بیانیۀ میرحسین نه گفتاری تازه و کشفی جدید در سپهر سیاستورزی ایران بلکه از ناحیه چهرهای صورت گرفته و موضوع مرکزی کنش و واکنش دردمندان این سپهر شده است که در کوران انقلاب اسلامی و پس از آن امتحان خود را در دل سپردن به بهروزی و آزادی و رهایی مردم از چنگال اهرمن بدسگال ساختار ولایت مدار پس دادهاند. نه به دل آرزوی رهبری دارد و نه به اندیشگی داعیۀ آن. بل بهدنبال راهی است خشونتپرهیز برای نیل به سرمنزل آزادی و دموکراسی و عدالت اجتماعی مردم خواسته. قامتی که با تحمل بیش از یکدهه حصر و محرومیت از حقوق اجتماعی اولیه و فشار و محدودیتها، به همراه یار و همدمش ، همپای شرایط تغییر و تحول نسبی در نگاه و راهکارهایش بروز نموده و دغدغۀ رهایی مردم از یوغ استبداد رژیم ستم ولایی و خشکاندیش را دارد.
به پشتوانۀ این عقبه ( برون دادی مثبت از ترازگیری عملکردش در طول حیات سیاسی) ، بیشترین پتانسیل را در همراه کردن هماندیشان و همراهان دور و نزدیک سالیان دراز پرافت و خیز سپری شده از درون ساختار و بیرون از آن، به صفوف جنبش آزادیخواهی و دموکراسی دارد. با توش و توانی نسبی همافزا در مسیر ناهموار گذار خشونتپرهیز.
نگرانی “رژیم خواسته” آنجاست که برخی از فعالان تاثیرگذار در حوزۀ سیاسی و صنفی و جریانهای دلسوزرانده شده از کشور، بهجای درک درست از شرایط کشور و همراهی و پشتیبانی از مواضع میرحسین و اجماع حول راهبرد استراتژیک او و امضا آن و سپس با بسیج اندیشهگران و فعالان مدنی و سیاسی جهت گفتوگو و بررسی چگونگی تحقق این راهبرد و تدوین راهکارها و شعارها ی متناسب با توش و توان مرحلهای جنبش و در نهایت تدوین برنامه و تنظیم نقشۀ راه اجرا و پیشبرد برنامۀ گذار از این شرایط برای تحقق این راهبرد، به ایرادگیری از متن و نوع نگارش و تقدم و تاخر خواستهای بیانه پرداخته وبا مشغول کردن بخش عمدهای از روشناندیشان و دلسوزان فضای اندیشگی جنبش در ناکجاآباد “چه کنیمها”، لبخند بر چهرۀ کریه و بدمنظر رژیم مینشانند.
بیانیۀ میرحسین پیشنهاد و بیان یک راهبرد استرانژیک و دعوت از اندیشمندان و گروهها و جریانهای سیاسی مردمگرا جهت تدوین چگونگی دستیابی به آن است. انعطاف حداکثری برای اتحاد نظر و عمل حول این راهبرد، همراه با احترام به نظرات و باورهای فردی و گروهی،خواستۀ عاجل جنبش برای همبستگی بیشتر در مرحلۀ کنونیست. پیوند محافل نظری و سیاسی و مدنی ،حول این راهبرد میتواند بر انسجام و پیوستگی تحولخواهان در جنبش مدنی گذار خشونتپرهیز افزوده و فضای کنش و همفکری را جهت تدوین رویکردهای مرحلهای و میدانی مبارزاتی هموار نماید.
خواستهایی چون آزادی زندانیان سیاسی ، گشایش فضای رسانهای و مجازی و رویکرد انعطاف حداکثری در مذاکرات مربوط به غنیسازی اورانیوم و هستهای و پیشگیری از بروز تجاوزی دیگر به کشور و مردم خانمان برباد رفته، گشایش مناسبات منعطف و سازنده و همراهانه و رعایت قواعد زندگی در خانوادۀ جهانی با سایر کشورها بهویژه قدرتهای بزرگ و تغییر رویکردهای خصمانه و مداخلهگرایانۀ منطقهای و جهانی و ایجاد شرایط مناسب ورود سرمایه و رونق کسب و کار و تولید و به تبع آن بهرهمندی جنبش ازادیخواهانۀ مردم از نتایج این تغییر و تحولات در ارتقای مطالبات و گام نهادن به مرحلۀ تحقق راهبرد و تشکیل مجلس موسسان و تغییر قانون اساسی و ورود به شرایط نوین مردم خواسته ،بایستی با هماندیشی و همفکری و گفتوگوی همدلانۀ فعالان جنبش مدنی و آزادیخواهانۀ مردمی، اولویتبندی و در مسیر مبارزات مدنی به سرتیتر شعارها و خواستهای مطالباتی جنبش تبدیل و رژیم را قدم به قدم وادار به عقبنشینی و پذیرش خواستهای مردم نماید. همۀ این خیز مدنی در پس اتحاد نظر حول راهبرد استراتژیک تحولخواهانه و تغییرطلبانه و ساختارشکنانۀ میرجسین و همراهی با نظرات همراستای تاجزادهها و دیگر مبارزان امتحان پس دادۀ ستمشاهی و ستم ولایی ، شدنی و قابل انجامند.
پراکندگی و ایجاد تردید و تفرقه در “اتحاد حول این راهبرد” و کشاندن و صرف انرژی و توان نیروهای تاثیرگذار جنبش مدنی به مباحث نظری و مجازی و درگیریهای گروهی و جریانی ،جز تضعیف توان جنبش و شنا کردن در مسیر خواستها و اهداف رژیم ولایی از یک طرف ورژیم اسراییل و حزب بنیادگرای لیکود و همپالکیهای منطقهای و جهانی آن از طرف دیگر، نداشته و نتیجۀ آن جز تداوم رنج و محرومیت و ویرانی و نابودی هست و نیست برای مردم تحت ستم ما نخواهد بود.
ایرانی آباد و آزاد و دموکرانیک ومستقل و عضو موثر خانوادۀ جهانی با موقعیت ژئوپولینیکی و ژئواکونومیکی ویژه، به هیچوجه مورد پذیرش دشمنان منطقهای بهویژه اسراییل و سیاستهای مداخلهگرانه و انحصارطلبانهاش نبوده و جریان نفوذی تصمیمسازشان در جای جای ساختار رژیم ولایی، حتی به بهای ماندگاری این رژیم و ویرانی کشور، در برابر تحقق این اهداف سنگاندازی و مشکلآفرینی میکنند.
بردیا سیاوش
۰۴/۰۵/۱۴۰۴