پاریس ۲۰۲۴، بازی های المپیکی بی شور و نشاط
برگزارکنندگان وعده می دادند که این بازی ها سیلی از گردشگران، تماشاگران و روزنامه نگاران را با خود به همراه خواهد آورد. روزنامه Le Rappel در ۱۵ دسامبر ۱۹۲۳ اعلام کرد که «۳۰۰ هزار اقامتگاه» برای گردشگران لازم است ، در حالی که Le Petit journal در ۲۵ اکتبر ۱۹۲۳ هشدار داد که «تعداد خارجی ها بیشتر از همه هجوم های قبلی» خواهد بود.در این دوره پس از جنگ، پایتخت با بحران بزرگ مسکن مواجه بود و نمی توانست حتی برای همه ساکنانش سقفی تامین کند. در حالی که هتلدارها و صاحبان املاک در این بازیها فرصتی برای سودجوئی از هجوم گردشگران می دیدند، فقیرترین مستاجران از این وحشت داشتند که از خانههایشان بیرون رانده شوند. این مسئله به اعتراضی نهفته دامن زد که در شورای شهرداری پاریس، الکساندر لوکه سوسیالیست ( عضو کمیته مرکزی CGT ) سخنگوی آن شد و «سازماندهی نامناسب بازی های المپیک در بحبوحه بحران مسکن » (۱) را محکوم کرد.
بیرون کردن مستاجر ها، قیمت سربه فلک کشیده بلیت مسابقات، افزایش بهای حملونقل، عدم حضور مردم عادی… صد سال پیش، هشتمین بازیهای مدرن المپیک در پاریس، بحثهای بسیاری را برانگیخت. به دور از ارزش های صلح، برادری و دوستی بین ملت ها ، جهان کارگری به سازماندهی چنین بازی هائی اعتراض کرد.
در زمستان و بهار ۱۹۲۴، روزنامههای همه جناحهای سیاسی، خبر اخراج مستاجران هتلهای پایتخت برای آماده کردن جا جهت پذیرش گردشگران ثروتمند را منتشر کردند. وضعیت به ویژه در کارتیه لاتن بسیار متشنج بود. روزنامه Excelsior در ۲۴ فوریه ۱۹۲۴ خبر داد که هتلداران در حال بیرون انداختن هزار دانشجو هستند تا برای بازدیدکنندگانی که انتظار آمدن آنها در طول بازی ها می رفت، جا رزرو کنند. یکی از هتلداران در مصاحبه با این روزنامه ، گفته بود: «ما این اتاقها را به طور متوسط ماهیانه ۲۵۰ و ۳۰۰ فرانک اجاره میدهیم، به چه حقی می خواهند مانع اجاره آنها به ۵۰۰ تا ۶۰۰ فرانک شوند ؟ ما اتاق هایمان را به گران ترین قیمت ممکن ارائه خواهیم کرد» . مدیران هتل ها برای بیرون راندن دانشجویان ، اجاره ماهانه(پانسیون) را به نرخ های روزانه بسیار گران تغییر دادند. روزنامه Est républicain در ۲۴ مارس ۱۹۲۴ ، مثال دانشجویی را منتشر کرد که اجاره ماهانه او از ۲۰۰ فرانک در ماه به ۴۰ فرانک در روز رسیده است.
این وضعیت باعث ایجاد بحث های تندی در مجلس شد. برخی از نمایندگان مجلس خواستار ممنوعیت این اخراج ها شدند، در حالی که دولت فقط به وعده « کمک به فرودست ترین دانشجویان» بسنده می کرد. بدین ترتیب دولت مجبور به مصادره یک مدرسه شبانه روزی برای پذیرش ۳۰۰ نفر در طول تابستان شد. اما از مداخله در امور هتلداران پرهیز نمود. دانشجویان تنها گروه قربانی این راهبرد مالکان نبودند. در ۱۳ آوریل ۱۹۲۴، رئیس اتحادیه ملی مبارزان * (UNC) در نامه ای به وزیر دادگستری نگرانی خود را از وضعیت سربازان معلول جنگ ابراز کرد که به نوبه خود در رقابت با «بازدید کنندگان ثروتمند» قرار گرفته بودند. در این نامه مثال آژانسی در یکی از شهرهای حومه شهر ذکر شده که « پیشنهاد پرداخت ۱۰۰۰ فرانک برای اجاره اتاقی که قبلا به قیمت ۲۶۰ فرانک به یک معلول جنگی اجاره شده بود، را داده است»(۳).
انتخاب استادیوم ها نیز موضوع اختلافات دیگری شد. کمیته بینالمللی المپیک از شهر پاریس میخواهد تا پارک دو پرنس را که در پایان قرن هجدهم ساخته شده بود، نوسازی کند. شهرداری با رد این درخواست استادیوم پرشینگ را پیشنهاد داد که در سال ۱۹۱۹ در پارک ونسن ساخته شده بود. وضعیت برای مدتی در بن بست قرار گرفت، تا جایی که شهردار لیون، ادوارد هریوت، پیشنهاد انتقال رویداد به شهر خود را داد. در نهایت تصمیم گرفته شد که استادیوم کلمب واقع در ده کیلومتری شمال غربی پایتخت بازسازی شود. استخر شنای المپیک تورل(Tourelles)که امروزه به ژرژ والری(Georges Vallerey) تغییر نام داده است، در نزدیکی پورت دِ لیلا(Porte des Lilas) ساخته شد. بعد ها اداره کل امنیت خارجی (DGSE) که در همسایگی محل قرار داشت، نام مستعار «استخر» به خود گرفت.
انتخاب استادیومی در خارج از پاریس مشکلات تدارکاتی، دسترسی و مسکن ورزشکاران را بوجود آورد. سازمان دهندگان تحت فشار کمیته بین المللی المپیک و برخی هیئت های خارجی که نتوانستند مکانی برای اقامت پیدا کنند، اولین دهکده المپیک تاریخ را طراحی کرد. آنها در کلمب(Colombes) «خانههای چوبی بسیار کوچکی برای اقامت ورزشکاران، در کنار اتاقهای استراحت متعدد، کتابخانه، رستوران، حمام ها، دوش ها و یک آرایشگاه » ساختند.در حالی که حدود ۱۵۰۰ ورزشکار در طول هفته های المپیک در این محل مستقر شدند، اما هیئت ایالات متحده ترجیح داد در قصر روکنکور که به همین مناسبت اجاره شده بود اقامت گزیند.
برگزارکنندگان با چالش های دیگری نیز برای انتقال ده ها هزار تماشاگر به مکان های مسابقه مواجه شدند.اگرچه هنوز حتی تصور تاکسی پرنده وجود نداشت، اما مهندسان در خلاقیت کم نیاورند. آنها پیاده روهای متحرک، ایروبوس ها، راه آهن های هوایی یا واگن ، نوعی تله کابین شهری ، را طراحی کردند.
در نهایت، شرکت راهآهن دولتی پذیرفت که در روزهای مسابقه بین کلمب و پاریس قطارهای اضافی راهاندازی کند. همچنین سرویس های ویژه تراموا و اتوبوس ایجاد نمود و با استفاده از فرصت کرایه ها را افزایش داد: قیمت رفت و برگشت از ۱.۷۵ به ۵ فرانک رسید. در عین حال، برای جلوگیری از ترافیک و تصادفات، شورای شهرداری پاریس اولین جاده مختص خودرو شهری در فرانسه را بین پایتخت و کلمب ایجاد کرد که البته به کار معدود افراد خوش شانسی می آمد که در اوایل دهه ۱۹۲۰ صاحب یک ماشین شخصی بودند.
تأثیر این رویداد بر هزینههای زندگی و قیمت بلیت، اعتراض خاموشی را به رهبری تشکلهای کارگری دامن زد که اعلام می کردند که این رویداد مورد علاقه تودههای کارگری که عملا از دسترسی به ورزشگاهها و جایگاهها محروم شدهاند، نیست. آنها آن را فرصتی برای ترویج دیدگاه دیگری از ورزش یافتند که توسط انجمنهای ورزشی طبقه کارگر از ابتدای قرن در چندین کشور گسترش یافته بود. هدف ورزش کارگری این بود که مسابقات کمتر رقابتی و بیشتر برادرانه باشد و جایگزین فدراسیونهای ورزشی ملی گردد که آغشته به فرهنگ بورژوایی، ناسیونالیستی و شوونیستی بود.
پس از کنگره شهر تور در سال ۱۹۲۰، فدراسیون سوسیالیستی ورزش و ژیمناستیک به دو بخش تقسیم شد: فدراسیون ورزش کار (FST) نزدیک به حزب کمونیست فرانسه تازه تاسیس و اتحادیه انجمن های ورزش و ژیمناستیک کار (USSGT) که نزدیک به حزب سوسیالیست SFIO باقی مانده بود (۴). دو فدراسیون در سال ۱۹۳۴ با ظهور راست افراطی به هم پیوستند.
در طول بازی های المپیک ۱۹۲۴، FST جشنواره بین المللی ورزشی خود را برگزار کرد. اکثر مطبوعات فرانسه، به استثنای روزنامه اومانیته ، مسابقات کارگران را پوشش چندانی ندادند. در ۵ ژوئیه ۱۹۲۴، روز افتتاحیه المپیک که با یک مراسم مذهبی در کلیسای نوتردام آغاز شد، روزنامه کمونیستی نوشت که چنین آغاز مسخره ای تنها می تواند « یک دلیل دیگر برای بلاهت مطلق رهبرانی باشد که ادعا می کنند برای احیای عظمت افسانهای المپیا چنین رویدادی را در دوران بیمارگونه ای برگزار می کنند که تنها گاو صندوق ثروتمند ها تقدس دارد». در مقابل، این روزنامه روحیه رفاقتی را می ستود که هیئت های کارگری را از ۱۳ تا ۱۵ ژوئیه در استادیوم پرشینگ گرد آورده بود. برگزارکنندگان این جشنواره ورزشی کارگران به حضور ورزشکاران فرانسوی، آلمانی و روسی برای اولین بار پس از جنگ در یک رویداد ورزشی افتخار می کردند.
کمیته بینالمللی المپیک به دلیل عدم توانائی تضمین امنیت هیئت آلمانی و طرد انقلاب بلشویکی روسیه ، تصمیم گرفت از این دو کشور دعوت نکند. با دلیل وجود چنین ابهامات در برگزاری بازیهای المپیک رسمی، گردهماییهای ورزشی کارگران در طول دوره بین دو جنگ با اهمیت تر گشته و به بازیهای ضدالمپیکی واقعی تبدیل شد (۵). در فرانکفورت در سال ۱۹۲۵، ۱۱۰۰ ورزشکار از یازده کشور در بازی های کارگری شرکت کردند. در سال ۱۹۳۴، «گردهمایی بین المللی علیه جنگ و فاشیسم»، ۳۰۰۰ ورزشکار و ۱۸ هیئت را در پاریس گرد هم آورد. اگرچه چنین رویدادهایی در نیمه دوم قرن بیستم موفق به تحمیل یک ضدفرهنگ ورزشی نشد، اما شکل و منطق رویدادهای ورزشی بینالمللی ای را زیر سؤال برد که آنچنان که روزنامه اومانیته در ۲۷ ژوئیه ۱۹۲۴ نوشت «ورزشکاران نماینده ورزش نبودند، بلکه امپریالیسم ملی خود را نمایندگی می کردند».
* اتحادیه ملی مبارزان (UNC) یک انجمن متشکل از کهنه سربازان جنگ جهانی اول است. که هم سربازان و هم بیوه ها و یتیمان جنگ را گرد هم می آورد.
۱- « Débats du conseil municipal », Bulletin municipal officiel de la ville de Paris, 22 février 1924
۲- Séance au Parlement du 28 février 1924.
۳- Lettre reproduite dans L’Écho de France, le 13 avril 1924.
۴- André Gounot, « Sport ouvrier et communisme en France, 1920-1934 », STADION. Internationale Zeitschrift für Geschichte des Sports, n° ۲۳, ۲۰ décembre 1997.
۵- Karen Bretin-Maffiuletti et Benoît Caritey, « Modèle et contre-modèles olympiques dans l’entre-deux-guerres », Cahiers d’histoire. Revue d’histoire critique, n° ۱۵۸, ۴ décembre 2023.
Névil Gagnepain روزنامه نگار
Yaël Gagnepain استاد تاریخ قن نوزدهم و بیستم فرانسه
2 Comments
مقاله بسیار جالب و خواندنی است.اطلاعات زیادی از واقعه ورزشی( المپیک۱۹۲۴) پاریس و بعد از آن دارد.
دمکراسی غربی هر چه بوده و هر چه کرده یا نکرده، امروز فقط ننگ از آن باقی است و دامنه های سفاهت و سفاکی که رو به سوی سرزمینهای آدمیزادگان دارد.