آقای احمدی نژاد در جریان شرکت خود در دومین گردهمائی ضد نژادپرستی سازمان ملل متحد در ژنو، طبق معمول از فرصت پیش آمده استفاده و حملات شدیدی را متوجه دولت اسرائیل کرد. او دولت اسرائیل را به نژاد پرستی متهم نموده و از این طریق به تمام آن کشورهائی هم یورش برد، که تاریخاً پشت پروژه ایجاد دولت اسرائیل در منطقه قرار گرفته بودند و یا هنوز هم حامی آن هستند. البته حملات وی با واکنش شدید بخش مهمی از کشورهای شرکت کننده مواجه شد، به طوری که یک سری از نمایندگان این کشورها در اعتراض به سخنان او محل جلسه را ترک کردند و یا بعداً، در جریان سخنرانی یا گفت و شنودهای خود، سخنان وی را مورد نقد شدید قرار دادند.
این که صهیونیسم در جلوههای عمل سیاسی خود یک ایدئولوژی نژادگرایانه است و اسرائیل در طول عمر خود عملاً “نژادگرایانه” با فلسطینیها برخورد نموده است، امری عیان است. همچنان که در تعریف گفته می شود صهیونیسم یک جنبش قومگرا و سیاسی است که خواستار بازگشت همهٔ یهودیان به سرزمین مادریشان میباشد. این سرزمین هم همان اسرائیل بعلاوه فلسطین کنونی است. البته صهیونیسم به شاخههای متعددی تبدیل می شود، اما با این حال تمام این شاخهها در عقیدهٴ پایه یعنی برگزیده بودن “قوم یهود” و بازگشت یهودیان به سرزمین فلسطین و تشکیل دولت یهود مشترکند. ترجمان عملی تعلق بسیاری از سیاستمداران اسرائیل به این اندیشه همان بوده که با فلسطینیان رفته است. به علاوه قانون اساسی اسرائیل در یکی از بندهایش می گوید که اسرائیل دولتی دمکراتیک و یهودی است. این ما را به یاد قانون اساسی جمهوری اسلامی می اندازد که ایران را کشوری اسلامی معرفی می کند و قوانین خود را بر اساس آن بنا می نهد. سخنان احمدی نژاد البته می تواند پیامدهای بسیار منفی ای بر روند نسبتاً نوینی داشته باشد که با آمدن آقای اوباما در سیاستهای آمریکا ایجاد شده است، و در خود سوزاندن فرصت جدید تنش زدائی در روابط دو کشور باشد. چنین سخنانی همچنین به شدت می تواند پیامدهای بسیار منفی ای برای منطقه و کل جهان داشته باشد.
آقای احمدی نژاد در سخنان خود از نژادگرائی اسرائیل و تبعیضات آن سخن گفت، اما گویا فراموش کرد دولتی که خود از آن دفاع می کند و نماینده آن به حساب می آید، خود پایه گذار نوعی نژاد گرائی و تبعیض بر اساس متون و تعلقات دینی است. متونی که هم در قانون اساسی آن و هم در رفتار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روزانه آن تماماً به چشم می خورد. البته خواندن یک دین یا مذهب و یا هواداران آن به نام نژاد در خود امری دقیق نیست و نژاد به عنوان یک اصطلاح جامعه شناسی بیشتر ناظر بر نوعهای سفید و زرد و سرخ و سیاه موجودی به نام بشر است. اما اگر از این ترمینولوژی آقای احمدی نژاد استفاده کنیم، می توانیم بگوئیم که بر این مبنا اسلام سیاسی نیز یک ایدئولوژی نژادگرایانه بر مبنای سوء استفاده از دین اسلام است، می توان از همین دریچه به نقد دولت مورد توجه او یعنی جمهوری اسلامی بر مبنای هویت نژادگرایانه دست زد و آن را از این لحاظ هم شأن صهیونیسم به حساب آورد. در اینجا برای این که این ادعای خود را مستند کرده باشم، اشاره کوتاهی به بعضی از بندهای قانون اساسی جمهوری اسلامی می اندازم. البته با تاکید بر اینکه خود نام “جمهوری اسلامی” نشان از تبعیضی دارد که خود به خود غیر اسلامیها را که شامل مذاهب، ادیان دیگر و لائیکها می شوند، از دایره خود بیرون می اندازد، و دولت را مختص به معتقدان و وفاداران به چنین ایدهای قرار می دهد.
اصولی از قانون اساسی جمهوری اسلامی
اصل دهم: “از آنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است، همه قوانین و مقررات و برنامهریزیهای مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد.”
در این بند گفته می شود که روابط خانوادگی بر اساس حقوق و اخلاق اسلامی در جامعه ایران بنا می شوند. در اینجا از حقوق و اخلاق غیر اسلامیان کشور سخنی به میان آورده نمی شود و اساساً با چنین فرمول بندی ای حق و حقوق آنان ضایع می شود.
اصل دوازدهم: “دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنیعشری است.”
با اعلام چنین موضوعی به شیوهای اتوماتیکی ادیان و مذاهب دیگر از حقوق برابر محروم می گردند و فاقد شرایط یکسان برای فعالیت می شوند. این در حالی است که اساساً در قانون اساسی جائی برای لائیکها و حق و حقوق آنها قائل نمی شوند.
اصل پنجاه و هفت: “قوای حاکم در جمهور اسلامی ایران عبارتند از: قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه که زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت بر طبق اصول آینده این قانون اعمال میگردند. این قوا مستقل از یکدیگرند.”
ولایت مطلقه به معنی تبعیض کامل و پایمال کردن حق شهروندی دیگران در حق نظارت خود بر قوای سه گانه کشوری است.
در اصل شصت و دو از مجلس شورای اسلامی نام برده شده است؛ یعنی مجلسی که اساساً اسلامی است، و محل گرد آمدن نمایندگان اسلامی. البته برای دیگر اقلیتهای دینی و مذهبی به مانند زرتشتیان و کلیمیان هر کدام یک نماینده و مسیحیان آشوری و کلدانی مجموعاً یک نماینده و مسیحیان ارمنی جنوب و شمال هر کدام یک نماینده اختصاص داده شده است. اما مجلس اساساً اسلامی است و این یعنی تبعیض به نفع دین و مذهب معین.
اصل نود و یک: در این اصل در مورد ترکیب شورای نگهبان آمده است: “۱- شش نفر از فقهای عادل و آگاه به مقتضیات زمان و مسایل روز. انتخاب این عده با رهبر یا شورای رهبری است. ۲- شش نفر حقوقدان، در رشتههای مختلف حقوقی، از میان حقوقدانان مسلمانی که به وسیله شورای عالی قضایی به مجلس شورای ملی معرفی میشوند و با رأی مجلس انتخاب میگردند.” چنان که از این اصل بر می آید شش نفر دیگر عضو شورای نگهبان که از طرف رهبر انتخاب نمی شوند نیز باید صفت اسلامی داشته باشند که این نیز همانا تبعیضی است که آقای احمدی نژاد در جلسه ژنو سعی در محکوم نمودن آن نمود.
و یا اصل نود و شش، که در آن گفته می شود: “تشخیص عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با احکام اسلام با اکثریت فقهای شورای نگهبان و تشخیص عدم تعارض آنها با قانون اساسی بر عهده اکثریت همه اعضای شورای نگهبان است.”
و یا اصل صد و نه مربوط به شرایط و صفات رهبر که در آن یکی از صلاحیتها برای رهبر شدن عبارت است از “صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه”. به زبانی دیگر یعنی فقط مسلمان شیعه حق رهبر شدن را در جمهوری اسلامی دارد.
و یا اصل صد و پانزده قانون اساسی که در مورد شرایط رئیس جمهور شدن می گوید “فرد مدعی باید مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور باشد.”
تمام نمونهها و موارد فوق نشان می دهند که در جمهوری اسلامی همانند دولت اسرائیل مبنای مذهبی خاصی برای ایجاد دولت در نظر گرفته شده که این عملا به معنای نژاد گرائی (به تعبیر احمدی نژاد) و تبعیض به بیان بهتر به نفع معتقدان به دین خاصی می باشد، و در همان حال سرچشمه تبعیضهای بیشماری می شود که کشور و مردمان مختلف آن را در زیر منگنه ناروائیهای خود قرار می دهد. اگر صهیونیسم عبارت است از قوم گرائی سیاسی بر اساس هویت دینی است، ایدئولوژی جمهوری اسلامی نیز امت گرائی بر اساس هویت دینی خاصی است که در آن به شیوهای اتوماتیکی مردمان دیگر با عقاید و گرایشهای مختلف از حق شهروندی خود محروم می شوند. این هم عین و مصداق نژادگرائی و تبعیض مورد نظر آقای احمدی نژاد است.