مبارزه ما علیه هر دو است، مهم نیست چگونه رای می دهیم!
به نقل از زیتیو اول نوامبر ۲۰۲۴
از بین کامالا هریس یا دونالد ترامپ به زودی یک نفر رئیس جمهور منتخب ایالات متحده خواهند شد. در انتخاب بین این دو – که اغلب به ما گفته شده است انتخاب بین شر کوچکتر در مقابل شر بزرگتر است – مردم آمریکا همچنین تصمیم تاکتیکی در مورد یک موضوع استراتژیک اتخاذ خواهند کرد، یعنی چگونگی حفظ هژمونی جهانی آمریکا و اینکه آیا آن را یک آمریکایی آرام رهبری می کند، یا یک آمریکایی زشت.
این شخصیتها داستانهای ادبی جنگ سرد هستند، اما ما هنوز در دنیایی دوقطبی زندگی میکنیم که حداقل از دیدگاه غرب به عنوان تقابل بین آزادی و درندگی تعریف میشود. غرب تعبیری برای استعمار و امپراتوری است، اما بیشتر غربی ها از مفاهیم خوشایند آگاه نیستند. این امر به ویژه در ایالات متحده صادق است، جایی که فراخوانی از آزادی احساسات عمیق اسطوره ای را برمی انگیزد. آمریکایی بودن به معنای آزاد بودن است و این وظیفه الهی آمریکایی هاست که آزادی خود را به هر قیمتی حفظ کنند و همچنین این آزادی را به همه جا صادر کنند.
اما آزادی آمریکاییها همیشه با وحشتی که آمریکاییها به دیگران تحمیل کردهاند، با تسخیر و استعمار مردمان بومی و ربودن و به بردگی گرفتن آفریقاییها آغاز شده است. این شر اصلی، که قبلاً در باغ عدن که به عنوان دنیای جدید آمریکایی عمل می کند، یافت شده است، هنوز در ایالات متحده وجود دارد، کشوری سقوط کرده که به طور متناقض و دائمی به بی گناهی خود اعتقاد دارد و نه گناهی که مرتکب میشود. این بی گناهی تبلور یک مکانیسم احساسی ترکیبی از انکار و توهم است که به امپراتوری آمریکا اجازه رشد می دهد.
آمریکای ساکت در مقابل آمریکای زشت
گراهام گرین، رمان نویس انگلیسی، این را فهمید. در رمان آمریکایی ساکت در سال ۱۹۵۵، شخصیت عنوان داستان یک مامور خوش بیان، باهوش، صمیمانه و گشاده روی سیا است که عاشق یک زن ویتنامی است. در حالی که مامور سیا در نهایت با جان خود هزینه خواهد کرد، تعهد او به ضد کمونیسم و آزادی مردم ویتنام او را به سمت تاکتیک های ضد شورش سوق می دهد که غیرنظامیان بی گناه ویتنامی را در یک بمباران دسته جمعی می کشند. تمثیل گرین فاجعه نهایی را پیشبینی میکند: دهها هزار آمریکایی در ویتنام، لائوس، و کامبوج جان خود را از دست میدهند، نامهای آنها بر روی دیوار به یادگار مانده است، در حالی که بسیاری از میلیونها انسان از آسیای جنوب شرقی که کشته میشوند ناشناس باقی میمانند و برای همیشه فراموش میشوند.
این منطق تسخیر و استعمار در روان آمریکایی گنجانده شده است، جایی که هرگونه احساس گناه در مورد انبوه مردگان از طریق چرخش دائمی به بی گناهی سرکوب می شود.
این عدم تناسب گسترده – پیامد همگرایی آزادی و وحشت – به مهاجر نشینان سفیدپوست برمی گردد که مردم بومی را که فقط درگیر دفاع از خود بودند، قتل عام کردند. در حالی که بومیان تعداد معینی از مهاجران را کشتند، مهاجران با نسل کشی پاسخ دادند. تنها هندی خوب یک هندی مرده بود. تنها ویتنامی خوب یک ویتنامی مرده بود. تنها فلسطینی خوب یک فلسطینی مرده است. این منطق تسخیر و استعمار در روان آمریکایی جا افتاده است، جایی که هرگونه احساس گناه در مورد انبوه مردگان از طریق چرخش دائمی به بی گناهی سرکوب می شود.
هر انتخابات ریاست جمهوری فرصتی است تا شاهد تکرار بی گناهی باشیم. هنگامی که باراک اوباما، آمریکایی آرام، انتخاب شد، موجی از شادی بیگناهپنداران در میان کسانی که چهره دموکرات آمریکا را به تن داشتند، به راه افتاد. بالاخره آمریکای اخلاقی اینجا است! اما وقتی دونالد ترامپ، آمریکایی زشت، انتخاب شد، برای کسانی که چهره جمهوریخواهی آمریکا را به تن داشتند، به همین ترتیب چشمه ای از خلسه وجود داشت که اینک سرانجام یک آمریکای بزرگ!
هر دو طرف درست گفتند. آمریکای اخلاقی و آمریکای بزرگ، آمریکایی آرام و آمریکایی زشت، مظاهر آزادی و وحشتی هستند که از زمان تأسیس این کشور در کنار هم وجود داشته است. لیبرالهای آمریکایی و حزب دموکرات پس از جنگ (ممکن است بپرسید که منظور من کدام جنگ است، در حالی که ایالات متحده در جنگهای زیادی شرکت کرده است، اما این را به مقاله دیگری وا میگذارم) ذینفعان و وارثان سیاستهای نسلکشی آمریکاییهای زشت هستند. لیبرالهای امروزی ترجیح میدهند ترور را به خارج از کشور صادر کنند، جایی که هر کشور خارجی میتواند در تخیل آمریکاییها مرزبان باشد، و تاکتیکهای آرام موشکها و پهپادها، کشورهای نیابتی و عملیاتهای ویژه میتوانند کار خود را انجام دهند. در همین حال، در خانه، در کشور مهاجرین استعماری، آزادی به عنوان یک چندفرهنگ گرایی شاد، یک تنوع فراگیر که در آن همه سهمی برابر از ماشین جنگ میبرند، تحقق می یابد.
اما آمریکایی زشت حاضر به آرامش نیست. در رمانی با همین عنوان در سال ۱۹۵۸ توسط یوجین بوردیک و ویلیام لدرر، که در کشوری خیالی در آسیای جنوب شرقی محاصره شده توسط کمونیسم اتفاق میافتد، نویسندگان به وضوح نشان میدهند که آمریکایی زشت نه تنها برای آسیاییهای جنوب شرقی بلکه برای منافع آمریکا تهدیدی است. کار آنها محکومیت آمریکایی زشت است، اما نه حق آمریکایی ها برای هدایت جهان به سوی آزادی. و با این حال، تداوم تلاشهای آمریکایی زشت برای حفظ کنترل ماشین جنگی، نزدیک به هفت دهه بعد، گواه این است که چگونه آن ماشین جنگی منشأ خود را در آنچه ویلیام کارلوس ویلیامز شاعر، «خون عجیب» مینامد، است که آمریکا از آن سرچشمه گرفت. . آمریکایی آرام از این عیاشی خجالت زده است و ترجیح می دهد آن را فراتر از مرزهای خود انجام دهد. آمریکایی زشت شرمنده نیست و دوست دارد دوباره در این خون حتی در هماینجا غسل کند.
حتی بیشتر از آن، آمریکایی زشت میخواهد از کشور با راهاندازی جنگ آزادی علیه «تروریستها» – که در خارج از کشور «اسلامی» تلقی میشوند، و هم تروریستهای ضمنی در داخل کشور (که به شکل پناهندگان، مهاجران غیرقانونی هستند) دفاع و آنها را یا آنهایی که مظنون به غیرقانونی بودن هستند پاکسازی کند. زنان جوانی که خودمختاری خود را مطرح می کنند، افراد دگرباش و ترنس که جنسیت دوگانه ضروری پدرسالاری را تضعیف می کنند، جنایتکاران و سیاهپوستان (که هر دو اغلب یکسان دیده می شوند) همه در معرض تبعید، انضباط، خشونت و زندان هستند.
آیا من از زندگی تحت حکومت رژیم آمریکایی زشت وحشت دارم؟ آیا بسیاری از آمریکایی ها تحت چنین رژیمی آسیب خواهند دید؟ بله. اما اگر چنین رژیمی شرّ بزرگتر است، به این دلیل است که در خاک آمریکا همان چیزی را تکرار میکند که ایالات متحده قبلاً در ساخت این کشور بسیاری را در معرض آن قرار داده است، از جمله از طریق قیام مسلحانه، اخراج دسته جمعی، اردوگاههای بازداشت و کنترل بدن زنان و آزار و اذیت دشمنان سیاسی. اینها شبیه به سیاست هایی است که ایالات متحده در بسیاری از کشورهایی که تحت کنترل یا تحت حمایت قرار داده است، پشتیبانی کرده است. آنچه که آمریکایی آرام ارائه می دهد یک معامله است، یعنی اینکه حاشیه تفاوت بین شر کوچکتر و بزرگتر نه به آمریکایی ها – در بیشتر موارد – بلکه در خارج از مرزهای ما اعمال شود.
مبارزه با شر های بزرگتر و کوچکتر
آیا آگاهی از این موضوع بر ذهن رای دهندگان آمریکایی سنگینی می کند؟ شاید. اما حتی اگر چنین باشد، احتمالاً چنین دانشی با ورقه نازکی از معصومیت پوشانده شده است، به طوری که نیازی به نگاه کردن به آن نیست.
اهمیت غزه و فلسطین در حال حاضر این است که این ورق توسط خود فلسطینی ها در شبکه های اجتماعی ورق خورده است و آنها از جهان به طور کلی و به طور خاص آمریکایی ها می خواهند که به کشته های آنها نگاه کنند و امیدوارند که همان خشم ایجاد شود که با عکس جسد مثله شده امت تیل[i] بوجود آمد، شاید که آمریکایی ها که در واقع پشتیبان اصلی شکنجه گرانشان هستند را به هیجان آورد.
مبارزه با یک شر بزرگتر، وضوح اخلاقی و سیاسی اطمینان بخشی را فراهم می کند. مبارزه با شر کوچکتر به معنای به رسمیت شناختن وحدت نهایی آمریکایی های آرام و آمریکایی زشت است.
از دیدن این تصاویر آمریکایی زشت چندان متاثر نخواهد شد. آمریکایی آرام در عوض قول می دهد که متاثر شود، اما تاریخچه آمریکایی های آرام در رابطه با فلسطین، از بیل کلینتون گرفته تا باراک اوباما و جو بایدن، امیدوارکننده نیست. آمریکایی آرام همیشه یک ضد شورش بوده است و فلسطینی ها آخرین و شاید فوری ترین شورش علیه نظم غربی و استعماری هستند که ایالات متحده و اسرائیل نمایندگی می کنند. اولین تاکتیک ضد شورش، منزوی ساختن شورشیان است که نه تنها مستلزم شیطان سازی، خاموش کردن و محو فلسطینیان است، بلکه به نوعی انکار نسل کشی و جداسازی آنچه برای فلسطینیان میگذرد از آنچه برای دیگران اتفاق میافتد است. از این رو، زمانی که نسل کشی تکرار نسل کشی بنیانگذاران آمریکا است که اکنون در جاهای دیگر انجام می شود، در حالی که در واقع حاشیه تفاوت بین شر کوچکتر و بزرگتر است، نسل کشی در خاورمیانه به یک موضوع خاص تبدیل می شود. اینکه نسل کشی فلسطینیان توسط اسرائیل یک موضوع واحد و استثنایی از سایر هستی خوانده شود، به بسیاری از آمریکایی ها این امکان را می دهد که با شر کوچکتر زندگی کنند.
در مورد اینکه به چه کسی باید رای دهید، چرا برای پاسخ به من مراجعه کنید؟ شما قبلاً آنچه را که باید بدانید می دانید، و اکنون این شما هستید که باید در خلوت صندوق رأی با خود روبرو شوید، همانطور که مؤمنان در نهایت با وجدان خود تنها هستند. اما مشکل این است که استعاره از رأی یک نفر به عنوان یک موضوع بر سر شر کوچکتر یا بزرگتر، برای بسیاری از آمریکایی ها، صرفاً یک استعاره است. چه تعداد از آمریکایی ها شر کوچکتر را انتخاب می کنند و تشخیص می دهند که این یک استعاره نیست بلکه در واقع شیطان است؟ و آیا پس از آن نه تنها با شر بزرگتر بلکه با شر کوچکتر نیز مبارزه خواهند کرد؟ مبارزه با یک شر بزرگتر، وضوح اخلاقی و سیاسی اطمینان بخشی را فراهم می کند. مبارزه با شر کوچکتر به معنای به رسمیت شناختن وحدت نهایی آمریکایی های آرام با آمریکایی زشت است، کهن الگوهای این کشور از همان ابتدا، زمانی که مهاجران به باغ عدن رسیدند خود را مانند آدم و حوا تصور می کردند، در حالی که در واقع یک مار بیش نبودند.
*****
[i] امت لوئیس تیل (متولد ۲۵ ژوئیه ۱۹۴۱ – ۲۸ اوت ۱۹۵۵) یک جوان آفریقایی آمریکایی بود که در سال ۱۹۵۵ در می سی سی پی پس از متهم شدن به توهین به یک زن سفیدپوست به نام کارولین برایانت در خواربار فروشی خانواده اش ربوده و به قتل رسید. وحشیانه بودن قتل و تبرئه قاتلانش توجه را به سابقه طولانی آزار و شکنجه خشونت آمیز آمریکایی های آفریقایی تبار در ایالات متحده جلب کرد. تا زمانی که پس از مرگ به نماد جنبش حقوق مدنی تبدیل شد.
1 Comment
این دیگر انتخاب میان بدتر و بدتر است. آرام و زشت؛ هر دو از بد بدترند و در افق انتخاب جز سیاهی نقشی نیست.حتا رغبت پرسشی هم در میان نیست …