– رفیق بهروز فدائی، با سلام و سپاس از اینکه وقت خودتان را در اختیار ما قرار دادید. گفتگو را با این پرسش آغاز می کنم: در نوشته ها و اظهارنظراتی که پس از کنگره اخیر در برخی رسانه ها انتشار یافتند، اغلب از متمایز بودن این کنگره با دیگر کنگره های سازمان صحبت به عمل آمده است؛ آیا شما نیز چنین تمایزاتی را دیدید و اگر آری، کدام تمایز ها را می توانید نام ببرید و ارزیابی شما از این تمایزات چیست؟
وجه تمایز سیزدهمین کنگره سازمان را میتوان موارد زیر را برشمرد.
– بطور قطع تصویب برنامه از نکات برجسته این کنگره بود. سازمان سالها بود که از ارائه چهره و سمتگیری خود بدلائل مختلف باز مانده بود با تصویب برنامه و در تکمیل تدقیق بعدی آن بتوانیم سمت اجتماعی و بلطبع نیروی اجتماعی خودمان را مشخص کنیم.
– بدلیل برگزاری نشستهای پیش کنگره، رفقا از آمادگی بهتری برخوردار بودند، هر چند با سطح ایده ال هنوز فاصله داریم.
– کنگره بیشتر به محل تصمیم گیری نزدیک شده بود، بخشی از تصمیم سازی پیش از کنگره انجام گرفته بود.
– رسیدگی به تمامی دستور تعیین شده طی زمان کوتاهتر از کنگره های قبلی (سه روز) تائیدی است بر دو مورد ذکر شده دارد.
2- آیا مصوبات کنگره سازمان و وظایفی که این مصوبات بر دوش سازمان قرار داده اند، می توانند در جهت گسترش پیوند و رابطه عمیقتر سازمان با نیروهای ملی – قومی کشور قرار گیرند؟
سازمان به عنوان یک نیروی سراسری جایگاه ویژه ای در میان نیروهای سراسری دارد، این موقعیت بدلیل رابطه تاریخی و منطقی سازمان با نیروهای ملی – قومی بوجود آمده. بدرستی در برنامه مصوب بر تشکیل یک ساختار دمکراتیک غیر متمرکز در راستای پایان بخشیدن به هر گونه تبعیض ملی در میهنمان تاکید شده است، حفظ چهار چوب کشور میطلبد که ضمن دوری از افراط، به خواست مشارکت تمامی اقلیتهای ملی – قومی در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی توجه نشان داد.
۳- در یکی از نشستهای جوار کنگره، پانلی برگزار شد که به جوانان اختصاص یافته بود. ضمن استقبال از این حرکت کنگره، و بر پایه شواهد بسیار، آن گروه از این نسل جوان که علاقه مند به سیاست است، در جستجوی پاسخ به پرسشها و نکات نا شکفته بسیاری، در ذهنشان نسبت به تاریخچه سازمان بویژه در سالهای قبل از انقلاب، هستند. بنظر شما در وضعیت کنونی سازمان، چه مشکلاتی در راه برقراری ارتباط میان سازمان و نسل جدید جوانان وجود دارد؟
برگزاری گفتگوهای اینچنینی در هر صورت مثبت است، سالهاست که یکی از پرسشهای محوری سازمان گسست نسلهاست و چگونگی فائق آمدن به آن میباشد، پانلی که برگزار شد بخوبی نشان داد که مسئله جوانان داخل و خارج (منظور کسانی که اینجا بزرگ شده اند) بسیار متفاوت از یکدیگر، و بطور قطع پاسخی متفاوت میطلبد. مشکل جوانان داخل همان مسائل ما هستند که دائماً در پی پاسخ به آن هستیم؛ معتقدم که انتظار پیوستن جوانان داخل به سازمان در شرایطی که امکان حضور در میهن را نداریم، یک خواست منطقی نیست و برخوردی مکانیکی با موضوع است. کدام سازمان در تبعید موفق به جلب جوانان شده، حداقل در میان سازمانهای ایرانی گروهی را نمیتوان یافت که در این زمینه توفیقی داشته باشد. برای جلب جوانان تاریخ جنبش فدائی را با تمام فراز و نشیبها، تجربیات و نقدها را ثبت و برای آشنایی هر چه بیشتر جوانان انتشار دهیم. همچنین از هم اکنون با ارائه برنامه در جهت مشکلات آنها در عرصه مختلف اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و … زمینه را فراهم آوریم. جوانانی ساکن در خارج را باید جدی گرفت و میدان داد که در عرصه های مختلف ایدهایشان را طرح کنند، کمی از برج عاج فرود آییم، ما هم میتوانیم بسیار از جوانان یاد بگیریم، اول مناسب است به آنها گوش کنیم قطعاً راههای نزدیک شدن بسیار است.
۴- کنگره سازمان در شرایطی برگزار شد که ایران در یک بحران عمیق قرار گرفته است، که شاهد پیامدهای فاجعه بار سیاسی اقتصادی و اجتماعی آن برای درصد بسیار بالائی از مردم کشور هستیم. بنظر شما روند طی شده در کنگره و نتایج آن که در مصوبات و تصمیم گیری های سیاسی نمود پیدا می کنند، تا چه میزان متاثر از وضعیت کنونی ایران است؛ بویژه با در نظر گرفتن چه بسا مهمترین رویداد سیاسی یکماه آینده ایران، یعنی انتخابات ریاست جمهوری کشور، آیا مصوبات کنگره پاسخگوی نیازهای کنونی سازمان برای مواجه با رویدادهای آتی کشور خواهند بود؟
کنگره با تصویب سند سیاسی و یک قطعنامه در رابطه با انتخابات پیش رو، راستاها را مشخص نمود تا ارگانهای منتخب خود از آن در تعیین سیاست دو ساله مورد استفاده قرار گیرد، مشکل اصلی ما قطع ارتباط با میهنمان است جایی که بتوانیم نظرات و ایدهامان را زمینی کنیم، این گسست و فاصله را بیش از سه دهه است که حاکمان اسلامی به تمامی گرایشات از یک سو و جامعه از سوی دیگر تحمیل کرده و تلاش نموده هر گونه دگر اندیشی را حذف و رابطه آنها را با نیروی اجتماعشان را قطع کند؛ و واقعیت اینستکه در این عرصه موفق بوده، سازمان در تمامی کنگره ها تلاش نموده که سیاستهای مناسب با شرایط میهنمان برگزیند، قطعاً در روندها تاثیر داشته است اما بدلیل ذکر شده هنوز جایگاه واقعی و پژواک اصلی خود را نیافته است. امید است که سیر تحولات بسمتی روند که سازمان بتواند سیاست ورزی در میدان اصلی خودش را به نمایش بگذارد.
۵- روند طی شده تا کنونی در سازمان برای ایجاد تشکل بزرگ چپ را چگونه ارزیابی می کنید و رابطه مصوبات کنگره با آینده این روند را چگونه می بنید؟
این روند از مراحله ابتدائی خارج شده و میرود که به گفتمان جدی جنبش چپ بدل شود و این تغییرات تاثیر خودش را در سازمان نیز بجا گذاشته، درون سازمان طی چند سال گذشته شاهد بوده ایم که هر چه این گفتمان پیش رفته از منطق بیشتری برخوردار گشته ابهامات و مقاومتها جایش را به پرسشهای و پیشنهادات واقعی داده است، در کلیت گفتمان وحدت چپ را یک پروسه دارز مدت نیروها میدانم و تحولات داخل کشور میتواند در تسریح این روند تاثیر بسیار خواهند داشت.
6- کنگره چه چیز کم داشت، که به نظر شما کنگره آتی باید آن را رفع کند؟
جا دارد کماکان در جهت رفع موانعی که ما را از کنگره که محل تصمیمگیری باز میدارد، تلاش کنیم.
بخشهایی از کنگره (به ویژه شروع کنگره) در چمبره آیین نامه های دست و پا گیر گرفتار میباشد.
انعکاس کنگره سازمان در رسانها پیش از برگذاری، حین برگذاری و پس از آن بسیار محدود میباشد.
7- این که کنگره های سازمان به رویدادی معمول در حیات سازمان تبدیل می شوند (یا شده اند)، خوب است، بد است، طبیعی است، نشان بلوغ است، روندی خنثی است، …؟
برگزاری پریودیک کنگره های سازمان بازتاب ساختار و مناسبات دمکراتیک سازمان میباشد که طی دو دهه اخیر حاصل گشته، این روند تحول میتواند الگوی نوینی از حزبیت باشد که کمتر در احزاب و سازمانهای موجود ایرانی میبینیم و در فردای تحولات میهنمان میتواند کارساز واقع شود.
8- پیام شما به خوانندگان کار و علاقه مندان به سازمان چیست؟
از همه این عزیزان درخواست میکنم، جهت رفع اشکالات و کمبودها، اسناد، مصوبات و سیاستهای سازمان را مورد نقد قرار دهند قطعاً سازمان برای انتقادات و پیشنهادات گوش شنوا دارد.
با آرزوهای نیک