دنیای مهدی تدینی مملو از اشباح و ارواح قرن ماضی است. مهدی تدینی پیامبری است که رسالت خود را مبارزه با چپ اعلام کرده است. وی آمده است تا جامعه ایرانی را از خطر سیطرهی چپ، درسومین دهه قرن بیست و یکم آگاه کند! شبح کمونیسم هرچند سه دهه است که دست از سر جهان سرمایه داری برداشته است، اما همچنان در روح و روان مهدی تدینی در گشت و گذار است. وی با بر ساختی جعلی تحت عنوان خطر چپ، به عنوان “دیگری بزرگ” و روحی سرگردان که هر دم ممکن است کالبد جامعه امروز ایران را تسخیر کند، مشغول کسب و کار و سرگرمی سیاسی است. تدینی صد سال از زمانه خود عقب است و در برههای سیر میکند که انقلاب بلشویکی روسیه اتفاق افتاده است. وی چنان از خطر چپ در جامعه امروز ایران حرف میزند و چنان دچار زمان پریشی شده که گویی بلشویکها پشت دروازههای تهران خیمه زدهاند.
مهدی تدینی کارشناس جنگ روانی علیه چپ است و هشتاد سال دیر به دنیا آمده است، چرا که اگر وی در مقطع کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت مصدق زنده بود، گوی سبقت را از شبکه انگلیسی بدامن و شاپور ریپورتر به عنوان بهترین پروپاگاندیست ضد چپ میربود. ذهن نابغه وی آنچنان مملو از توهمات ضد چپ تاریخ گذشته است که ظرفیت کانال “تاریخ اندیشی” وی در تلگرام، دیگر پاسخگوی تراوشات هر دم فزاینده و مشعشع وی در لجن پراکنیاش علیه چپها، بسنده نبود. تدینی به عنوان یک راست افراطی اخیرا برای ظرفیتافزایی برای پخش ترهات خویش اقدام به تاسیس کانالی به نام “گاراژ” در تلگرام نموده تا در این کانال جدید بدون محدودیت و بدون منطق تاریخی، درافشانی کند و با دادن آدرس غلط به مخاطبان و خارج کردن سیستم سرمایهداری رانتی و رفاقتی از زیر ضرب و با سیاستزدایی از جامعه، مخاطبانش را فریب دهد، تا به سوی ” شیطان ناموجود سرخ” سنگ پرتاب کنند.
تدینی در یادداشتی با عنوان «برههای گوشتخوار یا مرامنامۀ مقابله با چپ» به تاریخ ۲۵ مارس ۲۰۲۵ در کانال گاراژ، بر ماموریت ضد چپ خود پای میفشارد و میگوید: مقابله با چپ از عناصر اصلی فکر و عمل منه. یعنی تدینی با غیریت سازی و در تضاد و تخاصم با تفکر چپ معنی مییابد و بدون لولوی چپ، چون برف در آفتاب واقعیت محو میشود. گویی علت العلل تمام مصائب جامعه ایران از فقر و فساد و تبعیض و شکاف طبقاتی و توسعه نیافتگی و رانتخواری و مشکلات دیگر به چپ ها بر میگردد. چپهایی که حتی یک روز در این کشور حکومت نکرده اند و در عزا و عروسی چه پیش و چه پس از انقلاب به مسلخ برده شدهاند!
تدینی در چرایی مبارزه با چپ به عنوان رسالت اصلی خویش میگوید: نیازی نیست توضیح بدم چرا باید با چپ مقابله کرد! وی با شعبده بازی از پاسخ به پرسش خویش فرار میکند و پاسخ آنرا در روزگاری که مردم به ندرت کتاب می خوانند، تعویق به محال میکند و میگوید: آنقدر مسئله اساسی، چندبعدی، تاریخیـسیاسی و گستردهست که اگر کسی بخواد بفهمه چرا باید با چپ مقابله کرد، باید چند سال صبوری کنه و کل دیدگاه راست را، از فلسفه و معرفتشناسی تا اقتصاد و سیاست و در نهایت تا ریزترین مسائل اجتماعی و فرهنگی پیگیری کنه!
یعنی به زعم تدینی هر کس کل دیدگاه راست را مطالعه کند، قطعا به راه راست هدایت میشود و راست کیشی را برمیگزیند و از چپ قطعا تبری میجوید و به جمع پیروان حضرتش، در کانال گاراژ میگرود و مبارز پرشور ضد چپ میشود و درنتیجه جامعه را ازخطر مهلک چپ میرهاند!!
لحن عوامفریبانه تدینی در ادامه این متن سخیف آشکار میشود، متنی که به منزله مانیفست کانال گاراژ است. تدینی مینویسد: بله، از نظر من مقابله با چپ از مفیدترین کارهاییه که یه نفر میتونه در زندگی انجام بده. این لحن تکلیف مابانه انسان را یاد نصائح معلمان در دوره دبستان میاندازد آنجا که معلم مدرسه از فواید درس خواندن و نماز خواندن و دروغ نگفتن وغیره…می گوید.
تدینی که “ارنست نولته” آلمانی را به عنوان استاد مسلم خویش سرمشق قرار میدهد، نولته ای که تلاش وافری درسفید شویی آلمان هیتلری داشت، در این نوشته خویش به شکل ناشیانهای سعی میکند، درمبارزه خود علیه چپ، با فاشیسم مرزبندی کند. اما دم خروس سلطنتطلبانه و مهاجرستیزانه وی زمانی از زیر ردای روشنفکرانهاش بیرون میزند، که به دفاع از رئیس ساواک یعنی ثابتی جنایتکار بر میخیزد و به کمپین مهاجرستیزانه ضد افغانی میپیوندد.
ادامه دارد….