روز جهانی محو خشونت علیه زنان هر ساله در ۲۵ نوامبر به یاد سه خواهر میرابال، فعالان سیاسی جمهوری دومینیکن که در سال ۱۹۶۰ به طرز وحشیانه ای به قتل رسیدند، برگزارمی شود. این روز به عنوان نماد مقاومت و مبارزه زنان علیه خشونت و تبعیض شناخته می شود. همه ساله در این روز مردم در سراسر جهان خواستار اقدامات بیشتر کشورها برای حمایت از زنان هستند. شعار امسال سازمان ملل متحد “اتحاد و سرمایه گذاری برای پایان دادن به خشونت علیه زنان و دختران بدون بهانه! ” است. کمپین امسال از دولتها و شهروندان سراسر جهان میخواهد تا نحوه سرمایهگذاری، تلاشها و ابتکارات خود را برای ایجاد جهانی عاری از خشونت علیه زنان با هدف الهام بخشیدن به دیگران، به اشتراک بگذارند.
خشونت علیه زنان به واسطه جنسیتشان در همه زمینهها، اعم از نفرتپراکنی در اینترنت، جرایم جنسی و خشونت خانگی از شایع ترین و فراگیرترین موارد نقض حقوق بشر در جهان بوده که اغلب پنهان می ماند، زیرا بسیاری از زنان در جوامع مختلف به دلیل آبرو، مجازات های سخت و عدم حمایت قانونی از ابراز آن می ترسند. خشونت علیه زنان ورای طبقه، نژاد، موقعیت اجتماعی و فرا مرزی بوده و محدود به جامعه خاصی نیست. زنان صرف نظر از تحصیلات و یا موقعیت اقتصادی خود، با انواع خشونت های جسمی، جنسی و کلامی رو می شوند. زنانی که همزمان تعلق به اقلیتهای قومی و مذهبی دارند خشونت بیشتری را تجربه میکنند. برآوردهای منتشر شده توسط سازمان بهداشت جهانی نشان میدهد که تقریباً یک سوم زنان در سراسر جهان در طول زندگی خود مورد خشونت فیزیکی ویا جنسی توسط شریک صمیمی یا خشونت جنسی غیر شریک قرار گرفتهاند (۱). این آمار نشاندهنده گستردگی و شدت این مشکل جهانی است و بر نیاز به اقدامات فوری و گسترده برای مقابله با خشونت علیه زنان تأکید میکند.
در ایران، حقوق زنان با تصویب قوانینی که زنان را به دلیل جنسیت شان، از حقوق مدنی و کیفری برابر با مردان محروم می کند، پایمال شده است. قوانینی که به زن میفهمانند تو بالغ نیستی و این مردان هستند که باید در مورد تمامی امورات مهم زندگیات تصمیم بگیرند. این قوانین میتوانند زنان را از تصمیمگیریهای مستقل و حق انتخاب در زندگی شخصی و اجتماعیشان محروم کنند. قوانینی که نه تنها ازدواج کودکان و تعدد زوجات را ترویج میکنند، بلکه زنان را وادار به باروری بیشتر و سقط جنین را محدود کرده، و حق داشتن پوشش اختیاری، طلاق و حضانت را از آنها سلب میکنند. قوانین تبعیض آمیزی که منجر به گسترش قتلهای ناموسی و خشونت علیه زنان از خانه تا خیابان و محل کار می انجامد.
اسید پاشی و مسمومیت دانش آموزان دختر که دلایل و کسانی که پشت مسمومیت های سریالی در مدارس و اسیدپاشی در اصفهان بودند، هیچوقت مشخص نشد، حذف زنان از بسیاری از مسابقات ورزشی یا ورزشگاهها نمونه ها ی دیگری از خشونت سیستماتیکی است که زنان در این سالها متحمل شدهاند.
به گزارش مرکز آمار ایران در بهار امسال درمجموع ۱۶ هزار و ۲۶۴ نفر به دلیل همسرآزاری توسط سازمان پزشکی قانونی معاینه شدهاند که از این رقم ۱۵ هزار و ۷۶۴ مورد یعنی ۹۶ درصد آن به زنان اختصاص داشته است و میتوان گفت که زنان قربانیان اصلی خشونتهای خانگی و همسرآزاریاند. زنکشی بالاترین سطح بروز زنبیزاری و زنستیزی در جهان است (۲،۳). طبق گزارش سازمان ملل متحد که بر اساس دادههای گزارش از کشورهای عضو این سازمان بدست آمده، در سال ۲۰۲۳، حداقل ۵۱۱۰۰ زن، از طرف شریک جنسی و یا به دست نزدیک شان به قتل عمد رسیدهاند. یعنی هر ۱۰ دقیقه یک زن به قتل می رسد (۲،۳).
در ایران خشونت دولتی و مرد سالارانه علیه زنان در اشکال گوناگونی از جمله خشونت خانگی و قتلهای ناموسی مشاهده میشود. بر أساس گزارشهای حقوق بشری ههنگاو در ایران تنها در سال گذشته ۱۲۲ زنکشی در ایران به ثبت رسیده است. بخش عظیمی از این قتلها توسط اعضای خانواده نزدیک زن انجام شدهاند. قتلهای منتسب به قتلهای ناموسی تنها بخشی از زنکشیها را شامل میشوند. در رسانهها، قتل زنان معمولاً به اختلافات خانوادگی، مسائل ناموسی یا نزاعهای جزئی روزمره نسبت داده میشود. این در حالی است که بیش از یک دهه از بحثها دربارهٔ لایحهٔ منع خشونت علیه زنان که به لایحهٔ «حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت» و بعدها به لایحهٔ «حفاظت از زنان در برابر سوء رفتار» تغییر نام داد، میگذرد، لایحهای که حتی یک سال و نیم از تصویب کلیات آن نیز میگذرد اما همچنان در مجلس مسکوت باقی مانده است (۴). پدیده زن کشی فراتر از آمار و ارقام است و ریشه در جامعه مردسالار ایران دارد که با حمایت از قوانین و آداب و رسوم، زندگی زنان در ایران را دیکته می کند. این ساختارها و قوانین اجتماعی، فرهنگی نیازمند بازنگری اساسی است.
قوانین مربوط به قتلهای ناموسی بازدارندگی کافی را نداشته و به راحتی به مردان اجازه میدهند که زنان و دختران خود را به قتل برسانند. حقوق «زنان» نه تنها در اولویت قانونگذار نیست، بلکه فقدان قوانین پیشگیرانه و نظام های حمایتی مؤثر نشان از ضعف این ساختارها در حمایت از حقوق زنان دارد. زنان، خواهان جایگاه شایسته خود، رفع تبعیضها، خشونت و ممنوعیتهای ظالمانهای هستند که عرصه پیشرفت را برای آنان تنگ می کنند. برابری جنسیتی و آزادی زنان یک حق اساسی بشر است و تأمین، تضمین و تثبیت آنها با دموکراسی وتحقق تحول دموکراتیک رابطه تنگاتنگ دارد. بدون مشارکت کامل و برابر زنان، هیچ جامعه ای نمی تواند به توسعه پایدار و عدالت اجتماعی دست یابد.
خشونت علیه زنان به منزله نقض شدید حقوق انسانی آنهاست و حق زندگی، سلامت و تمامیت بدنی آنها را نقض کرده و یک عامل اساسی در ایجاد نابرابری جنسیتی است. مبارزه با زن کشی نیازمند تلاش جمعی برای تغییر نگرش، اصلاح قوانین و ایجاد سیستم های حمایتی برای زنان است. از آنجایی که در حال حاضر هیچ قانون پیشگیرانه و سیستمهای حمایتی مؤثری برای حمایت از حقوق زنان وجود ندارد، خانههای امن موجود در ایران برای زنان تنها در صورتی میتوانند به هدف اصلی خود نزدیک شوند که فعالان حقوق زنان در جامعه مدنی بتوانند این نهادها را در اختیار گرفته وآنها را به شیوه ای مردمی اداره کنند.
منابع:
۱. Violence against women
۲. قتل بیش از ۵ زن در هر ساعت / گزارشی فاجعهبار از زن کشی به بهانه قتل خانم خبرنگار ایرنا!
۳. قتل بیش از ۵ زن در هر ساعت | دیدبان ایران
۴. خشونت علیه زنان و لایحهای که خاک میخورد – ایسنا