چرا بر خلاف تصور همگان در انتخابات ۹۲ تقلب نشد؟
در آخرین روزهای قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم در ایران کشمکشهای سیاسی و نظری شدیدی بین طرفداران شرکت در انتخابات و عتتقدان به تحریم این انتخابات در جریان بود. صرف نظر از میزان کمیت و کیفیت این ادعا، نکته مشترک در میان هر دو گروه شرکت کننده و تحریمی، پیشفرض قرار دادن وقوع تقلب حکومت در نتیجه نهائی انتخابات بود. بعد از اعلام نتایج نهائی انتخابات توسط وزارات کشور این پیش فرض به کلی با چالش روبهرو شد و سردرگمی زیادی برای سیاسیون ایران پدید آورد.
این نوشته قصد دارد تا با بررسی وضعیت داخلی و خارجی نظام جمهوری اسلامی و سنجش فایده و هزینه رهبر و هسته اصلی قدرت در این نظام از پیروزی یا شکست حسن روحانی در انتخابات به ارائه پاسخی به سوال بالا اقدام کند.
آیا در انتخابات ۱۳۸۸ تقلب شد؟
بنا به استنادات متعدد میتوان ادعا کرد که انتخابات در سال ۱۳۸۸ تقلب شده است. عدهای بر این باورند که انتخابات باید به دور کشیده میشد. گرچه این گروه خود اعتراف میکنند با توجه به عوام فریبی گسترده محمود احمدینژاد از طریق حربههائی مانند سهام عدالت و همچنین عدم اعتقاد اصلاح طلبان ایران به نیروی به جز طبقه متوسط شهری، پیروزی موسوی بر احمدی نژاد در دور دوم انتخابات را نمی توانیم قطعی تصور کرنیم و احتمال پیروزی خفیف احمدینژاد بر موسوی وجود داشت.
دسته دوم اعتقاد دارند که آقای احمدینژاد بر آقای موسوی پیروز شده اما رای آقای احمدی نژاد بسیار بیشتر از میزان واقعی خود اعلام شده است. یک توجیه منطقینیز برای این ادعا وجود دارد. پیروزی آقای احمدی نژاد میتوانست برای آقای خامنهای و کانونهای مرکزی قدرت در ایران یک تیر و دو نشان باشد. با افزودن بر تعداد آرای آقای احمدی نژاد به میزان بیشتر از رای دور دوم آقای خاتمی، حکومت میتوانست ادعا کند (و ادعا کرد) که گفتمام اصلاحات به پایان رسیده است و اکنون مردم ایران با رای بیشتر به آغاز گفتمان دیگری رای دادهاند. سایت محسن رضائی نیز در خبری که سریعاً آنرا حذف کرد اعلام نمود احمدی نژاد نواری در اختیار دارد که نشان میدهد سران جمهوری اسلامی به میزان ۸ میلیون بر رای او افزودهاند.
آیا خطر وقوع تقلب در انتخابات ۱۳۹۲ واقعی بود؟
تعدادی از ژورنالیستهای تیم رسانهای اصلاح طلبان بعد از اعلام نتایج نهائی ادعا میکنند در صورت کشیده شدن انتخابات به دور دوم باز هم آقای روحانی پیروز قطعی انتخابات میبود اما قبل از اعلام نتایج نهائی، این تحلیل در بین خوش بینترین طرفداران آقای روحانی نیز وجود نداشت و پیگیری اظهار نظر فعالان سیاسی و بدنه رای آقای روحانی نشان میداد که کشیده شدن انتخابات به دور دوم را نشان دهنده عزم حکومت برای تقلب در انتخابات میدانستند و اکثراٌ بر این عقیده بودند که در دور دوم آقای روحانی شانسی برای پیروزی در دور دوم را ندارد.
نمیتوان با ارزشها و معیارهای دوگانه دست به تحلیل از شرایط پیرامونی و واقعیتهای مشخص زد و انتظار داشت که خطا و اشتباهی صورت نگیرد. باید به نتیجه و جمعبندی رسید که نظام جمهوری اسلامی ایران و حلقه مرکزی قدرت در این نظام به محوریت شخص آقای خامنهای اعتقاد و ابراز لازم برای دستکاری نتیجه انتخابات مختلف در ایران را دارد یا خیر! اگر چنین اعتقادی در جمهوری اسلامی وجود ندارد و از منظر حاکمان جمهوری اسلامی هدف وسیله را توجیه نمیکند، بررسی مسئله تقلب حکومت در انتخابات فاقد معنی و بی ارزش میشود. همچنین ادعای تقلب حکومت در انتخابات سال ۱۳۸۸ که به مدت چهار سال کلیه مناسبات داخلی و خارجی جمهوری اسلامی را تحت تاثیر خود قرار داد دروغی بیش نبوده است.
اما اگر به ادعای مردم معترض ایران در سال ۸۸ و ۸۹ باور داشته باشیم و شیوه جدید شمارش آرا و اعلام نتایج رادر قیاس با آنچه در انتخابات ۱۳۸۸ روی داد دلیلی بر وقوع تقلب در دوره پیشین در نظر بگیریم به صورت خودکار اعلام کردهایم که حکومت ایران به آرای مردم وفادار نیست. بنابراین این سوال مطرح میشود که چرا نتیجه نهائی نشان دهنده عدم تقلب تاثیرگذار حاکمیت در سرنوشت انتخابات است؟
بررسی نقش احتمال مقاومت احمدینژاد در برابر رهبر ایران
پاسخ این سوال نمیتواند محمود احمدینژاد باشد اما نمیتوان به تاثیر وزارت کشور کابینه او اهمیت نداد. رئیس دولتی که اعتبار سیاسی رهبر جمهوری اسلامی را با سرنوشت خود گره زده است در ماههای اخیر بارها و بارها با عملکرد و موضع گیری خود رهبر جمهوری اسلامی را به مخاطره انداخته است. مجری انتخابات در ایران وزارت کشور است و دسترسی مستقیم وزارت کشور به نتایج صندوقها در شهرها و روستاهای کشور غیر قابل انکار است. ریسک تقلب حکومت در مقابل چشمان دولت احمدینژاد که افکار عمومی هرلحظه از منتظر یک جنجال سیاسی از طرف اوست بسیار بالاست.
رای دادن احمدینژاد با تاخیر و تنها دقایقی قبل از اتمام مهلت قانونی رایگیری،انتشار خبر قهر کردن مجدد و اعزام هیئتی برای راضی کردن او به رای دادن شاید دلیلی بر آن باشد که محمود احمدینژاد و تیم وفادار به او بی سر و صدا از پروسه انتخابات کنار گذاشته شدهاند و شاید هم کارشکنیهائی از جانب او صورت گرفته باشد. خبر عدم تبعیت بعضی وزرای کابینه از دستورات احمدی نژاد(مانند ویر علوم و غیره)، نزدیکی وزیر کشور به عنوان یک نظامی نزدیک به رهبری جمهوری اسلامی و انزوای احمدی نژاد در بین اصولگرایان و حامیان سابق، هشدار پیشاپیش مهرههای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی به احتمال کارشکنی احمدینژاد در انتخابات و …، استدلالاتی در تایید نظر کنار گذاشته شدن احمدینژاد از جریان کارهای اجرائی انتخابات است. به هر روی در مورد نقش احمدینژاد در حفاظت از آرای مردم یا ایزوله کردن انتخابات در برابر دخالت محمود احمدی نژاد فعلاً خبر تعیین کنندهای در دست نیست و باید منتظر اخبار و افشاگریهای پسا انتخاباتی ماند.
نفع مشترک مردم و حکومت
تعداد تحریمهای سیاسی و اقتصادی وضع شده علیه ایران از سوی جامعه جهانی و کشور ایالات متحده آمریکا به قدری زیاد شده است که کسی نمیتواند بدون تحقیق و دقایقی تامل لیست کاملی از همه آنها ارائه دهد. در گذشته وقتی صحبت از تحریم میشد حاکمان جمهوری اسلامی بلافاصله از ناکارآمدی تحریم ها صحبت میکردند و در اظهار نظرهای متعدد و یک شکل که گوئی از روی متنی مشترک خوانده میشد ادعا میکردند “تحریمهای نه تنها اثر نداشته که باعث پیشرفت کشور نیز شده است”. وسعت و شدت تحریم های جدید وضع شده علیه دولت ایران اما از جنس دیگری است. میزان فشار به حدی است که افراد زیادی از داخل نظام به تاثیر آنها اعتراف کردهاند. احمدینژاد در چند نوبت این تحریم ها را دلیل ناکارآمدی دولت خود معرفی کرده و حتی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری (به جز جلیلی و حداد عادل که ادعا کردند کشور مشکل جدی ندارد و وجود تحریمها را لازم و باعث افتخار میدانستند) به اثر این تحریم ها اشاره کردند و شعارهای انتخاباتی با موضوع رفع آنها مطرح کردند.
پیروزی آقای روحانی از منظر مردمی که به او رای دادهاند به معنی خستگی اکثریت جامعه از “بحران معیشت”، “گرانی”، “تورم”، “بیکاری” و “خفقان سیاسی” است. آقای روحانی در این میان تنها نیست. رای به محسن رضائی، ولایتی و غرضی نیز رای به پایان گفتمان احمدینژاد و سعید جلیلی چه در عرصه اقتصادی و چه در زمینه مواضع بین المللی و پرونده هستهای است. البته رای به آقای روحانی این تفاوت را با رای به محسن رضائی، ولایتی و غرضی دارد که رای دهندگان به حسن روحانی احتمالاً ریشه بسیاری از مشکلات را در تحریمهای اقتصادی وضع شده علیه ایران میبینند که به شدت روی زندگی مردم تاثیر گذاشته است. رای دادن به آقای روحانی رای دادن به تغییر در مسیر مذاکرات هستهای است. این رای برای حاکمیت نیز مفید است. تغییر در سیاستهائی که جمهوری اسلامی را در بدترین وضعیت تاریخ خود قرار داده و جایگاه این نظام را از یک قدرت منطقهای به نظامی در حال فروپاشی و خطر حمله نظامی تقلیل داده است بسیار ضروری است. در بدترین حالت این رای میتواند برای جمهوری اسلامی زمان بخرد و اندکی بر ذخائر بحرانی کالا و تجهیزات رژیم در صورت بسته شدن مجدد کانالهای ارتباط بین المللی بیافزاد.
ضرورت وجود یک پایان سودمند بر هشت سال اصولگرائی
پیروزی آقای روحانی از منظر عدم دخالت آقای خامنهای در انتخابات نیز دارای معانی مهمی است.
آقای خامنهای در هنگام رای دادن پای صندوق شماره ۱۱۰ در اظهار نظر عجیبی گفت: «در بین حضراتی که نامزد انتخابان ریاست جمهوری هستند، یک نفر به نظرم رسید و انتخاب کردم و به کسی هم تا الان نگفتهام و حتی خانواده و فرزندان من نیز مطلع نیستند که من به چه کسی رای دادهام». خامنهای همچنین خطاب به مسئولان برگزاری انتخابات گفت: «یک توصیه به مسئولان صندوقها و بازشماری و قرائت آرا دارم. اینها بدانند رای مردم امانتی است در دست آنها و حقالناس است. حفظ امانت در این مساله حقالناس و در نتیجه آدم باید بیشتر رعایت کند، چراکه خروج از حقالناس سختتر از خروج از حقالله است».
شاید این اظهار نظر نیز از جنس حرافیها و حرفهای منبری و همیشگی رهبران جمهوری اسلامی باشد اما دو نوشته بر روی توئیتر رسمی خامنهای بعد از ساعت ۱۳ عصر روز شنبه توجهات را مجدداً به خود جلب میکند. در نوشته اول عنوان شده که: «سال۸۸ شور و هیجان بود منتها همراه با فحش و فضیحت! در این انتخابات شور هست اما بىاحترامى نیست. این خیلى با ارزش است؛ در چهار سال اینقدر پیشرفت داشتیم». نوشته دیگر نیز با این شرح است که «بحمدالله روال انتخابات تاکنون خوب بوده. یکى از نکات مثبت این انتخابات وجود گفتمان قانونگرایى است. مردم از بىقانونى در سال ۸۸ لطمه دیدند».
می توان ادعا کرد که رهبر جمهوری اسلامی به خرج و هزینه مردم ایران دست به تغییر تاکتیک زده است. او از موضع یک رهبر بی طرف، به رای مردم احترام گذاشته است. بسیاری رای دهندگان به حسن روحانی به شوخی یا جدی، بدون اینکه از فرد یا نهاد خاصی نام ببرند از اینکه در انتخابات تقلب نشده است از فرد یا نیروی مجهولی سپاسگزار هستند. در میان جوانان خوشبینی پیدا شدهاند که موضوع تقلب در انتخابات گذشته را نیز زیر سوال بردهاند! زمینه برای فراموش شدن هشت سال نکبت بار دوره احمدینژاد آماده شده است. گویی حکومت و مردم با هم تصمیم گرفتهاند که به یکی از سیاهترین دورانهای سیاسی ایران پایان دهند و آنرا به فراموشی بسپارند اما حکومت برای پیمانکار مخصوصی برای این کار در نظر گرفته است. حسن روحانی اصولگرای دیروز، اعتدال گرای امروز و رهبر و امید فعلی جریان اصلاحات در ایران است. او همان فردی است که در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۷۸ بعد از واقعه ۱۸ تیر(کوی دانشگاه) سخنرانی نمود و دانشجویان به شدیدترین شکل ممکن تهدید به قلع و قمع کرد. او همچنین کسی است که درباره اعتراضات مردمی روز ۲۵ بهمن گفته است: «در روز ۲۵ بهمن عده معدودی به بهانه حمایت از مردم مصر و تونس به خیابانها آمدند که اتفاقاً در شعارهای آنها حمایتی از مردم مصر و تونس به چشم نمیخورد و متاسفانه با شعارهای ضد انقلابی، موجبات خوشحالی و بهرهبرداری آمریکا، رژیم صهیونیستی و ضدانقلاب را فراهم آوردند و موجب ناراحتی قاطبه مردم شریف ایران شدند. در واقع این حرکت ضداسلامی و ضد ملی، از یک سو میخواست فریاد قاطعانه ملت ایران در روز ۲۲ بهمن را تحتالشعاع قرار داد و از سوی دیگر وسیلهای برای انحراف افکار مردم منطقه از دشمنان اصلی یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی و شکست اخیر آنان گردد. در حالی که مردم در روز ۲۲ بهمن به شکلی کاملاً با شکوه حمایت خود را از حرکتهای آزادیخواهانه در منطقه اعلام کرده بودند، اقدامات نابخردانه و فتنهگرانه صورت گرفته در روز ۲۵ بهمن تنها به نفع استکبار و ضد انقلاب بود. به دنبال این موضوع متأسفانه ما شاهد بودیم که رسانههای خبری در سطح جهانی بهجای توجه دادن به رویدادهای مهم منطقه که بیش از همه برای آمریکا و اسرائیل نگران کننده بود، توجه مردم جهان را به سمت رویداد کوچکی جلب کردند که بیش از همه موجبات خشنودی آمریکا و اسرائیل را فراهم کرده بود. حرکت ۲۵ بهمن گروهی فریب خورده کاملاً محکوم است و قوه قضاییه باید براساس وظایف ذاتی خود نسبت به این حرکت ضدانقلابی اقدام نماید. »
نشانههای اعتماد
نشانههائی نیز از خوشحالی روی کار آمدن حسن روحانی در اردوگاه اصولگرایان دیده میشود. ناصر اعتمادی در واکنش به نتایج اولیه اعلام شده توسط وزارت کشور، بر روی سایت محسن رضائی نوشته است: «شکست اصولگرایی در انتخابات دیروز از نان شب هم واجب تر بود. زیرا، اصولگرایی جریانی ناکارآمد است هر چند انتظار دارد که برغم این ناکارآمدی مردم فوج فوج به آن اقبال نشان بدهند…مردم با رأی خود نشان دادند که خواستار زندگی خوب و خسته از شعار و نوسانات دائمی هستند».
احمد توکلی نماینده معروف مجلس شورای اسلامی ایران نیز پیشقدم شده است و در یکی از نخستین واکنشها از دورن نظام نسبت به نتایج اولیه انتخابات در گفتگو با خبرگزاری مهر گفته است: «انتخابات سرآغاز دوره ای جدید برای جبران آسیب های ۸ سال اخیر خواهد بود…مطمئن هستم همانطور که انتخابات تا این لحظه پیش رفته با درایتی که در آقای روحانی و سایر نامزدها سراغ دارم این انتخابات به خوبی پایان خواهد یافت و سرآغاز دورهای جدید برای جبران آسیب هایی که در سالهای گذشته به خصوص ۸ سال اخیر ایجاد شده خواهد بود».
انتخاباتی که نتیجه آن رای ۵۰ درصد از شرکت کنندگان به پایان اصولگرائی است و با شادی مردم همراه شد، سودمندترین و کم هزینهترین راه برای کسب دوباره مشروعیت نسبی در عرصه سیاست خارجی برای جمهوری اسلامی و بیرون رفتن رهبر ایران از زیر بار مسئولیت مستقیم حمایت از محمود احمدی نژاد به نظر میرسد.
حساب هزینه و فایده از منظر علی خامنهای
باید بررسی کرد که عدم جلوگیری خامنهای از پیروزی حسن روحانی چقدر برای او ریسک دارد؟ حسن روحانی در تاریخ ۴ بهمن ۱۳۹۱ در خبری که آن زمان مورد توجه واقع نشد اعلام کرده بود که «به محضر رهبر انقلاب خبر میدادم و نظر مقام معظم رهبری را در خصوص شرکتم در انتخابات پرسیدم و ایشان اظهار داشتند بنا ندارند از هیچ فرد و گروهی حمایت کنند و هرکس را شورای نگهبان تایید کرد میتواند وارد انتخابات شود»! همچنین روحانی در آن تاریخ در خصوص فعالیتهایش در زمان ریاست بر شورای امنیت ملی گفته بود:« ۶۰۰ صفحه خاطرات نوشتم ولی یک صفحه جواب هم از کسی دریافت نکردم . میتوانم در زمان تبلیغات انتخاباتی از خود و عملکردم در خصوص مسائل مذاکرات هسته ای دفاع کنم»!
در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۳۹۲ حسن روحانی در جمع تعدادی از مردم منطقه فلارد از توابع استان چهارمحال و بختیاری درباره روابط خارجی و پرونده هستهای ایران گفت: «ما زیر بار زور و تحقیر نمیرویم، اما در عین حال اهل جنگ و دعوا و ستیز با جهان نیستم. هر دولتی به حقوق مردم ما احترام بگذارد، آماده تعامل با آن هستیم چراکه در دنیای امروز نمیتوان دور کشور دیوار کشید»! روحانی در سخنرانی “فلارد” گریزی هم به نیروهائی که قرار است در کابینه خود وارد کند زده و گفته بود:« با دعواهای بیجا، جناحبازی و پنجه در صورت هم انداختن، استعدادهای کشور تلف میشود و به جایی نمیرسیم لذا همه کسانی که عاشق این کشور و مردم هستند و شایستگی خدمت دارند، باید بتوانند بر مسندهای مدیریتی بنشینند.»
حسن روحانی بعد از پیروزی در انتخابات نیز پالسهای همکاری و طبعیت از رهبری را ارسال کرد. او در جریان اولین کنفرانس خبری خود در پاسخ به خبرنگار فرانسوی که پرسید: آیا حاضر به تعلیق غنی سازی هستید؟ ” گفت: «دیگر آن دوره گذشته است».
روحانی همچنین در پاسخ به خبرنگار تسنیم که پرسید: «اگر ۵+۱ تعلیق غنی سازی را پیشنهاد دهد آیا میپذیرید؟ نظرتان راجه به مذاکرات آلماتی و فردو چیست؟»، گفت: «موضوع هسته ای صرفا راه حل مذاکراتی دارد و تهدید و تحریم موثر نیست. از تجربیات گذشته استفاده میکنیم. انچه مسلم است حقوق مسلم مردم ایران مد نظر دولت آینده خواهد بود و خواهیم کوشید تحریم ها را بر داریم. فردو هم یک مساله جزئی است که درباره اش بعد میتوان حرف زد».
به نظر میرسد سیاست حسن روحانی با علی خامنهای هماهنگ است و به همین دلیل همانطور که یک به یک نامزدهای ریاست جمهوری را جلوی دوربین صدا و سیما آوردند تا قبل از ثبت نام در انتخابات قول بدهند به نظر شورای نگهبان و به قانون پایبند خواهند ماند و حوادثی مانند حوادث سال ۸۸ را کلید نخواهند زد، بعد از اعلام نتایج نیز نامزدهای اصولگرا به جلوی دوربین صدا و سیما آورده شده و پیروزی حسن روحانی را به او تبریک گفتند. حمایت بسیاری از روحانیون پر قدرت و صاحب نفوذ از میان تندورترین اصولگرایان و مهرههای باقی مانده حزب جمهوری اسلامی، ارتش ایران و سپاه پاسدارن نیز نشان دیگری از عدم هراس حاکمیت از پیروزی حسن روحانی است. در بیانیه سپاه تأکید شده است: سپاه پاسداران آمادگی همه جانبه خود را برای تعامل و همکاری با دولت آینده “در چارچوب مأموریتها و وظایف قانونی محوله” اعلام میدارد. (منبع)
از آنجا که تلاشی برای توجیه بدنه طرفداران اصولگرایان و وفاداران به رهبر ایران صورت نگرفته به نظر میرسد تصمیم خامنهای برای عدم تغییر در نتیجه انتخابات در حین وقایع پس از ثبت نام کاندیداها اتفاق افتاده است. میتوان ادعا کرد این تصمیم در همان بازه زمانی که وزارت کشور، مردم ایران و جهان را در انتظار اعلام نتایج انتخابات نگه داشته بود اتفاق افتاده است.
آقای دهقان سخنگوی حزب عدالت و توسعه قبل از ثبت نام کاندیداها در پاسخ به سوالی درباره نظرسنجیها درخصوص کاندیدهای احتمالی انتخابات گفته بود: «فرهنگ ایرانیان فرهنگی دقیقه نودی است و این را در انتخابات ریاست جمهوری قبلی نیز نشان دادهاند که نمونه آن پیروزی آقای خاتمی در انتخابات ۷۶ و آقای احمدینژاد در سال ۸۴ است». بعید نیست تصمیم علی خامنهای و هسته اصلی قدرت در ایران نیز درباره حسن روحانی در دقیقه نود گرفته شده باشد. تصمیمی که با توجه به استقبال جامعه جهانی فعلاً موثر واقع شده است.
با توجه به مواضع سپاه پاسداران بر روی سایت فارس نیوز قبل از انتخابات و چرخش آشکار این قدرت نظامی- اقتصادی در بیانیه خود بعد از انتخابات، این ادعا عقلانی به نظر میرسد که با توجه به وضعیت وخیم اقتصادی و بینالمللی جمهوری اسلامی، وضع زنجیره پیدرپی تحریمهای جدید علیه ایران در آمریکا، رو به پایان بودن بحران سوریه، قوت گرفتن خطر حملهنظامی و دپوی نیروهای نظامی آمریکا و متحدان نظامی- اقتصادیاش در خلیج فارس و اطراف مرزهای ایران و از همه مهمتر ترس از تکرار اعتراضات مردمی مشابه سال ۸۸ و ۸۹ ، در آخرین لحظات خامنهای و هسته مرکزی قدرت در ایران به تغییر تاکتیک تن داده باشند. نکته مهم در این میان آن است که نباید فراموش کرد اکنون بار مسئولیت مستقیم نتایج پرونده هستهای از دوش رهبر ایران _به واسطه منسوب بودن سعید جلیلی به او و حمایت مستقیم رهبر ایران از دولت احمدینژاد_ اندکی کاسته شده است و مقداری از مسئولیت همه نابسامانیهای آینده در ایران به واسطه جشن خیابانی مخالفان و منتقدان حکومت و واگذاری قدرت از سوی جریان اصولگرایی، متوجه خود مردم منتقد و یا مخالف نظام شده است.
خامنهای دیگر به شکل سال ۱۳۸۸ نمی توانست در انتخابات اعمال نفوذ کند چرا که کانونهای قدرت در جمهری اسلامی اکنون چند پاره است و باندهای نظامی-امنیتی-اقتصادی بر سر منافع مادی خود در جدال با یگدیگر هستند. یکپارچگی سال ۱۳۸۸ در بین اصولگرایان و باندهای قدرت درون ساختار نظام وجود نداشت و بازی برد-برد خامنهای با حسن روحانی نشان داد که تضاد در بین نیروهای داخلی قدرت بسیار شدید و جدی است.
یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به معنای واقعی کلمه، تبدیل تهدید به فرصت برای جمهوری اسلامی بود. درست در هنگامی که تحریمهای بین المللی اقتصاد ایران را در سرازیری تند فروپاشی قرار داده، دولت دیگر قادر به تامین نقدینگی لازم برای پرداخت یارانه به اقشار پائین دست جامعه نبود، تهییه کالا برای تامین مایحتاج مردم و مقابله با تورم حاصل از نقدینگی وجود نداشت و رکود اقتصادی هر لحظه بر میزان بیکاری میافزود، حسن روحانی سر راه علی خامنهای و جمهوری اسلامی قرار گرفت. طائب زمانی گفته بود که «اگر اعتراضات سال ۱۳۸۸ به جنوب تهران میرسید ما باید چمدانهای خود را میبستیم و فرار میکردیم». چندین تن از فرماندهان سپاه و نیروهای امنیتی هم در سال گذشته هشدار داده بودند که با وضعیت فعلی اقتصادی «شوروش گرسنگان در راه است». درست است که رای حسن روحانی فعلاً در دوگانه غیر واقعیِ دموکراسی/ استبداد سنجیده میشود اما کارکرد آن برای جمهوری اسلامی، تاخیر در شورش گرسنگان و بقای بیشتر سیستم است.