نتایج دور اول انتخابات ریاست جمهوری نشان داد که تلاش حاکمیت سیاسی در ایران برای گسترش پایه های سیاسی اجتماعی قدرت سیاسی بینتیجه ماند و یک بار دیگر اکثریت بزرگی از مردم ایران از صندوق رأی این مهمترین سمبل اثرگذاری در قدرت سیاسی جوامع مدرن بدور ماندند. این بار نیز جمعیتی بالغ بر چهل در صد از واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردند. این درحالی است که سرزمین ما با توجه به دستاوردهای عظیم منطقهای که طی چند ساله گذشته به دست آورده است، نیازمند پیوند عمیق، گسترده و با دوام مردم و حاکمیت سیاسی در کشور می باشد و در شرایط کنونی منطقه و جهان این امری حیاتی جهت حفظ ، ثبات و امنیت کشور ماست.
در ارتباط با چرایی عدم استقبال تودهها در مشارکت انتخاباتی دلایل متعددی را میتوان شمرد ولی بدون شک تمامیتطلبی، اقتدارگرایی و قشریت دخیل در هستۀ مرکزی قدرت سیاسی نقش مهمی را در این رابطه ایفا کرده است.
اینک انتخابات به مرحله دوم کشیده شده و بخش فعال جامعه سیاسی امروز ایران را به شکل مسئولانه ای در مقابل دو انتخاب قرار داده است.
انتخاب اکنون آسان نیست و به دلایل خاصی گزینش را برای قشری از مردم دشوار می کند. از جمله اینکه صرف نظر از پاکدستی هر دو کاندیدا که در شرایط کنونی جامعۀ ایران مشخصاً به نقطه قوت تبدیل می شود، هر دو کاندیدای باقی مانده، آقایان پزشکیان و جلیلی نقطه تاریکی در پروندهشان نیست و میتوان گفت به ان شهرهاند.
اما آنجا که به برنامۀ سیاسیشان بازمیگردد هر دو دارای نقاط ضعف اساسیاند!
از جمله در ارتباط با سیستم آموزشی کشور. در ایران دستگاه آموزش و پرورش چنان در چنبرۀ نئولیبرالیزم قرار گرفته که برخلاف اصول صریح قانون اساسی ایران فقط حدود ۱۰ درصد از سیستم آموزشی کشور دولتی است و این درحالی است که حتی در امریکا این بزرگترین کشور سرمایهداری جهان ۵۰ درصد سیستم آموزشی کشور در اختیار دولت است و نتیجه آنکه ۹۷ درصد قبول شدگان رشتههای با اهمیت در ایران از مدارس خصوص یا غیر انتفاعی میآیند!
موضوع بهداشت و درمان که آن هم در قانون اساسی بر رایگان بودنش به عنوان یک حق تصریح شده است عملاً به مطاعی پرسود در بازار بدل شده و جان و سلامت مردم را طبقاتی کرده است.
در رفع مشکلات این دو حوزه، پزشکیان گرایشات و سخنان واضحی دارد.
در زمینه مسائل فرهنگی که هر از چندی موجب تنشها و هزینههای جدی در کشور ماست نیز نگاه پزشکیان نسبت به جلیلی از گذشته تا به حال تفاوتهای آشکار دارد.
اما منتقدین مسعود پزشکیان در ارتباط با نگاه وی به غرب و نزدیکیاش به برخی کارگزاران نه چندان خوش سابقه و مشهور به وابستگی به سیاستهای غرب دلنگرانی دارند ، اما ساختار سیاسی حاکمیت درایران چنان قوام یافته که نقش وجایگاه شخص رئیس جمهور محدودتر از آن است که بتواند تآثیر قابل توجهی در عرصۀ سیاستگذاری های کلان کشور ازجمله سیاست خارجی ، دفاعی و امنیتی بگذارد ، طی چندسال گذشته ایران توانسته با اتکاء بر همین سیاستهای کلان به دستاوردهای بزرگی نائل آید ، کشورما به بریکس پیوست ، با الحاق به پیمان شانگهای و یورو آسیا دریچه های جدیدی برای رشد و توسعه ایران گشوده شد وهمراه با سمتگیری به سمت شرق گامهای بزرگی در راه ایجاد کریدورهای غرب – شرق و شمال – جنوب بردارد و به نظر نمیرسد که این روند بازگشتپذیر باشد.
من فساد اقتصادی عدم موفقیت در پیشینه دولت یازدهم و دوازدهم را میفهمم اما معتقدم فساد در دولت سیزدهم نه تنها دست کمی از سایر دولت ها نداشت بلکه در عمل نگاه و کارنامه دولت رئیسی در این زمینهها نقطه قوتی نداشته است و در مسائل فرهنگی اکنون قشریون و پایداریچی ها عملاً در کنار جلیلی ایستاده اند.
آزادی های فرهنگی و اجتماعی که جلیلی بر آن صراحتی ندارد، معضلی ست که بیشتر از یک قرن است که جامعه ایران برای تعدیل آن در درون با خود و در عین حال با دشمنان این سرزمین در بیرون کلنجار میرود و چه جانها که بر سر تحقق آن از دست نرفته است.