در روزهای اخیر باز رسانههای جمعی از حوادث و اخباری سخن به میان آوردهاند که به شدت نگران کنندهاند. از جمله “الکسی پوشکوف” از آکادمی دیپلماسی وزارت امور خارجه روسیه در یک مصاحبه تحلیلی، پیرامون وضع جمهوری اسلامی درعرصه بین المللی، اظهار داشته که تحریمهای جدید مقدمه جنگ با ایران خواهد بود. همچنین در پی گزارش آژانس بین المللی انرژی که در آن از احتمال تلاش ایران برای دست یابی به سلاح اتمی سخن به میان آمده بود، آمریکا ضمن استقبال از این گزارش آن را عاملی برای تقویت پیگیری تحریم ایران قلمداد کرد. اما از همه جالبتر آن است که وزارت خزانه داری آمریکا روز جمعه نوزده فوریه از اقدام “سازمان بین المللی مبارزه با پولشویی و حمایت مالی از تروریسم”، در قرار دادن ایران در فهرست سیاه خود، باز هم استقبال کرد! و درست این استقبال است که در کنار استقبال قبلی طرح شده در این مقاله، می تواند تردید در مورد سخنان خانم کلینتون را در مورد عدم حمله به ایران تقویت کند. زیرا اگر سیاستی، بیشتر متمرکز بر راه حل سیاسی مناقشات و مشکلات باشد، نمی تواند از پیچیده تر شدن و دشوارتر شدن شرایط استقبال کند، و لااقل آن را در سخنان رسمی خود، خلاف امیال اصلی خود قلمداد می کند. دولت آمریکا می تواند از این اقدام سازمان بین االمللی مبارزه با پولشوئی و یا بیانیه جدید سازمان انرژی اتمی در جهت فشار بیشتر بر جمهوری اسلامی استفاده کند، اما نمی تواند لااقل بر مبنای برنامههای سیاسی اعلام شده اوباما که در جهت حل مناقشه با ایران با استفاده از عنصر سیاست بود، از چنین رویدادی ابراز خوشحالی کند. بویژه این که ابراز این خوشحالی می تواند علاوه بر تحریک بیشتر طرف مقابل، در ذات خود حاوی خوشحالی آمریکا از بحرانی تر شدن مناقشات ایران و آمریکا نیز باشد، امری که به ناچار انسان را به طرف افکار تیره و تار حول میل آمریکا برای برافروختن جنگی دیگر در خاورمیانه رهنمون شود.
متاسفانه نمی توان این خوشحالی آمریکا را تنها در آمادهتر شدن شرایط جهانی برای مقابله سیاسی و افزایش تحریمها با جمهوری اسلامی ارزیابی کرد، بلکه بنا بر منطق دوگانه سیاست تحریم، می توان آن را در فاز دیگری هم که همانا میل و رغبت امریکا به بحرانی تر شدن مناقشات میان خود و ایران است، توصیف و ارزیابی کرد. میل و رغبتی که می تواند به نوبت خود بر بحران بیفزاید، و بحرانی که می تواند منطقه ما را بار دیگر در گرداب جنگ خانمانسوز دیگری فروببرد. سیاستهای به غایت نامسئولانه و ضد دمکراتیک جمهوری اسلامی نباید و نمی تواند توجیهی برای چنین ابراز خرسندیها و استقبالهائی باشد. اگر دولت کنونی ایالات متحده آمریکا برخلاف دیدگاه نئوکانها، استراتژی خود را بر سیاست قرار دادهاست، این می طلبد که از ابراز سخنانی از این دست که تنها به بحرانی تر کردن اوضاع منجر می شود، خودداری کند، و در این مورد دقیقتر عمل نماید. یا این که دولت کنونی ایالات متحده نیز، با تقویت خصیصههای امپریالیستی خود، تنها به منافع امپریالیستی خود می اندیشد، و در اساس سیاستهای جمهوری اسلامی را فرصتی برای عملی کردن امیال خود در منطقه ارزیابی می کند؟
خانم کلینتون از خواست آمریکا مبنی بر جهانی عاری از سلاح هستهای سخن گفت، و این البته خواست بسیار به جائی است! اما در مرحله کنونی برای برآورده کردن این خواست، تنها خود را بر روی جمهوری اسلامی متمرکزکردن و از یاد بردن سیاستها و اقدامات معین و عاجلی که می توانند در همین لحظه و هم اکنون به این روند در رابطه با باقی کشورها کمک کنند، فاجعهای خواهد بود. در واقع پیشبرد یک سیاست کلی تر در این رابطه در سطح جهان، هم می تواند کل میل جهانی را برای داشتن سلاحهای اتمی تضعیف کند، و هم از این طریق بر روند برخورد با جمهوری اسلامی نیز تاثیر مشخص و قاطع خود را بگذارد. برخورد با برنامههای اتمی جمهوری اسلامی، تنها نمی تواند به امر برخورد با این رژیم محدود شود، برای این کار پروژههای بزرگتری باید مدنظر قرار گیرند که هم منطقه خاورمیانه را شامل شوند و هم مناطق دیگر را.