بار دیگر در سرمایه داری به زعامت نئولیبرالیسم، یا بقول “یورگن هابرماس” ( ۱) “لیبرالیسم وحشی” سراسر تار و پود آنرا در برگرفته است. افزایش بیکاری، بی خانمانی در آمریکا بخاطرسیطره غیر انسانی بخش مالی سرمایه داری این بار خود را در قالب “تسخیر وال استریت” نشان می دهد. بحران موجود برآمد جنبش های اعتراضی و ضد سرمایه داری مالی آمریکا و بدنبال آن اروپا، ریشه در متن سرمایه داری دارد. تاریخ بحران سرمایه داری در آمریکا گویای آن است که سرمایه داری در آستانه بحرانی نوین قرار داده شده که با جسارت تامه می توان عنوان کرد که آمریکا بحران دوم را پیش رو دارد. وقوع بحران دوم سرمایه داری، ضرورت اشاره به بحران اول در سرمایه داری غرب را دوصد چندان می کند. بحران اول در سال ۱۹۳۹ شکل گرفت و نظام اقتصادی “کینزی”( ۲ ) (کینزیسم) را رقم زد. جا دارد به کینزیسم مدل “جان مینارد کینز” اقتصاد دان باز گردم. زمانی که نظام سرمایه داری در دوره “لیبرالیسم کلاسیک” دچار بحران جدی شد. پیدایش “کینزیسم” به مثابه یک الگوی اقتصادی، فکری و سیاسی که دخالت دولت در عرصه اقتصاد را تبلیغ می کرد، در نتیجه بحران سرمایه داری عصر لیبرالیسم کلاسیک ۱۹۳۹ بوجود آمد که تلاش داشت دخالت دولت در عرصه اقتصاد را به حداقل برساند. اما در چالش امکان سیطره نقش خصوصی سازی بر دولتی کردن صنایع و اقتصاد میسر نشد و مدل “کینزی” توانست برای مدتی نظام سرمایه داری لیبرالی (با وجود دخالت دولت و ملحوظ کردن منافع بخش خصوصی) در عرصه اقتصاد را به پیش براند. مدل اقتصادی مذکور یک سیستم رفاهی با حفظ نظام طبقاتی موجود و بدون دست بردن به ریشه کارمزدی و سرمایه را در بسیاری از کشورهای آمریکای شمالی و اروپایی گسترانید. نظام کینزی مدل “دولت رفاه” نام گرفت. اما از آنجا که فعالیت هر بخش سرمایه داری برای تصاحب بخش بیشتری از ارزش اضافی تولید شده به بهای تعدی نسبت به منافع سرمایە داری دیگر تمام می شود، همین امر تشنج در بخش های مختلف اقتصادی را شدت بخشید. از ابتدای دهه ۱۹۳۰، سرمایه داری جدید آن روزگار، همچون سلف خود بار دیگر در متن بحران قرار می گیرد که در ادامه تا به امروز می رسد. اینک بحران دوم ، سرمایه داری را فرا گرفته است. لیبرالیسم نوین که از دهه ۱۹۷۰ به شکل نئولیبرالیسم رخ می گشاید، چنان تار و پود بخش های سرمایه داری را در بر می گیرد که امروز تبعات آنرا پیش رو داریم.
بحران دوم سرمایه داری، ریشه در گذشته ای نه چندان نزدیک دارد. رقابت های نظامی دو قطب سرمایه داری و سوسیالیستی، از یکسو فرو پاشی باصطلاح مجمع الجزایر شوروی و بلوک شرق و از سوی دیگر روی کار آمدن حکومت های افراطی و “راست نوپا” در انگلستان (تاچریسم) و آمریکای شمالی (ریگانیسم) منجر به تقویت آنها گردید. در چرخش ایام سیطره بخش مال بدانجا می رسد که در ابتدای دولت دوم بوش ثانی (بوش پسر) سرمایه داری کاملا در چنبره بحران اقتصادی قرار گرفت. بر اساس نگرش نئولیبرالیسم، مدل “میلتون فریدمن”( ۳ ) در دستور قرار داده می شود. “میلتون فریدمن” دخالت دولت در تولید و برنامه ریزی اقتصادی را ناکارآمد دانسته و نقش نظارتی آن را ضعیف توصیف می کند. با توجه به پیشینه ارجح دانستن بخش خصوصی بر بخش دولتی دامنه سیطره بخش مالی سرمایه داری بجایی رسید که اکنون شاهد تبعات آن در سیمای “تسخیر وال استریت” نماد مجسم و منحوس سرمایه داری مالی و انحصارات فرا ملیتی هستیم. حرکت اجتماعی موسوم به ۹۹% (تسخیر وال استریت) باعث گردیده تا سرمایه داری بخش مالی!! مورد شماتت دیگر بخش های هموند خود و احزاب و سازمان های حامی زحمتکشان و حقوق بگیران قرار گیرد. سرزنشی که با این پرسش روبرو است که مدل اقتصادی برون رفت از گرداب بحران دوم سرمایه داری (اسیر در چنگال سرمای داری مالی و بانکی) کدامست؟ با وجود عادی بودن بحران در نظام سرمایه داری لیکن باید دقیق و ریزبینانه به بررسی و ارزیابی پرداخت تا در قضاوت پیرامون آلترناتیو آتی سرمایه داری دچار اشتباه نگردیم. فارغ از اینکه سرمایه داری در بطن خود آلترناتیو پرور است لیکن آلترناتیو سازی و آلترناتیو نویس ها نیز در برابر رویداد بحران دوم قد بر خواهند افراشت.
۱″یورگن هابرماس” از مدافعان مکتب فرانکفورت بوده که در زمینه جوامع پسامدرن دیدگاه “چپ نو” را تبلیغ می کند. وی با همسر خود بین سالهای ۷۹- ۱۳۷۷ به ایران سفر کرده و در خلال چند روزه ذهنیت خود را در خصوص جامعه ایران اصلاح می نماید .
۲″جان مینارد کینز” اقتصاد دان احتمالا آمریکایی اوایل قرن بیستم .
۳″ میلتون فریدمن اقتصاد دان آمریکایی که مکتب اقتصادی شیکاگو (احتمالا) را ابداع کرد. وی در مناسبات اقتصادی سرمایه داری جهانی با کشورهای پیرامونی هیچگونه نقشی (حتی نظارتی) برای دولتها قائل نبود و اساسا بخش خصوصی را مجاز به انجام هر گونه فعالیت اقتصادی حتی با گریز از معبر قانونی دولت ها می دانست. وی وجود بازار سیاه را در عرصه ای از مبادلات اقتصادی و بازرگانی خارج از مدار دولت ها را طراحی کرد.
(ادامه دارد)