جمعه ۲۰ تیر ۱۴۰۴ - ۰۷:۲۳

جمعه ۲۰ تیر ۱۴۰۴ - ۰۷:۲۳

روایت زنان افغانستانی از رد مرز
آنچه می‌خوانید روایت چهار زن افغان‌تبار است که سال‌ها در ایران زندگی کرده‌، فرزند به دنیا آورده‌، کار کرده‌ و روابط انسانی و پیوندهای عاطفی داشته‌اند اما در چند ماه گذشته...
۲۰ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سوما نگه‌داری‌نیا
نویسنده: سوما نگه‌داری‌نیا
در ستایش ایستادگی: به زندانیان و همۀ آنانی که آزادی را معنا کردند
ما با نام تو، نه فقط از تو، که از همه‌ی آدم‌های ایستاده یاد می‌کنیم. از آن‌ها که هنوز باور دارند: آزادی، امتیاز نیست — فضیلت است و حقیقت، اگرچه...
۱۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
عظمت را دوباره به جنبش ضدجنگ برگردانیم
قصد این نوشته بررسی شرایطی که به جنگ اخیر ختم شد، سیاست‌های مرگبار رهبران جمهوری اسلامی و یا جنایات اسرائیل در منطقه نیست. بلکه یافتن راهی برای تقویت جنبش ضدجنگ...
۱۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: رضا جاسکی
نویسنده: رضا جاسکی
شوخیِ تلخِ تاریخ!
اگر به‌فرض در جهان وارونۀ کنونی شانسی هم برای ربودن جایزۀ صلح نوبل برای یک صلح‌طلب قلابی چون ترامپ و به قول خود وی استقرار صلح از موضع اقتدار وجود...
۱۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: تقی روزبه
نویسنده: تقی روزبه
ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن
هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمی‌برند اما هشداری جدی و خطری جدی‌اند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلی‌اش همان نیروی متجاوزی است که سال‌هاست نقشۀ...
۱۸ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
تعلیق همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، کشور را منزوی‌تر می کند.
جبهه اصلاحات ایران با انتشار بیانیه‌ای مصوبه اخير مجلس به منظور تعلیق همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را برخلاف مصالح ملی، امنیت کشور و منافع مردم ایران خواند و...
۱۸ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: جبهه اصلاحات ایران
نویسنده: جبهه اصلاحات ایران
بیانیه مجامع اسلامی ایرانیان در باره دستگیریها، اعدامهای اخیر و برخورد با مهاجران افغانستانی
فرصتی فراهم آمد تا بنا بر حافظه تاریخی، ایرانیان در مقابل تهاجم بیگانه، همبستگی ملی کم نظیری را به نمایش بگذارند که افکار عمومی را درجهان تحت تاثیر قرار داد...
۱۸ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مجامع اسلامی ایرانیان
نویسنده: مجامع اسلامی ایرانیان

اندیشه یی بر تحولات و دورنماها

اگر اسلام بخواهد به جهان صنعت و اقتصاد جهانی، در وضعیت کنونی، بپیوندد، عملا بعلت در هم آمیختگی عمیق اینها بامسیحیت، باید اسلام "مسیحی شود" و با همان برنامه اجتماعی آنها تلفیق گردد؛ در این صورت، اسلام "مسیحی شده " به علت رابطه استعماری با کشورهای اسلامی و رکود آنها، پایگاه اجتماعی و هم عقیدتی خود را از دست می دهد زیرا محرومین این کشورها اگر محروم تر نشوند، در همان وضعیت رکود و افول خواهند ماند

باید اکنون از پوسته های خصوصی بیرون آمد تا تمام مسئله را دید

سکولارها، در ریشه، بخشی از کلیسای (جامعه، امت، مومنیین) مسیحیت هستند که از یکسو با خدا یا جنس خدا دانستن مسیح، حاکمیت فئودال ها، برده داران، و بطور کلی طبقات حاکمه و اشرافیت را، ازطریق مسیحی “شدن” شان، در جایگاه خدایی قرار دادند (از جمله درمصرفرعونی شکل تجزیه نیافته “خدا و اشرافیت، و شاه” یکی از نمونه های تاریخی است) . یا بزبانی دیگر، به حاکمیت مطلق زمینی آنها، مفهوم خدایی (انتزاعی و یکتا در مقابل اشکال پیشین) دادند. از سوی دیگر، نخستین کسانی هستند که از درون، یا قانع نبودن خود را ظاهر کردند، و یا با شکاکیت خود، زمینه بروز و بیان ” ناخوانی بین امور و اصول، درون اموری و درون اصولی” را فراهم آوردند. اینها درانتهای تحتانی، مرزنشینان با “زیر دینان” بودند، و در انتهای فوقانی، مرز نشینان با “بالا دینان” بودند. این دو انتها خود با فنآوریهای خاص گردش امور مستقر در کردار و اندیشه بهم متصل بودند (این یک جنبه بسیار مهم و انگیزاننده برای جستجو و تحقیق در زمینه تغییر و تحول است)، و در ساده ترین ترکیب خود، شامل تمام اشکال “نارضایتی” و “ناخشنودی” بودند.

در چنین وضعیتی، در حقیقت، مضمون اجتماعی (برنامه اجتماعی) و تناقضات آن، ریشه تمام “مسایل و کشمکش ها” بودند. اگر بازماندگان ستیز و ستیزندگان پیشین، زنده و یا خاطره، جنبه “ارزشی-اصولی” را منعکس میکردند و انتهای فوقانی هم مرز با “بالا دینان” را تشکیل میدادند، محرومین که شامل “مجرمین” ناشی از ستیزهای پیشین، زنده یا خاطره، نیز بودند، جنبه “رنج ماندن یا نابودی” را ارائه میکردند. بیخود نیست که “مجرمین” عقیدتی و دزدان و “سازماندهی” شان، نخستین اشکال آنچیزی هستند که بعدها مبارزه اجتماعی، سیاسی، صنفی، و بالاخره، عقیده های بزرگ و احزاب طبقات-پایه شدند. اما این دو انتها، در این شکل بدوی خود، در واقع، “توده قربانی” را تشکیل میدهند، و با “از بین رفتنشان”سوپرامنت” (بازی کردن نقش تاریخی و خروج از صحنه)، مقدمات بیان خواسته ها و شکلگیری آنها در ساختارهای فکری، و اجرایی فراهم میشود. “توده قربانی” تناقضات اجتماعی (اندیشه و عمل بمفهوم “جهد اجتماعی” – پراکسیس)، نه قادرند که از توده به هویت تبدیل شوند، و نه از قربانی به فعال اجتماعی و یا رهبر مبدل گردند- حداکثر و در بهترین حالت، “پرچم” هستند و یا یک “موزه سیار”- دفتر خاطرات و گله و شکایتها، سرخوردگی و دلتنگی برای روزگار خوش و سکرآور “اگر می شد، چه می شد!”.

جامعه از انتهای فوقانی “بالادینان”، و با عبور از “ناراضیان” و “ناخشنودان”، تا انتهای تحتانی “زیردینان” تشکیل شده است. ستیز این چهار عنصر ساختارگرفته در سه لایه، هم شکل و هم مضمون گذشته (و نقد آن یعنی تاریخ)، و هم تصور و تصویر آینده، و هم گردش جاری یا حال را تشکیل میدهد. شکل و مضمون این “جهد اجتماعی” عظیم و پیچیده هستند که هم تکلیف بوده اند و هم تکلیف را روشن کرده اند. بیان این “جهد اجتماعی” انسانها هستند، و اشتباه کردن همان هدف نداشتن است، و اگر هدف مستقر شود، “جهد اجتماعی”، عملا، آزمایش و خطا یی است ضرور که کور نیست. هدف و استقرار آن “بایستن” است، و چگونگی دستیابی به آن “امکان و توانستن” میباشد؛ در “بایستن”، رابطه عمودی است و داده شده، و در “امکان و توانستن”، رابطه افقی است و “انگیزه و آفرینش” زمینه، قاعده بازی و موفقیت هستند.

با توجه به مقدما ت فوق، هم سئوال وهم پاسخ این است که چرا” مجموعه” ی سیاسی و حتا اجتماعی بیرون آمده از بحران اواخر دهه سی خورشیدی تا “اصلاحات”، رستاخیز، وقایع پنجاه و هفت، سی سال پس از آن، و بالاخره، آنچه در ماه های اخیر از جوانب و تعابیر مختلف، “کودتا”، “انقلاب مخملی”، “تقلب در انتخابات”، “نفاق جدید”، و از این قبیل نامیده شده اند ، پیوسته در یک “استقرار و ثبات” شکل نگرفته، شکننده، ترک دار، قرار داشته اند، و ریزش و “رویش” دایمی یی را نمایان کرده اند. به گذشته نمی پردازیم. همین وقایع باصطلاح “پیش و هنگام و پس” انتخابات ریاست جمهوری را میگیریم. این وقایع، به طریقی، اوج دوره فوق را تشکیل میدهند؛ دیگر در قله هستیم – ببینیم این قله چیست. اگراز جنبه تقدسی- الهی که ویژگی ادیان، بخصوص، گروه تک خدایی است، انتزاع کنیم، باقیمانده یک مجموعه عقیدتی است که به نسبت های مختلف و در حوزه های متنوع، به برپا کردن یک “نظام” شکل گرفته رسیده اند. این مجموعه عقیدتی، در حقیقت، اساس و ملات، و نقشه و راهی است که میتوان برنامه اجتماعی آن مجموعه دانست. از این بابت، سایر مجموعه های عقیدتی، و یا نظامهای مشابه، وضعیتی یگانه دارند. در ایران، “اسلام” آمده با اعراب، تغییر و تحول پیدا کرده با سرگذشت دوره گسترش و استقرار آن، و اثر گرفته از پیشینه تاریخی آنچه آنروز و بعدا ایران بوده است، و بالاخره، باصطلاح “اسلام زمانه ما”، عملا، هم در جانب تقدسی- الهی، و هم برنامه اجتماعی آن، در امور چنان عجین شده است – حتا آنهایی هم که بدلایل عمدتا جغرافیایی در معرض مستقیم قرار نداشته اند، از طریق اسلامی شدن عقاید و آداب و رسوم، عملا، مسلمان بواسطه و یا مسلمان فرهنگی شده اند، و یا حتا آنهایی که عقاید و آداب و رسوم پیشین را با نام اسلام ادامه داده اند و یا اصولا همان مانده اند، نتیجتا باز هم مسلمان فرهنگی شده اند – که عملا یکی از دیگری نه قابل تمیز و تفکیک است، و نه از نظر نقد گذشته، تاریخ سازمیباشد. این درآمیزی متقابل، بطریقی هم سرنوشتی را نیز بهمراه آورده است. اما اگر این درآمیزی تمایل به یگانگی هویت داشته است، از یکسو به جهان وطنی دامن زده است، و از سوی دیگر، با شیعه شدن و بزرگترین کشورشیعه شدن، تمایلات ملی-ایرانی پیدا کرده است. این تمایلات ملی – ایرانی، روی زمینه شیعه و در چارچوب تقدسی– الهی، به جهان وطنی اسلامی، هویت جهانی شدن شیعه را داده است. اما مشگلی که، عاقبت، به جنگ های صلیبی ختم شد، کماکان باقیست و حتا امروزه، هم مشگل بیرونی اسلام، و هم مشگل درونی آن شده است. از این طریق، در بازگشت، و بعلت جایگاه اسلامی- شیعه و گره خوردگی آن با برنامه اجتماعی در شکل “جمهوری اسلامی”، سه عنصر اسلام، شیعه، و برنامه اجتماعی را در یک “در گیری” بیرونی و هم درونی اسلام، ایران، و تحول اجتماعی ایران، و باصطلاح “جهان اسلام” قرار داده است. این وضعیت، امروزه، به مرحله پختگی بسیار رسیده است و خود را، بخصوص، در وقایع اخیر ایران نشان داده است.

در دنیای مسیحیت نیز وضعیتی مشابه بوجود آمد و موجب جنگ های مذهبی بین کشورها و قدرتهای اروپایی شد – بخشی از این همراه جنگ های صلیبی با به اصطلاح غیر خودی نیز بود. عملا پیروزی در جنگ صلیبی در هر مرحله بمعنی پیروزی برنامه اجتماعی یک کشور یا قدرت در مقابل دیگری یا دیگران نیز بود – “بازگرداندن” اسپانیا به اروپا، عملا، موجب شد که اسپانیا در نقش یک “مستعمره نشین اسلامی” پیشرفته در دل اروپای پس از امپراتوری روم، و غرق در جنگ ها و کشمکش های قدرت ها و ملوک الطوایف فئودالی، ظاهر شود. اگر از یکسو دوره سیاه حکومت مذهبی-فئودالی را به وجود آورد، از سوی دیگر، اتصالی شد که با هر باخت، ضعف، و افول جهان شکوفای تحت حکومت اسلام، مانند ظروف مرتبطه یی وسیع، یکی را در دیگری تخلیه کرد. حال اگر قرار باشد –در وقایع ایران بالاخص- جای تخلیه شده دوباره پر شود، یا باید “اسپانیا و گرانادا” یی را باز پس گرفت، و یا چنین “مستعمره نشینی” را در جهان اسلام بوجود آورد. این “مستعمره نشین” ایران است. این “گرانادا” (ایران) باید برای نجات “اسپانیا و اروپا” (جهان اسلام امروز) از دوران افول، هم مسئله خود را حل کند و هم مسئله یی که در بالا اشاره شد. ایندفعه نیز، قدرتهای “اروپایی” (اسلامی امروز) باید هم با خود بجنگند و هم با غیر خود. اگر ایران “گرانادا”ی امروز و “بوارونه” است، پس باید هم در درونش و هم بین قدرتهای اسلامی “بجنگد” و هم با غیر خود، غرب، در ستیز باشد. در حوزه عقیدتی، اسلام و مسیحیت، و در حوزه برنامه اجتماعی، صنعتی شدن، عدالت اجتماعی، آزادی و دموکراسی که در جنبه دستآوردهای تاریخی بشر، هم متعلق به همه هستند، و هم تاریخا، منشاء گرفته از همان تحولات باصطلاح دوره جنگ های صلیبی که عمیقا با مسیحیت عجین هستند، روبرو میباشند. خوب مبارزه یی بسیار پیچیده و چند جانبه و طولانی مدت با تضادها و تناقضات شناخته و ناشناخته – دقیقا آنچه شاهد هستیم که هدف و وسیله، عقیده و برنامه اجتماعی، و کلا تمام گوشه های امور داخلی و هم بیرونی را چنان بهم “بافته” است که هم دیدن، و هم درک آن را “اگر نا ممکن” نباشد، بسیار پیچیده و پر از امید و آرزوها کرده است – آبستن جنگها و خشونت ها، و هم پیروزی و دستآوردها که همه کس و همه جا را فراگرفته و هر روز بیشتر فرا خواهد گرفت.

برنامه اجتماعی است که تکلیف را روشن خواهد کرد، دقیقا، مشابه آنچه که در اروپا تکلیف را روشن کرد. این برنامه اجتماعی، درست مشابه اروپا، هم درسمت مقاومت در مقابل تغییر و تحول، وهم در سمت تسهیل و اجرای تغییر و تحول، با پشتوانه تاریخی و جزء جدایی ناپذیر آن اسلام، عمیقا، در هم تنیده هستند. طرف، عقیده است و پیشرفتگی و برنامه اجتماعی، همانطور که وقتی غرب بلند میشد باز هم با این سه عنصر رو دررو و درگیر بود. در سمت غرب، امروزه، این سه عنصر عبارتند از عقیده، برنامه اجتماعی، و صنعت که در یک مجموعه تلفیق شده استعمار(شروع تاثیر گذاشتن و گرفتن از تحولات غرب) با ما ارتباط پیدا کرده است. اگر اسلام بخواهد به جهان صنعت و اقتصاد جهانی، در وضعیت کنونی، بپیوندد، عملا بعلت در هم آمیختگی عمیق اینها بامسیحیت، باید اسلام “مسیحی شود” و با همان برنامه اجتماعی آنها تلفیق گردد؛ در این صورت، اسلام “مسیحی شده ” به علت رابطه استعماری با کشورهای اسلامی و رکود آنها، پایگاه اجتماعی و هم عقیدتی خود را از دست می دهد زیرا محرومین این کشورها اگر محروم تر نشوند، در همان وضعیت رکود و افول خواهند ماند. اما از سوی دیگر، اگر با برنامه اجتماعی برای خروج از افول و رکود چند قرنی و رفع محرومیت به میدان در آید بدون اینکه خود را بعنوان عقیده و عامل وحدت بخش با این برنامه اجتماعی همراه و همسو کند، بازهم در تمام اهدافش شکست خواهد خورد، و حتا ضربه پذیر تر از حالت نخست خواهد شد. اما در غرب، اساسا، مسیحیت از همان ابتدا بیان عقیدتی طبقات بالا، و اشرافیت شده است، و برای محرومین تنها یک وسیله عقیدتی که عملا به مشتی ظواهر تبدیل شده است، میباشد – اگر کسی افیون توده ها گفته، دقیقا به معنی یی بوده است که مثلا امروز برخی برنامه های تلویزیونی، موسیقی، سینما و خود مواد مخدر میباشند – و منظور مسکن در مقابل درمان بوده است. بنابراین، ما شاهد دو اسلام می شویم، یکی آنکه راه اول را میرود، و دیر یا زود از بین رفته و در کشورهای مسلمان شریک و عامل طبقات فوقانی و اشرافیت کشورهای غربی میگرددد، و اگر هم بخواهد با این اسلام برنامه دیگری را برای رفع محرومیت و رکود و افول کشورهای مسلمان تهیه و احرا بکند، هیچ گریزی جز اقدامات ناشی از سرخوردگی، یعنی آنچه “تروریسم” می نامیم، نخواهد بود –” تروریسم” کوشش برای پیروزی با اسلامی است که برنامه اجتماعی ندارد و تنها میخواهد طبقات فوقانی و اشرافیت ایل و قبیله یی کشور های مسلمان در افول و محرومیت را در نظام صنعت و اقتصاد موجود جهانی درج کند. این همان کاریست که رژیم گذشته و باقیمانده ها یی از آن پس از پنجاه و هفت در نظام جاری یا حوالی آن انجام داده و هنوز شدیدا در پی آن هستند. رژیم گذشته تا حدی در این مسیر جلو رفته بود در حالیکه باقیماندها، پس از پنجاه و هفت، این مسیر را ادامه دادند – اینها از مسایلی مانند فلسطین و مشابه بعنوان ابزاراستفاده می کردند و نه حل آنها. بهمین دلیل، عملا، آتش بیار معرکه بودند برای اهداف تناسب قوایی سازش و درج در نظام جهانی. مسایل جاری حاصل درگیری بین این دو نگرش و عمل اسلامی است که این را یا میدانسته است و یا بمرور درک کرده است. اسلامی که می داند که هیچ راهی جز شروع از داشتن برنامه اجتماعی رفع محرومیت و افول و رکود در ایران، و همینطور در جهان اسلام، وجود ندارد، و این تنها راه باید با اسلامی با خوانشی در جهت فوق باشد – اینکه اسلام این بوده است یا خیر، و جوانب فقهی و الهیاتی آن، مسئله درونی اسلام است و فعالان شناخته شده آن، نه روشنفکرانی که در خراطی استاد مسلم شده اند، ولی هنوز یک اسلام ضرور برای مسلمان ها و مشگلاتشان “نتراشیده اند”. این روشنفکرها می خواهند آشتی ناپذیر را آشتی پذیر کنند، هیچ راهی جز عصبیت، سرخوردگی، و بالاخره تروریسم باقی نمی ماند. این عمل هم میرود که بکلی غیر ممکن شود که نتیجه مطلوب را بدهد – یا باید ساکت شد و بطریقی خون بجوش آمده را سرد کرد، یا اسلامی با برنامه اجتماعی رفع محرومیت و افول را پایه گذاشت، و یا از خراطی دست کشید، و اسلام را نیز بحال خود گذاشت که این مسایل اش را از راهی جز فن خراطی و چینی بند زنی حل کند و خود را بهانه وهدف “ضد تروریسم” قرار ندهد، ویا برنامه یی اجتماعی برای رفع محرومیت را از کشورهایی که در این راه پیش کسوت و موفق بوده اند آموخت و برای اجرای آن اقدام کرد، ولی فراموش نکرد که وسط های راه باز بهمان مسئله یی برخورد خواهد شد که چین را مجبور کرد که از “سوسیالیسم چینی” صحبت کند- چین آنقدر مسایل حل نشده داشت و پیدا کرده بود که بدون ویژگی های ناشی از آنها، قادر نبود حتا به درک درستی از آنها دست یابد. هویت ایران میلیون ها نفر محرومینی هستند که هنوز هم در پی تقاضای خویش فعال می باشند، و سی سال پیش در خیابانها به عرضه اسلام برای حل مسایلشان گردن نهادند، و اسلام نیز وکالت آنها را برای پاسخگویی پذیرفت. امروزه، هم اسلامی که برنامه اجتماعی برای حل این مسایل ارائه دهد، و هم در برنامه اجتماعی یی که از دل تجربیات جهانی، و داخلی و نمونه های مشابه بیرون آمده باشد با تمام مدافعان و متفکران، و متخصصان این برنامه، همکاری وسیع کند، تنها شروط بنیادی رفع محرومیت و افول، و استقرار امنیت داخلی، منطقه یی، و جهانی میباشند. هر کوششی غیر از این، خشونت، جنگ، فساد وفقر فراگیر، و بالاخره، از هم پاشیدگی را تبدیل به قاعده، و روز به روز توهم را جانشین واقعیت و ضروریات آن خواهد کرد. در بطن، “دعوای امروز” بر سر همین “قضایا” می باشد. در ایران، اسلام، و در اسلام، ایران، در وضعیتی قرار گرفته اند که هم اسلامی متفاوت، و هم برنامه اجتماعی یی برای رقع محرومیت و افول دو روی سکه پیروزی هستند.

تاریخ انتشار : ۲۶ شهریور, ۱۳۸۸ ۱:۱۲ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن

هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمی‌برند اما هشداری جدی و خطری جدی‌اند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلی‌اش همان نیروی متجاوزی است که سال‌هاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریب‌خوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی می‌کند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی این‌چنینی‌اند تا دست‌آویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمب‌های‌شان بر سر مردم ایران.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن

هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمی‌برند اما هشداری جدی و خطری جدی‌اند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلی‌اش همان نیروی متجاوزی است که سال‌هاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریب‌خوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی می‌کند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی این‌چنینی‌اند تا دست‌آویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمب‌های‌شان بر سر مردم ایران.

مطالعه »
پيام ها

پیام به کنگرهٔ بیست‌وششم حزب کمونیست آلمان

ما بر این باوریم که چپ اگر نتواند در برابر ماشین جنگی سرمایه‌داری بایستد، اگر چپ صدای رنج مردمان بی‌پناه نباشد، اگر چپ در خیابان‌ها، کارخانه‌ها، اردوگاه‌ها و مناطق جنگ‌زده حضور نداشته باشد، از رسالت تاریخی خود فاصله گرفته است. ما برای بنای جهانی دیگر مبارزه می‌کنیم – جهانی فارغ از استثمار، از سلطه، از مرزهای ساختگی، از جنگ و نژادپرستی.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

روایت زنان افغانستانی از رد مرز

در ستایش ایستادگی: به زندانیان و همۀ آنانی که آزادی را معنا کردند

عظمت را دوباره به جنبش ضدجنگ برگردانیم

شوخیِ تلخِ تاریخ!

ضرورت مقابلۀ هوشیارانه با تهاجم راست افراطی؛ همبستگی مردمی سدّی استوار در دفاع از میهن

تعلیق همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، کشور را منزوی‌تر می کند.