جنایت هولناک ۲۶ ماه مه در سوریه بار دیگر دنیا را تکان داد. شهر کوچک سنی نشین حولا گویا مورد حمله توپخانه ای و تانکها قرار گرفت و در نتیجه آن در حدود صد نفر غیر نظامی، از جمله، ۳۵ کودک کشته شدند. وقوع جنایت در حولا به بحثها در محافل سیاسی جهان در این باره که با سوریه چه باید کرد، جان تازه ای بخشید. در همه حال، بنظر می رسد، این بحث بسود دولت سوریه تمام نخواهد شد، زیرا خود دولت را به انجام این جنایت متهم می کنند. دبیر کل سازمان ملل متحد، بان کی مون و کوفی عنان، همتای سابق او و نماینده ویژه سازمان ملل متحد در سوریه، بیانیه مشترکی بدین شرح صادر کردند: «این جنایت هولناک و بیرحمانه ناشی از استفاده بی رویه از قدرت تخلف آشکار از قوانین بین المللی و تعهدات دولت سوریه مبنی بر عدم کاربرد تسلیحات سنگین و عدم توسل به خشونت در تمام اشکال آن در مناطق مسکونی می باشد».
این واقعیت است که پس از آن، هر دو سیاستمدار همه طرفهای درگیر را به امتناع از کاربرد سلاحهای سنگین فراخواندند.
سخنگوی کاخ سفید واشینگتن اعلام کرد که، این حمله، «تأئیدی قطعی بر عدم مشروعیت رژیمی بود که اعتراضات سیاسی مسالمت آمیز را با چنین روش غیرانسانی پاسخ می دهد». وزیر خارجه فرانسه، لوران فابیوس حمله به شهر حولا را بشدت محکوم کرد و قول داد که جلسه دیدار گروه «دوستان سوریه» را فراخواند. این گروه، از نمایندگان آمریکا، انگلیس، فرانسه و اتحادیه دولتهای عربی مخالف قطعی دولت بشار اسد تشکیل یافته است. در کنفرانس اوایل ماه آوریل در استامبول، «دوستان سوریه» شورای ملی سوریه را بعنوان تنها نماینده قانونی خلق سوریه برسمت شناختند. شورای ملی سوریه از شورای امنیت ملل متحد خواست تحقیقات درباره کشتار جمعی در شهر حولا را آغاز کند، جسله شورای امنیت را فورا فراخواند و درجه مسئولیت سازمان ملل متحد(!) را در پرتو این قتل عام تعیین نماید».
از روز ۱۲ ماه آوریل، میان «ارتش آزاد سوریه» و نیروهای مسلح دولتی آتش بس اعلام شده است. در برنامه حل و فصل بحران سوریه، پایبندی دولت و اوپوزیسیون به یکسری تعهدات، از جمله، پایان دادن همه طرفها به خشونتهای مسلحانه تحت نظارت مؤثر مکانیسم ویژه سازمان ملل متحد، ارائه کمکهای انساندوستانه به آسیب دیدگان و شروع گفتگوی سیاسی بین سوری ها در نظر گرفته شده است. ولی در ۲۶ ماه مه «ارتش» شورشی «آزاد سوریه» اعلام کرد که به تعهدات خود مبنی بر رعایت آتش بس عمل نخواهد کرد، زیرا، «این امر دست دولت را در کشتار غیرنظامیان، ویران کردن شهرها و روستاها باز می گذارد». البته، شورشیان این موضوع را پس از دیدار با سناتورهای آمریکائی، جون مک کین و جوزوف لیبرمن اعلام کردند.
هر دو سناتور بطور ناکهانی به منطقه مرزی ترکیه سفر کرده و در آنجا با فرماندهان «ارتش آزاد سوریه» مصطفی الشیخ و ریاد اسد دیدار کردند. مک کین و لیبرمن با متهم ساختن دمشق به خشونت علیه مردم سوریه، تسلیح آشکار مخالفان سوریه را خواستار شدند و در یک بیانیه مطبوعاتی تأکید کردند که: « یگانه راه برای تغییر این دینامیسم- کمک به مخالفان سوریه برای تغییر تعادل نظامی در شهرها می باشد. این بمعنی ارائه همه کمکهای غیرکشنده است که وعده داده شده است. و در عین حال، این بمعنی اتخاذ تدابیری برای هر چه فراتر رفتن است». در بخش دیگری، سناتورها خواهان «تحویل ابزار دفاع از خود به جنگجویان و استفاده از قدرت هوایی خارجی برای حراست از پایگاههای آنها» شدند. مک کین و لیبرمن قبل از سفر به منطقه مرزی با برهان هالیون، رئیس شورای ملی سوریه و عبدالله گل، رئیس جمهور دیدار کردند.
اتفاقا همزمان با حمله تروریستی ۲۶ ماه مه ابتکار جدید دولت باراک اوباما علنی شد. واشینگتن اینک قصد دارد «نسخه یمن»- طرح تحویل مرحله ای قدرت از بشار اسد به مخالفان را به مسکو پیشنهاد کند. ابتدا اسد، باید همچون همتای یمنی او، رئیس جمهور علی عبدالله صالح، از مقام خود به نفع یک مهره توافقی (مثلا، نخست وزیر) که بتواند با حمایت خارجی اسما بعنوان «رهبر دوره گذار» انتخاب بشود و با مخالفان گفتگو کند، کناره گیری نماید. باراک اوباما این ایده را در دیدار جی ۸ در کمپ دیوید، با دمیتری مدودف در میان گذاشت و اینک واشینگتن بدون اینکه نظر سوریها پرسیده شود، خود را برای اجرای آن آماده می کند.
بدین ترتیب، حمله تروریستی ۲۶ ماه مه بهانه ای شد برای شروع دور جدید فعالیتهای ضدسوری. در همین حال، در اظهار نظرات پیرامون این جنایت به سر در گمی ها و تناقضات دامن زده می شود. بنظر می رسد کسانی که نتوانستند خشم خود را کنترل نماید، دمشق را متهم می کنند. روبرت موود، سرکرده گروه ناظران سازمان ملل متحد هم با رعایت جانب احتیاط اشاره کرد که هنوز نمی توان از متهم اصلی با اطمینان نام برد.
سناریوی استفاده از سلاحهای سنگین خیلی بی پایه بنظر می رسد. نه خبرنگاران، نه ناظران سازمان ملل متحد و نه تروریستهای جنگجو که همه حادثه را فیلم برداری کرده اند، وجود سلاحهای سنگین در اطراف حولا را تأئید نکرده اند. همه مسئله این است که آنها پوکه های خالی گلوله های توپ را درست در مناطق مسکونی پیدا کرده اند. در مقابل، شواهد بسیار زیادی در دست است که از زخم گلوله بر روی اجساد، از جمله تیراندازی از پشت، حتی به کودکان حکایت می کنند.
برای مقابله با شواهد موجود، اینها نسخه دیگری را مطرح کردند که گویا طرفداران رژیم شبانه به حولا یورش بردند و مردم را قتل عام کردند. چرا در حولا و برای چه، بویژه، این شهر را مجازات کردند، هنوز توضیحی نیاندیشده اند. در عوض، ناظران بسیاری این مسئله را مورد توجه قرار داده اند که برهان غلیون، رئیس شورای ملی سوریه استعفا کرد. او و گروه طرفدار او شورای ملی سوریه را بخاطر تسلط «اخوان المسلمین» ترک کردند. اما سؤال این است که آیا ممکن است، برهان غلیون، این کهنه پاریسی آن قاطعیت را در خود سراغ نداشت که متدهای هر چه خشن تر تحریکات خونین، آخرین رویه ای را که اوپوزیسیون سوریه در پیش گرفته، بکار گیرد؟
دقیقا اپوزیسیون، بعبارت دقیق تر، باندهای مسلح شورشی بودند که سایه مرگ را بر سر کشورشان گسترانیدند. هنوز صدای انفجارهای مهیب دمشق که آشکارا بدست اوپوزیسیون بوقوع پیوست و از سوی واشینگتن تقبیح نشد، بگوش می رسد.
قتل عام انسانهای مطلقا بیگناه در حولا فقط می تواند کار آن کسانی باشد که با عبور از پشته های کشته ها، برای سرنگونی دولت قانونی در دمشق خیز برداشته اند.