کانون حقوق بشری ایران آزاد از سال گذشته (۲۰۱۱) به مناسبت روز ۱۰ دسامبر، روز جهانی حقوق بشر، جایزه ای را به صورت نمادین به یک نفر از کوشندگان و کنشگران حقوق بشر در ایران اهدا می کند.
این جایزه یک اثر هنری ارزشمند است که همه ساله به دست توانای هنرمند گرانقدر ایرانی آقای ناصر صوفیانی طراحی و ساخته می شود. سال گذشته این جایزه توسط خانم دکتر شیرین عبادی به خانم خدیحه مقدم به پاس سال ها تلاش شان در راه احقاق حقوق بشر، به ویژه حقوق زنان و کودکان در ایران، اهدا گردید.
مسلمن تمامی کنشگران شناخته شده و گمنام حقوق بشر در ایران استحقاق دریافت جوایزی از این دست را دارا می باشند، اما به سبب محدودیت های موجود تنها می توان هرساله به یکی از آنان به نمایندگی از همه و به صورت نمادین چنین جایزه ای را تقدیم کرد.
امسال ما برآن شدیم که این انتخاب با مشارکت هرچه گسترده تری از سوی کنشگران حقوق بشر صورت گیرد. از این رو پس از ماه ها بررسی دو نفر را که به نظر ما واجد شرایط لازم هستند به مردم و به ویژه کوشندگان حقوق بشر معرفی می کنیم تا با مشارکت عمومی یکی از آنان به عنوان نماد تلاش برای حقوق بشر در ایران انتخاب شود.
این دو نفر یکی آقای شاهرخ زمانی، فعال محبوب و شناخته شده حقوق کارگران و دیگری آقای جاوید هوتن کیان،وکیل خانم سکینه محمدی آشتیانی است که به سنگسار محکوم شده بود. شرح مختصری از تلاش های این دو انسان مبارز به همراه رنج هایی که متحمل شده و می شوند ضمیمه است.
ما از تمامی دست اندرکاران حقوق بشر تقاضا می کنیم فعالانه در این رای گیری شرکت کرده و شرح زندگی، مبارزه و رنج های این دو انسان فداکاررا در سطحی هرچه گسترده تر اطلاع رسانی کنند. شاید با این کار و تحت تاثیر فشار افکار عمومی و سازمان های حقوق بشری جهانی، بخشی از فشار سنگینی که در زندان های مخوف جمهوری اسلامی بر این دو انسان مبارز و آزاده می رود، تخفیف یابد و خطری که جانشان را تهدید می کند برطرف شود
شاهرخ زمانی
شاهرخ زمانی سال ۱۳۴۴ در یکی از روستا های منطقه قره داغ ، شهرستان کلیبر بدنیا آمد ودر تبریز بزرگ شد. پدرش، بهمن زمانی، شاعر و معلم بازنشسته و از همدوره ای ها و دوستان نزدیک صمد بهرنگی است. پدر شاهرخ به خاطر شعر هایش بیش از چهار سال در جمهوری اسلامی زندانی شده است . پدر و عموی شاهرخ در زمان شاه نیز زندانی بودند و درانقلاب ۵۷ توسط مردم آزاد شدند.
شاهرخ زمانی دوره راهنمایی و دبیرستان را در مدرسه هشترودی تبریز درس خواند و نقاشی ساختمان را به عنوان شغل انتخاب کرد. شاهرخ با دختر ی که کارگر کارخانه دارو سازی بود ازدواج کرد و اکنون آنها یک دختر و یک پسر دارند که هر دو دانشجو هستند.
در سال ۱۳۷۲ شاهرخ را همراه با ۱۶ نفر که همگی نقاش ساختمان بودند به اتهام فعالیت غیر علنی در سندیکای نقاشان دستگیر کردند و او ۱۸ ماه زندانی شد. پس از آزادی او همچنان در پاتوق های مختلف نقاشان مانند میدان امام حسین ، منوچهری و… با دیگر کارگران و دوستانش ارتباط کاری بسیار صمیمانه ای داشت . آنها تلاش داشتند از طریق این ارتباطات سندیکای نقاشان را احیا کنند.
در سال ۱۳۸۴ آن ها موفق شدند هیئت موسس سندیکای نقاشان را تشکیل دهند هر چند سرکوب های مداوم و شدید اجازه تشکیل سندیکا را نداد ولی آنها با فعالیت مستمر و گروهی تحت نام هیئت موسس کارهای بسیاری انجام دادند از جمله در جهت جمع آوری امضا و فعالیت برای کسب بیمه تامین اجتماعی و بیمه بیکاری برای نقاشان و حمایت و همکاری با دیگر تشکل های کارگری.
شاهرخ در سال ۱۳۸۵ همزمان با فعالیت خود در هیئت موسس سندیکای نقاشان همکاری با کمیته پیگیری برای ایجاد تشکل های کارگری را شروع کرد و همچنین در شورای همکاری تشکل ها و فعالین کارگری نیز فعال بود.
شاهرخ زمانی بار دیگر در ۱۴ خرداد ۱۳۹۰ ( ۴ ژوئن ۲۰۱۱) دستگیر و به اتهام “تبلیغ علیه نظام و تشکیل دسته سوسیالیستی” به ۱۱ سال زندان محکوم شد. جرم او تلاش برای ایجاد تشکل مستقل کارگری و دفاع از حقوق کارگران است. درمدتی که شاهرخ در زندان بوده مورد شکنجه و آزار بسیاری قرار گرفته است. به گفته خود او:
“بعد از چهل روز شکنجه های روحی و جسمی به زندان مرکزی تبریز تحویل داده شدم. در تمامی این چهل روز بازداشت غیر قانونی ام در اعتراض به این اوضاع در اعتصاب غذا بودم. بطوری که ۲۷ کیلو وزن کم کرده ام و …”
زندان تبریز یکی از مخوف ترین زندانهاست و برخورد غیر قانونی و غیر انسانی و جنایتکارانه آن زبانزد خاص و عام می باشد. زندانیان سیاسی بدون برخورداری از کوچکترین حقوق قانونی تحت نظر اداره اطلاعات مرکزی به بدترین شکل ممکن تحت شکنجه های روحی و جسمی فراوان قرار دارند. بدترین رفتار انداختن زندانیان عادی به جان زندانیان سیاسی می باشد.
شاهرخ در اداره اطلاعات بصورت مستقیم و یا غیر مستقیم تهدید به مرگ شده از جمله مسمومیت٬ قرار دادن در کنار افراد عادی مبتلا به ایدز، وادار کردن افراد نامتعادل روانی٬ جانی و خطرناک به درگیری با او، قرار دادن افراد اطلاعاتی در پوشش زندانی در کنار او که او را تشویق به فرار کنند تا حین فرار با تیر کشته شود.
جاوید هوتن کیان
جاوید هوتن کیان وکیل دادگستری در شهر تبریز در جریان ملاقات با دو خبرنگار آلمانی، به همراه سجاد قادرزاده فرزند ارشد سکینه محمدی آشتیانی بازداشت و از سوی دستگاه قضایی مورد محاکمه قرار گرفته است. او موفق شد با ارائه مدارک مستند از یک سو و جلب افکار عمومی جهان برای فشار بر جمهوری اسلامی از سوی دیگر، جلوی اجرای حکم سنگسار خانم سکینه محمدی آشتیانی را بگیرد. به دلیل این فعالیت ها جاوید هوتن کیان با اتهامات گوناگونی از جمله اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور، و ارتداد و جاسوسی مواجه شد، مورد محاکمه قرار گرفته و به ۶ سال حبس تعزیری و ابطال جواز وکالت محکوم شد. او حتی اجازه ملاقات با وکیل اش را ندارد. شدت برخورد و خشونت مقامات قضایی با جاوید هوتنکیان و اعمال محدودیتهای شدید برای وی در مقایسه با سایر وکلایی که بازداشت و زندانی شدهاند، غیرعادی است.
در زندان ماهها فقط یک وعده غذا آن هم فقط تکهای نان خشک با آب، به او میدادند و روزهای متمادی از سوی ۲۰ الی ۲۵ نفر ساعتها شکنجه شده به طوری که این افراد مثل توپ فوتبال وی را از این طرف به آن طرف پاس میدادند. بدن برهنه او را خیس کردند و در سرمای زیر صفر درجه تبریز در هوای آزاد نگه داشتند تا یخ بزند. او در این مدت در حدود ۴۰ تا ۵۰ کیلو، که معادل بیش از نصف وزن پیشین اش است، وزن کم کرده است. بینی و چندین دندانش را هم شکسته اند. هم چنین دست و پاها و نقاطی از بدنش را با آتش سیگار سوزانده اند. مضافا به این که، در ادامه ی این شکنجه های جسمی و روحی طاقت فرسا، از آبان ماه سال نود به بند متادون که مخصوص نگه داری زندانیان معتاد به مواد مخدر است، منتقل شده است. جاوید در نامه ای که توسط یکی از زندانیان به خارج از زندان فرستاده نوشته است:
” هنوز از کابوس شکنجه ها خلاص نشده ام. صدای نعره های شبانه ام، نه تنها خودم، بلکه سایر زندانی ها را هم روانی کرده است. تا به حال چندین نامه به مقامات مختلف قضایی نوشته ام که به هیچ یک از آن ها ترتیب اثرنداده اند. به همین جهت، هیچ امیدی به این مقامات ندارم. مرا به روزی انداخته اند که حتی آرزوی دیدار با دختر کوچکم را که تا به حال مرا از دیدارش محروم کرده اند، ندارم. ولی از وجدان های بیداراستمداد می کنم که مرا به یاد آورند و شب ها راحت سر بر بالین خود ننهند، چرا که ماه هاست از آن محرومم تا جایی که به خاطر ندارم کی راحت خوابیده ام. شش سال، به من حبس داده اند ولی مطمئنم تا پایان حبس، مرا زنده به گور خواهند کرد…”
“مارکوس هلویگ” یکی از آن دو خبرنگارآلمانی آزاد شده در مصاحبه ی کوتاه خود، که تقریبا یک سال پس از آزادی شان صورت گرفته مدعی شده است که تا به حال نتوانسته به زندگی عادی خود برگردد، و شدت شکنجه ها و فریادهای گوش خراش سایر متهمان تحت شکنجه در اداره اطلاعات تبریز هرگز از ذهنش دور نمی شود.
جاوید هوتن کیان وکیلی که جهانیان موکل اش را بیشتر از او می شناسند در اوج گمنامی و بایکوت، در زندان تبریز و در کنار معتادین به مواد مخدر و مجرمین خطرناک با مصرف روزانه چندین قرص اعصاب در مسیر زجرکشی قرارگرفته و امکان هرگونه تماس تلفنی و ملاقات و حتی مکالمه با سایر زندانیان از او سلب شده است. حتی مسئولین زندان تبریز، جهت ممانعت از درز اخبار جدید از وضعیت هوتن کیان، سایر زندانیان را تهدید کرده اند که در صورت ارتباط با وی مرخصی شان قطع و ممنوع الملاقات می شوند.