در آخرین روزهای سال گذشته به اصطلاح انتخابات مجلس برگزار شد آن هم با ادعای همیشگی وجود آزادی انتخاب. اعتبار ضعیف این ادعا با وجود اینکه حتی از بین کاندیداهای فیلترشده هم انتخاب آزاد میسر نیست آشکار است. مجلس های پیش از انقلاب حداقل بعد از مرداد ۳۲تا۵۷ هم چیزی از وضعیت شکل گیری مجلس های جمهوری اسلامی کم نداشت، همگی فرمایشی و از پیش مشخص شده با آمریت شخص شاه و محوریت شخصی مانند:اسدالله اعلم که نسبت اشخاص مورد نظر را تعیین و به همان ترتیب همگی به مجلس راه می یافتند، نتیجه هم چیزی جزء استبداد حکومت شاه نبود که وقعی به مشروطه بودن سلطنتش نمی گذاشت، اکنون سناریوهای راهیابی و شکل دهی مجالس کمی پیچیده ترشده است وگرنه وکلاء همان وکلای حکومتند و وکیل مردم نیستند، تا آنجا که بیشتر کاندیداها در چاپلوسی رأس حکومت برای راهیابی به مجلس با یکدیگر رقابت تنگاتنگی داشتند. مخالفتهای ظاهر گشته مجلس گذشته با دولت هم نه برای بر طرف کردن ضعفهای اظهر من الشمس دولت بلکه برای مشکلات شخصی چند نفر در رأس مجلس با تیم رییس دولت بوده است وگرنه اگر نیت برطرف کردن مشکلات کشوربود برای مثال چرا یک نفر از مجلس بر نخاست تا بگوید آقایان دولت و حکومت چرا در قضیه پرونده هسته ای کاررا آنقدر به جاهای باریک می کشد و اجازه بازدید از جای نه چندان مهم پارچین را نمی دهد تا همچنان آمریکا و یارانش بر طبل خود بکوبند و راه تحریم را به مردم ایران که نه بر حکومت ایران بگشایند که واردکردن یک محصول ساده به ایران غیر ممکن شود، یا اینکه آنقدر تشخیص اقتصادی نه در دولت و نه در مجلس وجود نداشت که بتواند درک کند کنترل بازارو آن هم بازار ارز بادستور غیرممکن است و دیده شد که آخرچند صرافی در خیابان فردوسی زورشان از آقایان بیشتر است و آن همه اولدروم بولدروم های رییس قوه قضاییه هم ره بجایی نبرد. این همه مشکل در زمان حال و مشکلات کمر شکن بعد از تحریم کامل نفتی در چهارماه آینده در اصل بر اثر نبود منطق در تصمیم گیریهای حکومت است. این مسئله که فضای موجود در روابط بین الملل کاملا با استقلال ملی وابسته است بدین معنی که اگر همکاریهای بین المللی به اندازه درخواست مدعیان صورت پذیرد به معنی وابسته و خرد شدن غرور ملی است ره آوردش تنها فقر و ضعف و در نهایت تسلیم است که از همکاری متقابل هزار بار خفت آورتر است. مگر همه کشورهایی که دارای روابط گسترده اقتصادی و صنعتی با دنیا هستند در قدم اول از استقلال خود گذشته اند مثلا کشورهایی مانند: ژاپن، چین وترکیه مستعمره هستند، آیا این نیست که آمریکا بی نهایت به چین بدهکار است و توان رویارویی اقتصادی با ژاپن را ندارد و به ترکیه برای نفوذ در منطقه امتیاز می دهد. این قدرت چانه زنی و مذاکره و دانش استقلال و تسلط حقوقی است که می تواند حق حقیقی مردم ایران را حفظ و گسترش دهد و گرنه هرکسی می تواند مثل “صمد آقا”حرف بزند و ادعا کند و هل من مبارز بطلبد، کاش ما ایرانی ها چه در حکومت و چه در بین مردم عادی منطقی تر فکر می کردیم، مستدل تر حرف می زدیم و انسانی تر رفتار می کردیم. اگر این امید به یأس مبدل شود آنگاه جنگ خاموشی که ایران را فراگرفته به جنگ شعله ور بدل خواهد گشت.