هفته های گذشته به مناسبت چهلمین سالگرد حماسه سیاهکل در نقاط مختلف و توسط شاخه های مختلف برامده از جنبش فدایی مراسم مختلفی برگزار شد،وب سایت ها مملو از مقالات، خاطره ها، یادبودها و نظرات شخصیت های مختلف در مورد این حماسه و تاثیرات ان بر جنبش آزادیخواهی مردم ایران و سایر جنبه های تاریخی این حرکت بود. از رفقای شهید زیادی یاد و تجلیل شد. کسی که کمتر نامیده شد یا حد اقل من کمتر چیزی در مورد وی خواندم و شنیدم جانباخته فدایی رفیق مرضیه اسکویی بود. به همین دلیل فکر کردم که شاید بد نباشد از او نیز یادی بشود خصوصا که چند روزی بیش به روز جهانی زن نمانده است . با این هدف در دنیای مجازی به جستجوی زندگینامه و اثاراین شیر زن برخاسته از خاک آذربایجان پرداختم. در سایت ۱۹ بهمن مجموعه ای غنی از اثاروی را یافتم. اولین شعری که نظرم را جلب کرد اثری بود به نام ” اولارکی” ” آنان که” این اثر به خوبی بیانگر شخصیت این شیر زن و نگاه او به زندگی و ارزشهای والای انسانی است .
اولارکی
گؤره سن اولار کى دؤرد ال آیاقلى
قیسسا آرزولارا٬ کیچیک وارلیغا
مؤحکم یاپیشیبلار٬ هئچ دوشونورلر
بؤیوک اینسانلارا٬ درین وارلیغا
دَیه رلى یاشاییب٬ بؤیوک اؤلمه یه؟
آنان که
آنان که به آرزوهای کوتاه و هستی حقیر
چهاردست وپا چسبیده اند
آیا هرگز اندیشه می کنند
به انسان های بزرگ و زیستن ژرف
به ارزشمند زیستن و پرشکوه مردن؟
در مورد زندگی او گذشته از مختصری در مورد تاریخ ، محل تولد و تحصیلات کمتر نوشته شده است این خلاصه را از سایت gunaz بر گرفته تقدیم میکنم :
مرضیه احمدی اسکوئی سال ۱۳۲۴ خورشیدی در یک خانواده متوسط در اسکو, نزدیک تبریز-آزربایجان متولد شد.
از کودکی با کار در کنار پدرش در مزرعه با زندگی پرمشقت آشنا شد. مرضیه علاقه مفرطی به مطالعه داشت و در همین رابطه با افراد آگاه به مسائل اجتماعی آشنا شد.
پس از اتمام دوره اول دبیرستان به دانشسرای مقدماتی تبریز رفت و سپس معلم دبستانهای اسکو شد. او در مدت سه سالی که آموزش کودکان را به عهده داشت از طریق رفت و آمد با خانوادههای آنان با زندگی پر درد و رنجشان آشنا شد.
مرضیه احمدی اسکوئی پس از ورود به دانشسرای مقدماتی در اعتصابات دانشجویی اسفند ۱۳۴۹ نقش مهمی ایفاء نمود و تحت پیگیرد ساواک, پلیس سیاسی رژیم ضدبشری شاه قرار گرفت. سال ۱۳۵۰دانشسرا را تعطیل کردند, مرضیه را نیز بازداشت و پس از مدتی آزاد کردند. مرضیه به تهران رفت و با فدائیان حلق تماس گرفت و به صفوف آنان پیوست.
مرضیه احمدی اسکوئی روز ششم اردیبهشت ۱۳۵۳از طریق ضبط امواج فرستندههای پلیس توانست پی ببرد که محل قرار رفیق شیرین فضیلت کلام در محاصره است. وی برای نجات رفیق شیرین به محل رفت و در نبردی دلیرانه با مزدوران ساواک جنگید و قهرمانانه جان باخت.
اما چکامه ای که وی پس از پیوستن به فداییان سروده است شاید بهترین راهنما باشد برای پی بردن به سیر زندگی این فدایی خلق.
موج
خیرداجا اینجه آخیردیم
مئشه لردن، داغلاردان
دره لردن آخیردیم
بیلیردیم دورقون سولار
اؤز ایچینده بوغولار
بیلیردیم دریالاردا
دالغالار قوجاغیندا
خیرداجا آرخلار اوچون
یئنی حیات دوغولار
نه یولون اوزاقلیغی
نه قارانلیق چوخورلار
نه دورقونلوق هوسی
منی یولدان قویمادی
ایندی قاریشمیشام من
قورتولماز دالغالارا
وارلیغیمیز چالیشماق
یوخلوغوموز دایانماق
پائیز ۱۳۵۲
موج
جویبار خرد و باریکی بودم
در جنگلها و کوهها
و درهها جاری بودم
میدانستم آبهای ایستاده
در درون خود میمیرند
میدانستم در آغوش امواج
دریاها
برای جویباران کوچک
هستی تازهای میزایند
نه درازی راه
نه گودالهای تاریک
و نه هوس بازماندن از جریان
مرا از راه باز نداشت
اینک پیوستهام
به امواج بیپایان
هستیامان تلاش
و نیستیامان آسودن است!
پاییز ۱۳۵۲
یادش جاودان و راهش پر رهرو باد
م.نکوکار
۲۷ فوریه ۲۰۱۱
————————
منابع :وب سایت gunaz.net و وب سایت ۱۹ بهمن