تحولات اجتماعی همیشه حاصل ارتباطات تکمیلی، رقابتی و تقابلی بوده اند. بهمین جهت از انتهای گفتگو تا انتهای تقابل مسلحانه، با گذار از تبلیغ و ترویجهای یک جانبه طرفین برای خود و علیه رقیب، وقوع پیدا کرده اند. نکته ای که در جمع ارتقاء سطح تحولات را موجب میشود، این است که این دامنه وسیع، از گفتگو تا تقابل مسلحانه، در حالی که در واقعیت اجتماعی عمیقاً در هم ادغام شده اند، اما هر بخش آن از هویت و یگانگی خاص و تعریف شده ای برخوردار است. این هویت و یگانگی خاص و تعریف شده در لابلای تصورات، تخیلات، احساس و عواطف ریشه ندارند، بلکه متکی بر هویت و یگانگی خاص و تعریف شده خود واقعیت و هستی اجتماعی و چگونگی پشتوانه گذشه نزدیک تا دور، و اساسا، گنجینه نقد این گذشته، یعنی تاریخ، میباشند.
انسانها حقیقی اند، جامعه حقیقی است و تکمیل و رقابت و تقابل نیز، تماما، روندهایی حقیقی و قابل مشاهده و اندازه گیری هستند؛ زیرا هستی اجتماعی چیزی جز روند تولید و باز تولید خود این هستی اجتماعی نیست. تمام بازیگران این روندها اساساً هویت خویش را، به انفراد یا به جمع، باید به اتکای حقایق فوق، یعنی، ضرورت تولید و بازتولید هستی اجتماعی، هویت بخشند و برای خود حقانیت حضور و فعالیت در آن روندها را کسب کنند. به تمام این اتفاقات میتوان نام “بازی” قدرت، یا درستتر، اداره و اعمال قدرت نامید. از این جهت حاکمیت بهمان نسبت بازیگر است که سایرین. اینها جمعا با هویت و حقانیتهای کسب شده، مضامین تکمیلی، رقابتی و تقابلی روند عمومی تحولات اجتماعی را، یعنی هویت و طبیعت دولت (استیت) را، تشکیل میدهند. هریک از بازیگران فوق عطفها و مصداقهای وجود، حضور و فعالیت خویش را در اقشار و طبقات اجتماعی و گروه های مرجع خویش دارند و باید جایگاهشان در روند تولید و بازتولید هستی اجتماعی قابل رویت، استناد و اثبات و اندازه گیری باشد. این جایگاه است که تکلیف آنها را بعنوان “بازیگران سازنده”، “نقش از دست دادگان” و یا “تلفات گذار و تحول” روشن میکند.
این وضعیت در حقیقت مضمون دموکراتیک (گستردگی و فراگیری) یا ترقی گرایانه (سازندگی و آینده نگرانه) را تعیین و تعریف میکند. “نقش از دست دادگان” و “تلفات گذار و تحول” نه از مضمون دموکراتیک بر خوردارند و نه حامل هرگونه نقش “سازنده و آینده نگرایانه” هستند. اینها بهانه جوهای دورانهای بزرگ تحول و گذار هستند، که یک روزی نقشی را ایفا کرده اند، و این نقش در روند تحولات منتفی شده است و نتیجتاً معترضان و سپس بهانه جویان دوران گذار شده اند. «نیروهای با عطف سازندگی و آینده نگر نباید خود را دلمشغول چنین لایه هایی میکردند و باید بدانند این لایه ها در خود حامل سرنوشتهای بسیار خطرناک برای آنها هستند. اگر صورتحسابها را مانند گذشته در جیب نداشته باشند، خیلی سریع در استادیومهای ورزشی نشمرده تولید می کنند. اینها با قابلمه زنی خیلی سریع اخت می شوند و یا روی تانکها، پرچم بدست، از خلیج همیشه فارس خواهند آمد. خطای بزرگی است اگر تصور شود که در جلد “نقش از دست دادگان” بتوان در تحولات سازنده و آیند ه شرکت داشت و نقشی را بعهده گرفت. این “منتفی شدگان” حامل توهم بیکران هستند و بهمین جهت برای تحولات دموکراتیک و ترقی گرایانه و فعالانش و آینده آنها هیچ مسئولیتی را نه بعهده گرفته اند و نه خواهند گرفت.