یک روز بعد از این که باراک اوباما خواستار باز شدن مشت گره کرده جمهوری اسلامی برای برقراری ارتباط بین دو کشور شد، احمدی نژاد در یک سخنرانی در کرمانشاه در جواب ایشان گفت که “ما از تغییر استقبال می کنیم، اما به شرط آن که تغییر بنیادین و در مسیر درست باشد، … ما هم با حوصله صبر می کنیم و حرف ها را با دقت گوش می دهیم، عملکردها را با دقت و زیر ذره بین مورد بررسی قرار می دهیم و اگر حقیقت است و بطور اساسی تغییری اتفاق بیفتد از آن استقبال خواهیم کرد.”۱
پس از این اظهارات، چند تنی از دیگر مقامات ایرانی نیز اظهاراتی در باب مناسبات ممکنه با امریکا داشته اند، اما سخنان احمدی نژاد در کرمانشاه هنوز به عنوان اکتوال ترین مواضع، مورد بیشترین استنادات در گمانه زنی ها حول مناسبات مذکور است. آقای اوباما ظاهراً همچنان که در نطقهای انتخاباتی خود می گفت، درصدد ادامه وعدههای خود در مورد برخورد جدید به ایران است و آقای احمدی نژاد هم در یک برخورد سیاسی می خواهد تصریح کند که اگر امریکائیها درست بگویند و به وعدههای خود واقعا عمل کنند، ما هم در نهایت از آن استقبال می کنیم. چنین می نماید که هر دو طرف اگر چه با اما و اگرهای متقابل، اما درعین حال در صدد گشایش اوضاع مابین خود هستند و می خواهند که طرح نوینی در روابط تیره چندین ده ساله خود ایجاد کنند، که البته چنین می نماید این گشایش قبل از هر چیز بستگی به تعارفات طرفین در مورد پیش قدمی دارد، تعارفاتی که در آن هر کدام از دیگری می خواهد که با تغییر در روش و لحن گفتار صداقت خود را در این مورد نشان دهد و عملا اثبات کند که به گفتههای خود متعهد می باشد.
اما فراتر از این ژستهای اولیه سیاسی در برداشتن اولین گامهای رفع کدورت، آنچه که می تواند در اینجا مورد توجه باشد و باید به تحلیل آن پرداخت، همانا آلترناتیوهای مختلف در مسیر دوران احتمالاً نوینی از سیاست و رابطه میان دو کشور می باشد. این که به عنوان نمونه جمهوری اسلامی از پیشنهادهای کنونی و بعدی اوباما تا چه حد پشتیبانی خواهد کرد و به پیشواز آن خواهد رفت، خود امری جای تامل است. چنان که می دانیم دو فاکتور ایدئولوژیک و پراگماتیسم سیاسی همواره در سیاست خارجی جمهوری اسلامی نقش همراهی با هم داشتهاند و بویژه در رابطه با آمریکا این بعد ایدئولوژیک مسئله بوده است که رل اساسی را داشته است. این که در دور جدید سران جمهوری اسلامی به این بعد ایدئولوژی کمتر اهمیت دهند و عنصر سیاست و منافع را برجسته تر کنند، خود می تواند به عوامل گوناگونی وابسته باشد که از جمله این عوامل می توان به نوع رابطه برنامههای داخلی آنان با سیاست خارجی اشاره کرد. دقیقتر گفته باشم: آیا سران کنونی جمهوری اسلامی از دستاوردها و پیروزیهای خود در مقابله با سیاستهای بوش می خواهند در مسیر تثبیت اقتدار داخلی خود با استفاده از استبداد بیشتر استفاده کنند و یا این که از این دستاوردها می خواهند تنها در بعد سیاست خارجی خود و در مسیر تحمیل خود به آمریکا استفاده کنند؟ برای این که بتوان چنین سئوالی را شکافت و به جوانب آن پاسخ گففت میتوان به دو آلترناتیو زیرین اشاره کرد:
۱ـاحتمال گشایش فضای سیاسی و اجتماعی کشور به علت اعتمادی که جمهوری اسلامی نسبت به دستاوردهای سیاست خارجی خود داشته است: در این آلترناتیو تصور بر این می تواند باشد که رژیم با توجه به کسب اعتماد به نفس بیشتر، عقب نشینی نئوکانها از کاخ سفید، مشکلات اقتصادی آمریکا و مشکلات اقتصادی در ایران که مشارکت جامعه برای حل آن ضرورت مبرم دارد، بهنوعی به اصلاح طلبان چراغ سبز نشان دهد و از این طریق فضای سیاسی جامعه را از فضای بسته رهانیده و به اجماعی لااقل در سطح دولتی و پیرامون دولتی نائل شوند، و بدین ترتیب هم فضای افکار عمومی جامعه را به نوعی نسبت به وضع موجود ترمیم کرده باشند و هم از دستاوردهای سیاست خارجی خود در مقابل دولت بوش استفاده بهینهای کرده باشند. در مورد این الترناتیو تصور بر این است که با توجه به آمدن نیروهای معتدلتر به قدرت در آمریکا، به شیوهای اتوماتیکی چنین نیروهائی نیز در ایران بر سر کار بیایند، تا از این طریق امکان معامله بزرگ با آمریکا فراهم شده باشد. زیرا که نمی شود یک نیروی تندرو و یک نیروی میانهرو به تفاهم برسند و لاجرم اگر هدف آشتی سیاسی است، پس باید نیروهائی بر سر کار بیایند که از این ظرفیت عملی برخوردار باشند.
۲ـ احتمال بستهتر شدن اوضاع سیاسی ـ اجتماعی: در این آلترنایو فرض بر این است که دولت کنونی و البته با هدایت و همکاری به اصطلاح بیت رهبری هنوز مرافعه خود را با آمریکا تمام شده فرض نکنند، و به این معتقد باشند که اوباما لااقل به یک دوران انتقالی تثبیت و اثبات نیاز دارد، و در این دوران انتقالی ایران کماکان لازم است که با همان مشتهای گره کرده خود به پیشواز پدیده اوباما برود (امری که روزنامه کیهان بر آن بسیار اصرار دارد). همچنین در این آلترناتیو فرض براین است که جناح موجود و مسلط در رژیم از پیروزیهائی خود در سیاست خارجی بخواهد به عنوان اهرمی در تثبیت وضعیت خود بهره جوید و این چنین به بستن بیشتر فضای سیاسی و اجتماعی جامعه مبادرت ورزد. در این الترناتیو گمان بر این است که اگر چه رژیم در عرصه خارجی دستاورهای ملموسی داشته است، اما در زمینه داخلی بدتر از گذشته است و بنابراین تنها با استفاده از عنصر زور و استبداد بیشتر است که می تواند به اعتراضات و نارضائیهای داخلی پایان دهد. البته حوادث نشان می دهند که جناح حاکم بسیار متمایل به عملی کردن این آلترناتیو است و از هم اکنون با آوردن مهرههای ریز و درشت دولتی و نظامی خود در صدد ایجاد شرایط لازم برای آن می باشد. در چنین صورتی ما با یک عدم ناهمخوانی در فرم نیروها روبرو خواهیم بود. یعنی تندروها در ایران و میانه روها در آمریکا؛ و این بیشتر یارآور زمان سرکار آمدن بوش است که در آن زمان تندروها در آمریکا بر سر کار بودند و میانه روها در ایران.
در مورد معضل باقی ماندن احمدی نژاد بعد از انتخابات آینده ایران باید گفت که جوانب ایدئولوژیک این دولت مانعی اساسی بر سر راه کنار آمدن جمهوری اسلامی با آمریکا خواهد بود (امری که احتمال دوم را برجستهتر می کند). هرگاه اظهارات احمدی نژاد را نه فقط “ماکزیمالیسم” مرسوم برای تدارک یک مذاکره یا احتمالاً کارزاری انتخاباتی، بلکه خواسته های واقعی و بی بروبرگشت احمدی نژاد تلقی کنیم، آنگاه می توان گفت که خواستههای بیشمار وی از آمریکا (این که امریکا از ایران معذرت خواهی کند، نیروهای خود را نه تنها از عراق و افغانستان بلکه از سراسر دنیا خارج کند، این که آمریکا نباید در هیچ کجای دنیا دخالت کند، این که جنایات خود علیه مردم ایران را جبران کند، از حمایت اسرائیل دست بکشد، و غیره) نشان از این دارند که جناح حاکم نه از تغییر روش آمریکا نسبت به ایران بلکه از تغییر روش آمریکا با کل جهان دارد صحبت می کند، یعنی اساساً از موضعی بسیار فراتر از حل معضلات موجود مابین خود و امریکا می خواهد حرکت کند. این چنین دیدگاهی نمی تواند به حل معضل ایران با امریکا کمکی بکند و کماکان همان مشکل قبلی را حفظ خواهد کرد.
بر این پایه متاسفانه باید گفت که با باقی ماندن دولت کنونی آلترناتیو دوم یعنی استبداد بیشتر مطرح خواهد بود. آری در صورت ماندن آقای احمدی نژاد و یاران وی در دولت بعد از انتخابات آینده، دو چیز ظاهراً تا حد زیادی پیش بینی پذیر است: تلاش برای بستن بیشتر فضای سیاسی ـ اجتماعی در جامعه، و ادامه تقابل با آمریکا در پشت سنگر ایدئولوژی.
۱ـ سایت اخبار روز، چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۸۷ – ۲۰ ژانویه ۲۰۰۹