مورد مشخص: ترور شخصیتی نویسنده و تحلیلگر سیاسی بهروز ورزنده
به نظر میرسد که روشهای بهکار گرفتهشده توسط گروه موسوم به شاهاللهیهای سلطنتطلب، پس از گذار از مراحل اولیه، اکنون به مرحلهی پیشرفتهتر و قابل توجهتری وارد شده است. اگرچه تاکنون بیشتر شاهد رفتارهای لومپنی و جاهلانهای نظیر فحاشی، تهمت، افترا، بیعفتی و حملات فیزیکی بودهایم، اما امروزه این اقدامات به سطحی گستردهتر و پیچیدهتر ارتقا یافتهاند و تلاش دارند تا با بهرهگیری از شیوههای گوبلزی و عملیات روانی سیستماتیک، به طور سازمانیافتهتری علیه مخالفان خود عمل کنند. (۱)
این گروه که خود را از هواداران سرسخت و فدایی رضا پهلوی معرفی میکند و به این موضوع نیز افتخار دارد، هیچگاه از سوی آقای پهلوی یا سایر سلطنتطلبان مورد انکار قرار نگرفتهاست. آنها به قدری در پرستش و عبودیت او اغراق میکنند که هیچ گفته یا اظهار نظر انتقادی را برنمیتابند و دقیقاً همان واکنشهای خصمانه و تهاجمی مشابهی را نشان میدهند که حزبالله در مواجهه با انتقادات نسبت به خمینی بروز میداد.(۱)
شعارهای آشنای آنها، نظیر “مرگ بر ملا، چپی، مجاهد” یا “رهبر ما پهلویه، هر که نگه اجنبیه”، همچنین شعارهایی مانند مرگ بر جمهوریخواه و اصلاحطلب و یا درخواستِ آویزان کردن مخالفان از تیرهای چراغ برق خیابانهای ایران، برای بسیاری از مردم ایران آشناست و ماهیت ضدمردمی و ضدایرانی آنها را بهوضوح نشان میدهد. ولی تا به حال تصور میشد که این شعارها و خواستهها صرفاً جنبه کلامی دارند و در حد گفتارهای تندوتیز محدود میمانند و در شرایط فعلی که
هنوز امکان عملی شدن آنها فراهم نشده است، در حد همین شعار باقی خواهند ماند. (۲)
امروز، اما، شاهد اقدامات عملی و پیشرفتهتری از سوی آنان هستیم. این روشها شامل تکنیکهایی است که زمانی گوبلز، وزیر تبلیغات هیتلر، به کار میبرد؛ از جمله بدنامسازی، اتهامزنی، ترور شخصیت، اعمال فشار روانی، استفاده از روانشناسی ترس و ناامیدی، حملات رسانهای هماهنگ، انتشار اطلاعات غلط و تحریف واقعیت، ترویج نفرتپراکنی علیه مخالفان، تلقی نمودن دیگران به عنوان دشمن و در مجموع تبلیغات سیستماتیک با تکرار مداوم پیامهای گمراهکننده.
آنان سعی دارند با نسبت دادن اتهامات دروغین، تحقیرآمیز و مشکوک به اشخاص و گروههای مخالف خود، آنها را افرادی شرور، غیرانسانی، مشکوک و دشمن معرفی کنند تا افکار عمومی جامعه را در مورد آنها مخدوش کرده و باعث شوند که جامعه با دیدگاه منفی و خصمانه به آنها بنگرد. این کار از طریق استفاده از زبان تصویری و عبارات سخیف، خشونتهای کلامی، فحاشیهای مبتذل و تبلیغات فریبکارانه و روانی علیه مخالفانشان انجام میشود. نمونههایی از این رفتارها را میتوان در مواجهه آنان با شخصیتهایی چون داریوش اقبالی، نرگس محمدی، مسیح علینژاد، حامد اسماعیلیون، محمد رضا عالیپیام (هالو)، اکبر گنجی، بهروز ورزنده و دیگر شخصیتهای هنری و سیاسی ایران مشاهده کرد. برای نمونههای بیشتر میتوان به محتواهای اینترنتی مراجعه کرد. اینها همان روشهای گوبلزی و شیوههائی مشابه با رفتار ضدانسانی جمهوری اسلامی هستند. (۳)
اخیراً گروهی که به نظر میرسد از نقدهای افشاگرانهی من درباره رفتارهای مبتذل و شرورانه سلطنتطلبان شاهاللهی و نیز سیاستبازیهای رضا پهلوی در توسل به نتانیاهو و سازمانهای امنیتی اسرائیل برای زدن سر مار و به کرسی نشاندن وی، ناخشنود هستند، متوسل به شیوهها و تکنیکهای گوبلزی برای تهدید و تخریب شخصیت من شدهاند. آنان همان روشهایی را که در برخورد با دیگران، از جمله نامبردگان فوق، بکار بردهاند در مورد من نیز بکار گرفتهاند. آنان با انتشار عکسی از من و نسبت دادن اتهامات ناروایی مانند مزدوری، خیانت، دزدی، و همکاری با رژیم، سعی در تخریب شخصیت و وارد آوردن آسیب به من دارند.
این افراد که توانایی پاسخگویی منطقی به انتقادات مطرحشده از سوی من و دیگر مخالفانشان را ندارند، به دلیل ماهیت فاسد و استبدادیشان، به روشهای گوبلزی روی آوردهاند. آنان هر روز بیشتر در مسیر افرادی همچون گردانندگان ساواک و عوامل جمهوری اسلامی گام برمیدارند و گمان میکنند که با این حملات و ترورهای شخصیتی میتوانند افراد و گروههای دیگر را دچار ترس و تردید کرده و به سکوت درباره مسائل مطرحشده وادارند. اما باید بدانند هر گامی که در مسیر تخریب دیگران برمیدارند، عزم و اراده آنان را در افشای چهره واقعی این حامیان فاشیسم نتانیاهو و دولت اسرائیل راسختر میکنند. با هر قدم ضدمردمی اینها، آنها بیشتر به خطر این افراد برای جنبش مبارزاتی ایران پی میبرند و مبارزه با آنان را وظیفه خود و هر فرد آگاه و مبارزی میبینند. و طبعاً این آگاهی و انگیزه برای مقابله با رفتارهای گوبلزی آنان به دیگران نیز منتقل میشود.
بهروز ورزنده
پینوشت:
۱) مرجعه شود در اینترنت، به تبلیغات سیاسی این گروهها و همچنین کامنتهای تهاجمی آنها که در مخالفت با نوشتههای انتقادی نویسندگان و تحلیلگران غیرخودی گذاشته میشود. نیز نمونههای متعددی با عکسها و ویدیوهای مربوطه از حملات فیزیکی آنها به افراد یا به تظاهرات ضدرژیم موجود است؛ از جمله حمله به محمدرضا عالیپیام (هالو) در تظاهرات لندن، حمله و مجروح کردن یکی از تظاهرکنندهها در بروکسل و نمونههای دیگر در کلن، در ترافالگار لندن و سایر شهرها.
۲) مراجعه شود به شعارها و درخوستهای آنها در نوشتهها و در تظاهرات خصمانهشان برضد گروههای سیاسی دیگر. و نیز مراجعه شود به سر منشاء این بیانات و شعارهای مرگطلبانه در بیت رهبریِ آقای رضا پهلوی، از جمله خانم یاسمین پهلوی. تأثیرات منفی خانم پهلوی و مشاوران راست افراطی و ساواکی بر شخص آقای پهلوی نیز نباید نادیده گرفته شود.
۳) مراجعه شود در اینترنت، به حملات خصمانه و تخریبگرانه اینان برضد افراد فوق و سایر شخصیتهای سیاسی و هنری و مجموعه گروههای سیاسی اپوزیسیون ایران.
گروههایی که بهطور وسیع و با خصومت شدید مورد حملات این افراد هستند عبارتاند از: جمهوریخواهان سکولار، چپگرایان، مجاهدین خلق ایران، اصلاحطلبان، ملیگرایان و جبهه ملی ایران، روشنفکران و نویسندگان مستقل، اقلیتهای مذهبی و قومی که خواستار پذیرش اجتماعی و فدرالیسم هستند، طرفداران انقلاب ۱۳۵۷، فعالان حقوق بشر، فمینیستها و برخی دیگر. به عبارت دیگر، تقریباً تمامی طیفهای جامعه ایران بهجز خود اینها. و این است نوع و ماهیت آن آزادی و دموکراسی و ایران دوستی، که اینها پیرو آن هستند و نوید آن را میدهند.
*) برای بسیاری از مردم روشن شده است که عناصر نفوذی زیادی از سوی جمهوری اسلامی در میان این گروهها رخنه کردهاند و برخی از این رفتارهای ضد بشری و گوبلزی هم از جانب این عناصر نفوذی و خود آنان مشترکاً انجام میشود. ولی این خود نشان میدهد که تا چه حد نزدیکی فکری و عقیدتی میان هر دوی اینان وجود دارد که میتوانند مشترکاً و با همفکری برنامههای خود را پی ریزند و پیش ببرند. چه بسا خود آنان نیز واقف باشند که چنین کسانی در بینشان وجود دارند، ولی متاسفانه این نزدیکی و همپیوستگی تا جایی است که قادر به تفکیک و مشخص کردن و طرد این عناصر از خود نیستند.
*) نیز باید توجه داشت به عوامل نفوذی اسرائیل در بین آنها. بعبارتی یا بنا به گفته زیدی تنها جائی که اسرائیل و جمهوری اسلامی و سلطنتطلبان مشترکاً با هم کار میکنند، در بین همین گروههای سلطنتطلب شاهاللهی است.