یکی از مظلومان عصر حاضر، دکتر محمد مصدق است. او گرچه در نیم قرن قبل، زندگی می کرده، اما امروز در محکمه استبداد دینی، نه یک متهم، بلکه مجرمی دین فروش و مذهب ستیز بشمار می رود!
این برخورد غیرانسانی و وحشی مآبانه، تنها نصیب این رجل سیاسی دلسوز ایران نشده بلکه تمامی آزادیخواهان و عدالت پیشگان را مورد هدف قرار داده است. جبهه ملی که سوابق آزادیخواهانه داشته، مغضوب تاریخ نگاران انقلاب تحمیلی کشور شده است. اعضای نهضت آزادی، اسلام خواهان دیکتاتور ستیزند که در سی و سه سال قبل وسیله جابجایی دو رژیم سیاسی بودند، اما خود قربانی مطامع سیری ناپذیر شریعت مداران آدم خوار گردیدند و برچسبی بر اهداف ستمکارانه روحانیون وطن فروشی شدند و مزدشان را چه اسفناک گرفتند، و با مرگشان افشاگر ماهیت حکام منادی زر و زور و تزویر بودند.
مصدق نیز برای پایداری سرزمین مقدسمان، خویش را به خدمت مصلحت زمان آورد و هستی خود را فدای نجات این آب و خاک عزیز کرد. مصدق، یک مومن بی ادعا بود و یک سرباز صادق که لقبش، نمود آسمانی برخصایص واقعی او بود. نفتی را که او از بیگانگان ستاند، اکنون مخارج بقای اسد و حیات نصرالله لبنانی گشته و قول و قرار بنیانگذار این حکومت، در سی و سه سال قبل در تبدیل این مملکت به یک بهشت بی بدیل! به فراموشی سپرده شده است و نان سفره هموطنان دست و پا بسته و زبان بریده، صرف سنگرسازی ها در بحرین و عراق و سوریه و لبنان می شود.
آقای کاشانی، ازخاک برخیز و این نکبت روحانیت سیاسی را بنگر که چگونه تشیع را لجن مال کرده است؟! آقای ابوالقاسم کاشانی که آرزوی حاکمیت دینی را دنبال می کرد، بنگرد که الان گندآبی در این دیار به همان نام و نشان، منعقدست.
گناه نابخشودنی محمد مصدق مخالفت با آخوندیسمی بود که زیر عمامه اش حب دنیا بود، و زیر عبایش زیاده خواهی و در مدخل نعلینش، خودکامگی و شهوت رانی است. هم اکنون، تاریخ نویسان مزدور و بی شرم، تقویم نگاران وارونه نویسی هستند که در سیاهکاری و خدعه گزینی دست بنی امیه را در اهانت به علی بسته اند و یزید را در تخریب حسین، رو سفید نموده اند.
باری؛ همچنانکه دکتر محمد مصدق، به دنبال نفت منهای استعمار بود، من نیز در پی استقرار دیانت جدای از سیاستم و در این باب، هفت سال است که بدون درمان و وکیل، شکنجه می شوم.
سیدحسین کاظمینی بروجردی