هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا ، قرار بود ۲۵ آوریل ( ۱۶ فروردین ۱۳۹۰ ) در برنامه ” نوبت شما”، تلویزیون بی بی سی حضور یافت تا به پرسش های ایرانیان پاسخ دهد. برنامه به عللی لغو گردید. اما سرانجام ” برنامه نوبت شما ” در ۲۶ اکتبر ( چهارشنبه ۴ آبان ) با تاخیر ۸ ماهه اجرا شد. تشخیص علل تاخیر، نامعلوم مینماید. اما اعلام این خبر که از میان ۱۵ هزارپیام های دریافت شده، تنها ۵ پیام در دستور پرسش قرار گرفته، سویه ظاهری است. ولی توجه به آمار ۱۵۰۰۰ پرسش ارسالی برنامه ” نوبت شما ” می تواند میزان علاقمندان به هیلاری و ایران را حکایت کند. حال اینکه تعداد پرسش کنندگان با توجه به کثرت جمعیت اپوزیسیون جای تامل دارد یا نه ؟ مورد نظرم نیست.
نکته خبری در بروز لایه درونی شخصیت دیپلماتیک خانم هیلاری قابل توجه است. عریان گویی ( و نه صراحت بیان خود ویژه و بهنگام دیپلماتها ) وی است. عریان گویی و نه دقیق گویی در بیان موضع خانم کلینتون عدول یا غفلت وی از اصل اساسی مبحث دیپلماسی را نشان میدهد. زیرا به دیپلماتها تفهیم میشود که دقیق حرف زدن کار سیاستمدارانه نیست. خانم وزیر امور خارجه آمریکا، سیاست نظامی گری ( پنتاگونیستی مطلوب جمهوریخواهان ) را عنوان میکند. سیاستی که حداقل در صدر برنامه دمکراتهای آمریکا قرار ندارد. در جای دیگر و قبل از اعلام موضع خانم وزیر، نشریه آمریکایی ” سالون ” عنوان کرده است که همزمان با بوقوع پیوستن ” بهار عربی ” در خاور میانه و شمال آفریقا، مرکز فرماندهی پنتاگون برای عملیات در ۲۰ کشور شامل ایران، عراق، مصر، عربستان ،یمن، اردن و … ” مانور تیم قرمز ” را برای سنجیدن یک روایت سیاسی جهت عملیات نظامی آینده اجرا کردند.
گرچه زمینه سازی برای یک بحث دیپلماتیک یا طرح مانور نظامی، با اجرایی کردن آن بحث و این مانور جهت اهداف نامشخص و نامطمئن متفاوت است. لیکن نکته زیر پوستی موضع هیلاری کلینتون در پاسخ هایش به پرسش ها، پیش از آنکه در خدمت برقراری پیوند دستگاه دیپلماتیک و سیستم نظامی باشد، باعث مخدوش نمودن سیمای جنبش سبز ایران خواهد شد تا «کودک ۲ ساله» جنبش اعتراضی را در منظر عمومی برخوردار از حمایت تیم قرمز پنتاگون معرفی کند. بنابر این جهت روشن ساختن تاریکی های موضع خانم کلینتون ، پاسخ های وی آورده می شود.
خانم وزیر در برنامه ” نوبت شما ” گفته است دو سال پیش از درون جنبش اعتراضی ایران، این صدا شنیده میشد که آمریکا باید مواظب باشد و بگونه ای عمل نکند که عامل و حامی این جنبش جلوه کند. چون در آن صورت اعتبار و امنیت هواداران آن به خطر می افتد. و در ادامه عنوان میکند: دولت آمریکا از بیرون ایران هر حمایتی که از دستش برآمد از معترضان کرد. از جمله سایت ” تویتر” در قسمت دیگری از پاسخ ها میشنویم که ” دولت آمریکا میخواهد روابط خوبی با ایران داشته باشد و حتی میخواهد تا پایان سال جاری یک سفارتخانه مجازی اینترنتی در تهران راه اندازی کند تا بتواند به پرسش های مردم پاسخ دهد.” و آخرین پاسخ وی نسبت به رژیم ایران آن است که میگوید : ” ساختار ایران گیج کننده است و معلوم نیست چه کسی تصمیم میگیرد.
نگاهی این چنین به ساختار رژِیم ایران بیانگر چیست؟ ساده اندیشی است؟ عامدانه است؟ عامل هر چه باشد، نتیجه استخراجی میتواند ترجمان ضعف دستگاه دیپلماتیک آمریکا باشد. همچنین فهم نازل یک دیپلمات را نشان میدهد. صراحت بیان خانم وزیر نیز میتواند ضعف آگاهی و فقر اشراف آمریکا از نحوه فرآیند تصمیم سازی و تصمیم گیری در درون سیستم سیاسی ایران را آشکارتر سازد.
شگفتی دیگر این پرسش – پاسخ دیپلمات مآبانه از ارسال پرسش های ۱۵۰۰۰ نفردر خارج و داخل ایران ( علاقمند به حمله نظامی خارجی به ایران ) است . اما بازخورد آنان به مواضع وزیر امور خارجه آمریکا نشانه دقیق بر تقویت تردید را آشکار میسازد . از میان نظرات ۱۰ بیننده رسیده به سایت ” بی بی سی فارسی” چند کامنت آن قابل توجه ترند که فهرست وار آورده میشوند:
۱- از تجزیه طلبان ایران صحبتی بمیان نیامد، که نشانی از هدایت شده بودن پرسش ها جهت ارضاء گروهی را دارد؛
۲- آمریکا نمی خواهد رژیم ایران فرو بپاشد. فقط اصلاحات رژیم را می خواهد؛
۳- پرسش های بی بی سی به نفع رژیم جمهوری اسلامی تمام شد؛ .
۴- سوالات مهمی از ایشان پرسیده نشد. پاسخ ها خیلی دیپلماتیک و تعارفی بود؛ .
۵- چرا خانم کلینتون دو پهلو حرف میزند. گاهی طرفداری میکند، گاهی نیش میزند، .
۶- خانم کلینتون عین احمدی نژاد است، دو پهلو صحبت میکند، .
و آخر اینکه باید به واکنش جریانات سیاسی بویژه ما چپ های جمهوریخواه پرداخت. واکنشی که درک و دریافت ما مدافعان آزادی و دموکراسی در ایران را بارزتر خواهد ساخت درک و دریافتی که مرزبندی همیشگی اش را با طالبان دموکراسی برون آمده ( از کوله پشتی نظامیان آمریکایی) شفاف تر میکند . ممکن است محافل سلطنت طلب مشتاق به ورود نظامیان آمریکایی به ایران، از موضع کلینتون شادمان شوند. و توجیه مبتنی بر سطحی نگری و ساده اندیشی را نشان دهند؛ توجیهی بدینقرار که تبعات منفی حمله و ورود نظامیان آمریکائی به ایران را بمراتب از تبعات غیر مثبت عملکرد حکام کنونی بیشتر یا کمتر باشد. اما در بطن هر دو رویکرد خطایی همسنگ نهفته است. درک علاقمندان به استقرار دموکراسی به کمک امریکاییان بسیار غیر سیاسی و غیرعقلایی است، چنانچه هر گونه تلاش برای اجرایی کردن آن پیشاپیش غیر ممکن مینماید. البته در صورت پافشاری آنها به حمله نظامی به ایران، در برابر این پرسش قرار میگیرند که آیا هر گونه دخالت نظامی خارجیان در امور داخلی ایران حتی به منظور آلترناتیو سازی از وراء مرزها به استبداد نوین وشدیدتری نخواهد انجامید؟
اما چپ های جمهوریخواه رادیکال همسو با سلطنت طلبان نیز باید هشیارتر از آن باشند که در وضعیت همسویی با مشتاقان حمله نظامی، بدست خود باعث حمایت خارجی شوند، که تبعات نخستین آن هر چه پراکنده تر ساختن نیروهای اپوزیسیون مسالمت جو خواهد بود. پس در شرایطی که مردم ایران و اپوزیسیون داخل کشور چشم بر چکمه نظامیان نیا فکنده اند و با وجود اینکه حقوق دموکراتیک و خواسته های گوناگون حداقلی شان توسط رژیم جمهوری اسلامی بی پاسخ مانده است، لیکن مردم سبز اندیش و آزادیخواه داخل کشور، مبارزات دموکراتیک خود را از طرق ممکن و با حفظ همبستگی ملی پیش میبرند. باید همگام و همراه مردم ایران باشیم همچنان که در ادوار گوناگون بودیم .