سه شنبه ۶ شهریور ۱۴۰۳ - ۰۵:۴۵

سه شنبه ۶ شهریور ۱۴۰۳ - ۰۵:۴۵

مطالبه دانشجویان از وزیر علوم؛ بازگشت اساتید اخراج‌شده به دانشگاه‌ها!
حاصل این روند تهی شدن کشور از متخصصان است. از جنابعالی به عنوان فردی برآمده از دانشگاه که خود را فرزند نهاد علم می‌دانید و بازگشت کرامت به دانشگاه را...
۶ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شریف
نویسنده: انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شریف
‍ مطالبات پرستاران معترض چیست؟
مطالبات ما عبارتند از: ۱-افزایش حقوقها متناسب با میزان واقعی نرخ تورم و رشد روز افزون آن . با توجه به خط فقر سی میلیونی، دریافتی هیچ پرستاری نباید از...
۶ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: مطالبات پرستاران
نویسنده: مطالبات پرستاران
سخنرانی تابستانی رهبر حزب چپ سوئد، نوشی دادگستر، در آلمدالن سوئد
حزب چپ در انتخابات بر اساس موضوعات مشخص و پیشنهادی که بهبود زندگی را هدف قرار می‌دادند، به میدان آمد. پیشنهاداتی مانند قیمت‌های ملی برای برق، قراردادهای جمعی برای همه...
۶ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: نوشی دادگستر، رهبر حزب چپ سوئد
نویسنده: نوشی دادگستر، رهبر حزب چپ سوئد
وفاق، از اوین و اختر می‌گذرد نه فقط از بهارستان و پاستور!
وفاق واقعی در کشور، زمانی اتفاق می‌افتد که در اوین را بازگشایند و بیگناهانی همچون تاجزاده و مدنی و بسیاری دیگر از خبرنگاران و فعالین سیاسی که به صرف اظهار...
۵ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: حسین وفاپور
نویسنده: حسین وفاپور
«سِدخانِم»
دختری که همه‌ی جوانی‌اش در روستا و خانه‌ی پدری گذشته بود. چه آرزوها داشت… چه شب‌ها، تنها در بالای نِفار^ و تابستان‌ها، آن زمان که به ستاره می‌نگریست؛ آرزوهایش را...
۵ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
«فتح»ی خُرد در دل باختی درشت!
اصلاً جانمایه‌ی سیاست هدفمند اپوزیسیونالی، اعمال فشار است بر نظام بمنظور عقب نشاندن آن و پشتوانه‌ی چنین سیاستی، مبارزات جاری و برآمدهای جامعه‌ی جنبشی که در خیایان، کارخانه، دانشگاه، تظاهرات...
۵ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: بهزاد کریمی
نویسنده: بهزاد کریمی
«تابستان نفرینی ۶۷»
از آن دم که خورشید  / در خاوران، مقابل تو، سر فرود آورد،  / در امتداد خطوطِ گم‌شده‌ی زمان،  / هر واژه‌ی دست‌نوشته‌ات  / چون تصویری است  / شکسته در...
۴ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری

«سِدخانِم»

دختری که همه‌ی جوانی‌اش در روستا و خانه‌ی پدری گذشته بود. چه آرزوها داشت… چه شب‌ها، تنها در بالای نِفار^ و تابستان‌ها، آن زمان که به ستاره می‌نگریست؛ آرزوهایش را نجوا می‌کرد وبا رویاهایش… به خواب می‌رفت… از صبح با پرتو اولین اشعه‌های خورشید از خواب برمی‌خاست و تا پاسی از شب مشغول کار در خانه پدری بود. همه دیگر عادت کرده بودند به این بودن «سِدخانِم» و کارهایش… حالا اما ورق برگشته بود یک پسر ...

‍@apahlavan

#سدخانم

امروز عروسی «سِدخانِم» است. عروسی ِدختر ِارشد ِطالب‌عمو …

طالب‌عمو پنج دختر و چهار پسر داشت و همگی به خانه‌ی بخت رفته بودند و تنها «سِدخاِنم» مانده بود. او مانده بود حتی بعد از مرگ پدر… همه‌ی برادرزاده‌ها و خواهرزاده‌هایش را هم تروخشک می‌کرد. همه به نوعی به او علاقمند بودند. هم غمخوار پدربود، هم یاور مادر و کمک حال خواهران و برادران…

دختری که همه‌ی جوانی‌اش در روستا و خانه‌ی پدری گذشته بود. چه آرزوها داشت… چه شب‌ها، تنها در بالای نِفار^ و تابستان‌ها، آن زمان که به ستاره می‌نگریست؛ آرزوهایش را نجوا می‌کرد وبا رویاهایش… به خواب می‌رفت…

از صبح با پرتو اولین اشعه‌های خورشید از خواب برمی‌خاست و تا پاسی از شب مشغول کار در خانه پدری بود. همه دیگر عادت کرده بودند به این بودن «سِدخانِم» و کارهایش…

حالا اما ورق برگشته بود یک پسر شهری به خواستگاریش آمده بود و همه دست بالا زده بودند که عروسی «سِدخانِم» سر بگیرد. پسر متمول بود. معلوم نبود عاشق چه چیز سِدخانِم شده بود… سِدخانم لاغر بود و بلند بالا با دستانی بی‌ظرافت از فرط کار ورزیده و زمخت و صورتی آفتاب سوخته چشمانش اما زیبا بودند… عسلی روشن ،زیر سایه‌ی ابروانی کشیده‌…

هوا از صبح ابری بود…

عروسی در خانه پدری برپا بود و قرار بود غروب به خانه پسر در شهر بروند.

«سِدخانِم» نگران بود… نگران گاو و گوسفند، نگران مرغ و خروس و انبوه اردک وغازو بوقلمون… ماکیان این خانه خود به رسیدگی تمام وقت یک نفر نیاز داشت… به این فکر می‌کرد که بعداز او، خانه پدری را چه کسی اداره خواهد کرد. مادرش در قید حیات بود اما ناتوان‌تر از آن بود که به آن خانه‌ی درندشت و باغ مرکباتِ حیاط پشتی‌اش برسد ! شالیزار را چه کند؟! فصل نشا، وجین، آبیاری، برداشت!… افکار پیچیده‌ی درباره‌ی کار، عروسی و لباسی که به تن داشت… تنگ بود و نگرانی‌هایش بی‌پایان…

اهالی خانه اما خوشحال بودند چون می‌دانستند در تمام این سال‌ها او چه زحمت و مرارتی را متحمل شده… شاید حتی دلسوزی هم برایش می‌کردند… سن ازدواج‌اش خیلی دیر هم شده بود؛ جوانی‌ئی که به انتظار گذشته بود… حالا اما کسی دیگر به این موضوع اهمیت نمی‌داد. جوان ِشهری که پدرش معاملات ِاتوموبیل در شهر داشت؛ یک گاراژدار بود ومتمول… وحالا هم قرار بود با ماشین ِآخرین مدل، اورا به خانه مشترک‌شان در شهر بِبَرد. 

عروسی، پایکوبی و پذیرایی از ساعت‌ها قبل شروع شده بود .

اطراف خانه پدری ازیک سمت شالیزارهای وسیع بود که حالا اکثراً، محصول‌شان رابرداشت کرده بود و آن بخشی که هنوز وقت درو‌شان نرسیده بود؛ مشغول کار بودند. همهمه کاروتلاش در دشت نمایان بود وسمت دیگر باغ‌های پرتقال، لیمو و نارنج بود که حالا آرام وشاید نظاره گر! عروسی «سِدخانِم» و رویاهایش! بودند!!…! 

از خانه پدری تا جاده‌ی روستا که کمی از آنجا دورتر بود؛ رودخانه‌ای پُرآب جاری بود… رودخانه‌ای که در این منطقه تقریباً باریک می‌شد و بعداز چند کیلومتری به دریا می‌ریخت. در این فصل، نسیم خنک از سمت دریا می‌وزید… و یادآور روزهای خوش جوانی‌اش…

«سِدخانِم» هم خوشحال بود و هم تشویش و اضطراب داشت و چشمانش در انتظار… آه ازآن مردادِ گران…

سرانجام مراسم عقد آغاز شد. حالا اوج هیجان عروسی بود. ولوله و شادی همه‌ی دشت و صحرا را فرا گرفته بود. بچه‌ها ازدیگران خوشحال‌تر بودند شاید بخش زیادی از بچه‌ها ،خواهرزاده‌ها و برادرزاده‌های او بودند.

عاقد، خطبه را خواند و عروس هرسه بار سکوت کرده بود. اول همه با خوشحالی و لبخند ماجرا را دنبال می‌کردند؛ اما وقتی برای بار چهارم از عروس، بله می‌خواستند؛ «سِدخانِم» در کمال ناباوری جواب «نه»  داد… آن روز عروسی به دعوا و مرافعه ختم شد اما «سِدخانِم» از تصمیم‌اش برنگشت …

«سِد خانِم» در روستا ماند …

ماند وسالها این راز و این واقعه سینه به سینه نقل شد…

در صندوقچه‌ی به یادگار مانده از او… ودر ترمه دست‌دوزش که چهارلا یک عکس سیاه سفید چروکیده را در خود گرفته بود؛ این نوشته پشت عکس خودنمایی می کرد:

«…تقدیم به نور چشمم سِدخانِم جان… مرداد…»

(تاریخ پاک شده بود…)

پانوشت:

^. .نفار: یا «نپار» در لغت نامه دهخدا به بنای چوبین دو طبقه اطلاق می‌شود با ستون‌هایی با ارتفاع بالا، که در فصل تابستان از هوای خنک‌تری برخوردار است.

نشر نخست: تابستان آن سال‌های دور. بازنشر: تابستان ۱۴۰۳ پهلوان

@apahlavan

#شعر_سعدی ابومحمّد مُشرف‌الدین مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف (بین ۵۸۵ تا ۶۱۵ – بین ۶۹۰ تا ۶۹۵ هجری قمری) متخلص به سعدی، شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایران… 

#صدای_ماندگار ⬇️⬇️

: @apahlavan

@khosroye_jag

@jane_shifteham

تاریخ انتشار : ۵ شهریور, ۱۴۰۳ ۴:۵۵ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

نظام فرسوده، تحول‌خواهی مردم و چالش پزشکیان با هستۀ سخت قدرت!

سازمان ما وظیفۀ خود می‌داند در کنار دیگر نیروهای مترقی میهن‌مان، اعمال آقای پزشکیان و دولتی را که برمی‌گزیند با حد برآوردن خواست‌های مردم زیر نظر داشته باشد، در برابر انحراف از منافع ملی و نقض حقوق اساسی مردم بایستد و علیه آن مبارزه کند. موضع ما در قبال دولت پزشکیان قبل از همه با سیاست‌ها و عملکرد ایشان در قبال مطالبات جامعۀ مدنی و تشکل‌های مردمی گره خورده است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفتاد و یک سال پس از روز تاریخی ٢٨ مرداد!

روزی که از آن تاریخ تا پایان حکومت پهلوی اگر بخواهیم در مورد حکومت محمد رضا شاه پهلوی فقط یک عبارت بکار ببریم که دوست و دشمنِ منصف بر آن بیشترین اتفاق نظر را داشته باشند، آن عبارت چنین است:

محمد رضا شاه پهلوی از عصر روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا روزی که بختیار را به نخست‌وزیری گمارد، بطور پی در پی قانون اساسی مشروطیت را زیر پا می‌گذاشت و آن را رعایت نمی کرد.

شاید هیچ واقعه ای در تاریخ معاصر ایران به اندازه واقعه بیست وهشتم مردادماه ۱۳۳۲ مورد …

مطالعه »
یادداشت

حکم اعدام فعال کارگری، شریفه محمدی نمادی است از سرکوب جنبش صنفی نیرو های کار ایران!

میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.

مطالعه »
بیانیه ها

نظام فرسوده، تحول‌خواهی مردم و چالش پزشکیان با هستۀ سخت قدرت!

سازمان ما وظیفۀ خود می‌داند در کنار دیگر نیروهای مترقی میهن‌مان، اعمال آقای پزشکیان و دولتی را که برمی‌گزیند با حد برآوردن خواست‌های مردم زیر نظر داشته باشد، در برابر انحراف از منافع ملی و نقض حقوق اساسی مردم بایستد و علیه آن مبارزه کند. موضع ما در قبال دولت پزشکیان قبل از همه با سیاست‌ها و عملکرد ایشان در قبال مطالبات جامعۀ مدنی و تشکل‌های مردمی گره خورده است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
مطالب ویژه
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

مطالبه دانشجویان از وزیر علوم؛ بازگشت اساتید اخراج‌شده به دانشگاه‌ها!

‍ مطالبات پرستاران معترض چیست؟

سخنرانی تابستانی رهبر حزب چپ سوئد، نوشی دادگستر، در آلمدالن سوئد

وفاق، از اوین و اختر می‌گذرد نه فقط از بهارستان و پاستور!

«سِدخانِم»

«فتح»ی خُرد در دل باختی درشت!