‌کند و‌ اشکال متقاطع ستم ساکنان بلوچستان را تصدیق می‌کند تا تنوع جامعه بلوچ‌ به رسمیت شناخته شود و به رویکردی فراگیرتر برای پرداختن به موانع ساختاری و‌ شکاف‌های داخلی که توسط نظام طبقاتی بلوچستان تداوم یافته است، دست یابد. این گفتمان، به عنوان ابزار قدرتمندی عمل می‌کند که مفاهیم مرگ‌سیاست در ستم طبقاتی را به هم متصل می‌کند. یکی از مظاهر تکان‌دهنده این ارتباط، محرومیت اقتصادی و فقدان گزینه‌های معیشت است که آن‌ها را وارد چرخه‌ای از استثمار می‌کند، جایی که محکوم به زندگی شبیه «مردگان متحرک» هستند.

سوخت‌بری کاری خطرناک و ناپایدار است که به دلیل ضرورت اقتصادی انجام می‌شود و سوخت‌بران مهره‌ بازی نیروهای متقاطع ستم و مرگ‌سیاست ‌اند که نقطه تلاقی قدرت سیاسی، خشونت سیستمی و آسیب‌پذیری جوامع اقلیت‌سازی‌شده و امنیتی‌سازی‌شده است. این شکل از استثمار، جامعه بلوچ فرودست‌شده را در چرخه فقر و آسیب‌پذیری بیش‌تری فرو می‌برد و آن‌ها را به زندگی شبیه زندگی مردگان متحرک محکوم می‌کند؛‌ نشان می‌دهد چگونه حاکمیت از اقتدار دولتی برای توجیه‌ هدف‌‌قرار‌دادن افراد به‌حاشیه‌رانده‌شده مانند سوخت‌بران استفاده می‌کند. این افراد که اغلب به عنوان «قاچاق‌چی» شناخته شده و تهدیدی برای امنیت ملی تلقی‌ می‌شوند در معرض خشونت قرار می‌گیرند.

در این زمینه حاکمیت, سوخت‌بران را به وجود صرف کاهش می‌دهد. با انسان‌زدایی از سوخت‌بران آن‌ها را به موجودات دورریختنی تقلیل می‌دهد که زندگی آن‌ها بدون عواقب، قابل‌پایان است. این رویه رابطه پیچیده بین معنای مرگ و اعمال قدرت در چهارچوب زیست‌سیاست را روشن می‌سازد که با ادغام با مرگ‌سیاست، کشتار آن‌ها را توجیه می‌کند و تداوم می‌بخشد. تا به ظاهر امنیت را برقرار سازد و با زدن برچسب‌ «قاچاق‌چی» و جرم‌انگاری و قراردادن آن‌ها در دسته‌بندی‌های سیاسی، یک نظام ارزش‌گذاری سلسله‌مراتبی را ایجاد کند که در آن زندگی‌های بعضی از افراد بیش از دیگران شایسته حمایت و همدلی همگانی تلقی شوند.

نژادپرستی که فوکو آن را جزء جدایی‌ناپذیر اعمال قدرت زیستی می‌داند، نمونه دیگری از مرگ اجتماعی یا سیاسی اعضای «کم‌ارزش‌تر» اقتصاد نکرو است. این‌ نظام سلسله مراتبی، نه تنها برای توجیه خشونت اعمال شده بر گروه‌های به‌حاشیه‌رانده‌شده (سوخت‌بران) است، بلکه ساختارهای قدرت و نابرابری‌های گسترده‌تر در جامعه را تقویت می‌کند. در این میان کسانی که خارج از مرزهای هنجارها یا هویت‌های قابل‌قبول‌ قرار می‌گیرند، مورد خشونت و ظلم سیستماتیک قرار می‌گیرند.

کشتار سوخت‌بران شمسر

در ۴ اسفند ۱۳۹۹، بزرگ‌ترین کشتار سوخت‌بران رخ داد، سوخت‌بران بلوچ چندین روز در انتظار اجازه تردد از دروازه مرزی بودند. نیروهای نظامی مستقر در پاسگاه شمسر به یک‌باره اقدام به شلیک مستقیم به‌سوی آن‌ها نمودند و ده‌ها نفر را زخمی کردند و کشتند. سازمان عفو بین‌الملل طی بیانیه‌ای کشتار سوخت‌بران را نقض فاحش حقوق مردم بلوچ و سوخت‌بران خواند.

پس از کشتار سوخت‌بران نیروهای سپاه پاسداران اجساد تعدادی از آنان را در خندق حفر شده‌ای در مجاور دروازه مرزی انداخته و به مردم اجازه جابەجایی اجساد را ندادند. این قتل‌عام و دورانداختن اجساد آن‌ها، نمونه‌ای از پیامدهای وحشتناک حاکمیت نکروپلیتیکی و انسان‌زدایی ذاتی از بدن‌های به‌حاشیه‌رانده‌شده است. نیروهای نظامی، با مصونیت از مجازات، ده‌ها سوخت‌بر را هدف قرار دادند و کشتند، که نشان‌دهنده کاهش ارزش زندگی آن‌ها و عادی‌سازی خشونت علیه گروه‌های به‌حاشیه‌رانده‌شده است. وجود آن‌ها به طور پیچیده‌ای به موقعیت متزلزل‌شان در برابر صاحبان قدرت گره خورده است و آن‌ها را در معرض خشونت خودسرانه و کنترل‌نشده قرار می‌دهد. حتی حیوانات نیز از اعمال خشونت گسترده دولتی در امان نیستند، در ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۱ صدها رأس الاغ به‌دست نیروهای سپاه پاسداران و به بهانه قاچاق سوخت در منطقه مرزی کله‌گان کشته شدند.

 

بی‌توجهی دولت و مقاومت بومی

انفعال و خودداری عمدی دولت ایران از امدادرسانی به سیل‌زده‌های بلوچستان نیز شکلی از حکومت مرگ‌سیاست است که در آن دولت از اختیارات خود برای تعیین این‌که چه کسی شایسته حمایت و چه کسی قابل مصرف است، استفاده می‌کند. دولت با اولویت‌دادن به برنامه‌های سیاسی، به دلیل هم‌زمانی انتخابات سراسری مجلس با فاجعه سیل در بلوچستان با فرستادن صندوق‌های اخذ رای به‌جای نیروی امدادی برای سیل‌زدگان، پیامی واضح ارسال می‌کند: فرآیندهای سیاسی و حفظ قدرت بر نیازهای فوری مردم تحت ستم ارجحیت دارد.

مکانیسم‌های حکومتی در بسیاری موارد فراتر از خشونت مستقیم است و اغلب از تاکتیک‌های ظریف‌تری برای به‌حاشیه‌راندن‌ و کنترل جمعیت‌های بومی استفاده می‌کند. سیل بلوچستان، صرفاً یک فاجعه طبیعی نیست، بلکه نشانه‌ای از نابرابر‌ی‌های ساختاری عمیق‌تر است که توسط حاکمیت تداوم یافته است. دولت با نادیده‌گرفتن نیازهای جوامع بومی و اولویت‌دادن به برنامه‌های سودمحور، تسلط استعماری خود را بر‌ سرزمین و مردم آن بیش‌تر مستحکم می‌کند. شکست دولت ایران در سرمایه‌گذاری در اقدامات پیشگیری از تسهیلات اولیه برای ساکنان بلوچستان، نشان‌دهنده بی‌توجهی عمدی به رفاه آن‌هاست. با تداوم فقر و آسیب‌پذیری، دولت عملاً زندگی و مرگ این جوامع را کنترل می‌کند. در این میان که روستاهایی به زیر آب رفته‌اند و مسیرهای ارتباطی نابود شده‌اند، سوخت‌بران با ماشین‌های آفرود (شاسی بلند) و قایق‌های صیادی و قایق‌هایی که برای انتقال سوخت از آن استفاده می‌کنند برای نجات سیل‌زده‌ها به میدان می‌آیند، که نوعی شورش علیه نیروهای سرکوب‌گری است که آنها را به حاشیه رانده و استثمار می‌کنند. آن‌ها به جای اینکه منفعلانه سرنوشت خود را بپذیرند، در مواجهه با ناملایمات بر اختیار و استقلال خود تاکید دارند. هم‌زمان که پیچیدگی‌های زیست خود را روشن می‌کنند، سرکوب شدن چندباره توسط قدرت‌های اقتدارگرا را نیز رد می‌کنند.

پانویس‌ها

۱] Necropoliticsنکروپلتیک‌ یا مرگ‌سیاست، یک نظریه اجتماعی-سیاسی در مورد استفاده از قدرت اجتماعی و سیاسی برای دیکته‌کردن چگونگی زندگی و چگونگی مرگ برخی افراد است. استقرار سیاست نکروپلتیک‌ چیزی را ایجاد می‌کند که آشیل اِمبِمبِه آن را جهان‌های مرگ می‌نامد، یا «اشکال جدید و منحصربه‌فردی از هستی اجتماعی که در آن جمعیت‌های وسیعی در معرض شرایط زندگی قرار می‌گیرند که وضعیت مردگان زنده را به آن‌ها می‌دهد».

۲- Biopilitics

۳- Mbembe, Achille (2003). Necropolitics. Durham: Duke University Press.10

برگرفته از: سایت رادیو زمانه

تاریخ انتشار : ۱۲ فروردین, ۱۴۰۳ ۸:۲۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

لازمهٔ گفت‌وگو با اپوزیسیون، تأمین شرایط حضور و کنش‌گری آزادانهٔ نیروهای اپوزیسیون است!

در شرایط نگران‌کنندۀ امروز کشورمان، ما فداییان خلق ایران به عنوان نیرویی میهن‌دوست و اپوزیسیون تحول‌طلبِ نظام که در راه گذار مسالمت‌آمیز به جمهوری مبتنی بر دموکراسی، جدایی دین از حکومت، عدالت اجتماعی و حقوق بشر مبارزه می‌کنیم، تضمین ادامهٔ حیات کشورمان را در گرو همبستگی اجتماعی و تحقق مطالبات برحق جامعهٔ مدنی می‌دانیم.

ادامه »

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »

هجمۀ هشداردهندۀ پهلوی‌طلبان علیه پرستو فروهر

نیرویی که هدفش نشستن بر اریکۀ قدرت به هر بهایی برای ایران و ایرانیان است، در رویکردش نسبت به دگراندیشان به شیوه‌های منسوخ ساواک و بازجوهای دو نظام مستبد شاهی و ولایی در زندان مخوف اوین متوسل می‌شود و از هیچ تلاشی برای تخریب نیروها و شخصیت‌های مخالف سیاست‌اش فروگذار نمی‌کند.

مطالعه »

مشروطه، روایتی از رؤیای ناتمام مردم‌سالاری در چنبره سلطنت و شریعت

تجربه مشروطه در ایران، برخلاف مدل‌های غربی که با تفکیک نهاد دین از دولت و نهادینه‌سازی حقوق شهروندی همراه بود، نتوانست به الگویی برای تحقق سکولاریسم، پاسخ‌گویی و دموکراسی بدل شود. ساختار قدرت در ایران، به‌جای گذار به مردم‌سالاری، با مقاومت سنت‌های استبدادی و مذهبی، مسیر را به سوی تثبیت دوباره قدرت در شکل جدید هموار کرد.

مطالعه »
بیانیه ها

لازمهٔ گفت‌وگو با اپوزیسیون، تأمین شرایط حضور و کنش‌گری آزادانهٔ نیروهای اپوزیسیون است!

در شرایط نگران‌کنندۀ امروز کشورمان، ما فداییان خلق ایران به عنوان نیرویی میهن‌دوست و اپوزیسیون تحول‌طلبِ نظام که در راه گذار مسالمت‌آمیز به جمهوری مبتنی بر دموکراسی، جدایی دین از حکومت، عدالت اجتماعی و حقوق بشر مبارزه می‌کنیم، تضمین ادامهٔ حیات کشورمان را در گرو همبستگی اجتماعی و تحقق مطالبات برحق جامعهٔ مدنی می‌دانیم.

مطالعه »
پيام ها

«مرا بلند کن و بر شانه‌ات بنشان» رفیق حسن صانعی درگذشت!

حسن چهل سال پس از فاجعۀ پرپر شدن گل نورسیدۀ دخترش میترا به دست کوردلان، از دخترش، از گل دوست‌داشتنی زندگی‌اش، در پیوند با سرود انترناسیونال یاد می‌کند. آری فلسفۀ زندگی شخصی و سیاسی حسن در یک راستا قرار داشتند.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

بی‌رغبتی پرستاران برای کار؛ حتی فراخوان استخدام هم جواب نمی‌دهد

اعدام در تهران: ایران مردی را به اتهام جاسوسی برای اسرائیل اعدام کرد

غرق در عشق خویشتن…

«جرج تاون ۲» در مونیخ: پایان عملی راهبرد همه‌باهمی

چه بنویسم؟

آقای محققی، آرمان‌هایتان رنگ باخته، نه منش سیاسی‌تان