آقای عمادی، ارزیابی کلی شما از امضای توافقنامهی ژنو چیست؟
اگر به توافقنامهی ژنو نگاه کنیم، به نظر من، گامهای بسیار کوچکی از نقطهنظر تصمیمهای عملی برای چگونگی برداشتن موانع پیش رویِ رسیدن به یک خط مشترک، در آنجا برداشته شد؛ اما اهمیت این توافقنامه در این بود که برای نخستینبار پس از ۳۵ سال در گفتگویی که نمایندگان غرب، امریکا و روسیه و چین هم حضور داشتند، ایران و امریکا با حسن نیت بر سر یک میز نشستند و نقطهنظرهای سوی دیگر را ارزیابی کردند و به جای اینکه با فرهنگ یا با طرز تفکر “عضو مثلث شیطانی” یا “شیطان بزرگ” به یکدیگر نگاه کنند، به عنوان دو کشور مستقل که هم منافع مشترک دارند و هم منافعی دارند که با هم همسو نیستند، با هم به گفتگو نشستند. به نظر من، نقطهی عطف اینجا بود. همهی آن درِ زنگزدهای که از پاشنهاش تکان میخورد، یکباره باز نشده، اما روزنهای باز شد و از لای آن روزنه، هم آنها توانستند داخل خانهی ما را ببیند و هم ما توانستیم نقطهنظرها و صدای آنها را بدون فیلترها و بدون تعبیرهای عجیب و غریب بشنویم. در این چهارچوب، من فکر میکنم گام بسیار مهمی برداشته شد.
اگر به گذشته نگاه کنیم، از زمان جنگ جهانی دوم، چه زمان جنگ کره و چه زمان جنگ ویتنام، وقتی سرانجام امریکاییها با چینیها و ویتنامیها بر سر یک میز نشستند و با هم مذاکره کردند (و همینطور که جلو بیاییم، میبینیم حتی زمانی که طرفین در حال جنگ بودند، در مواردی که توانستند با هم مذاکرهی مستقیمی بکنند) دیدند که میتوانند به راهحل کمهزینهای برسند. البته هیچ زمانی ایران و امریکا با هم در حال جنگ نبودهاند. ما اختلاف داشتیم و مقدار زیادی از این احساس منفی به خاطر مسائلی بود که در زمان دکتر مصدق در ایران اتفاق افتاد که ما الان همه میدانیم سازمان اطلاعات امریکا در آن دخیل بوده. این رفتار را امریکا و بریتانیا در کشورهای دیگر هم داشتهاند، اما آنها توانستند آن فصل تاریک تاریخ خودشان را پشت سر بگذارند و روابطشان با امریکا و بریتانیا را به عنوان دو کشور مستقل و مدافع منافع خودشان بازسازی کنند. ما هم باید این کار را میکردیم و حالا در ژنو برای اولین بار این اعتماد به نفس (من همیشه نخواستن صحبت با امریکا را نشانهی نداشتن اعتماد به نفس به خودمان به عنوان یک ملت میدانستم) را نشان دادیم که ما میدانیم منافع ملیمان چیست و حاضریم بنشینم و مذاکره کنیم.
در این چهارچوب، من فکر میکنم امضای این توافقنامه نقطهعطف بزرگی بود برای سیاست خارجی ایران و برای بازگشتن به ایران به صحنهی جهانی. بنابراین ارزیابی من از این توافقنامه مثبت است، اما فکر میکنم انتظارات را نباید زیاد بالا ببریم. چون هرگاه انتظارات خیلی بالا باشد، وقتی آن انتظارات برآورده نشوند، ما ناامید میشویم.
آقای عمادی، به عنوان یک کارشناس اقتصاد، فکر میکنید اثرات کوتاهمدت و بلندمدت این توافقنامه در شرایط اقتصادی کشور چیست؟
اثرات کوتاهمدت این توافقنامه زیاد مهم نخواهد بود و در حد همین کاهش نرخ طلا و بعضی ارزها و بالا رفتن شاخص بورس در تهران و همچنین افزایش اطمینان روانی در بازارهای ایران خواهد بود. اینها خوب و مثبت است، ولی اثر این توافقنامه در میانمدت دیده خواهد شد و آن در دسترس قرار گرفتن تکنولوژی مدرن غرب، به خصوص اروپا، در اقتصاد و صنایع ما و ورود کالاهای سرمایهای خواهد بود که کارخانههای ما به شدت از آن محروم بودند و همینطور بازسازی صنایع ما هست؛ و هرگاه این امر انجام بگیرد که فکر میکنم حدود دو سه سال طول خواهد کشید، ما خواهیم توانست افزایش اشتغال صنعتی را که کارهایی که در بخش صنعت ایجاد میشود، بزرگترین ارزش افزوده را دارند، شاهد باشیم.
همینجا یادآوری کنم که تحریمها بخشی از مشکلات اقتصادی را برای ما ایجاد کردند. اگر حتی فردا یا شش ماه دیگر تمام تحریمها هم برداشته شوند، اما ما در داخل با صمیمیت و با شجاعت شروع نکنیم پله به پله، به شفافسازی اقتصاد، به مدیریت نهادینه شدن اقتصاد در تمام معاملات مهم خارجی و جلوی واردات بیرویه و بدون نظارت -آن چیزی که به آن “قاچاق” میگوییم- را نگیریم، دوسوم مشکلات خواهند ماند.
به این ترتیب، ما از برداشتن تحریمها میتوانیم به عنوان یک انرژی مثبت استفاده کنیم و بگوییم که حال که مشکل خارجی برداشته شده، ما میآییم داخل خانهی خودمان را بازسازی میکنیم. من تصور میکنم در ایران هم این تمایل ملی وجود دارد، هم همگامی مردم با رهبری سیاسی در این زمینه که مدیریتی که در سالهای اخیر شده، واقعاً قابل ادامه نیست، دیده میشود. چون این مدیریت ایران و اقتصاد ایران را به مرز پرتگاه کشید.
توافقنامهی ژنو، یک توافق شش ماهه است، به نظر شما، چه دگرگونیهای اقتصادی در داخل و خارج از ایران میتواند به پایداری این توافقنامه کمک کند؟
به نظر من، پایدار ماندن و یا ناپایداری پیآمدهای این توافق، مهمترین بخش آن است. اگر ما در داخل ایران شاهد زمینههای بازسازی اقتصاد، افزایش اشتغال، افزایش تولید در کشاورزی، کم شدن بورسبازی و توقف ساختن حبابها (که در اقتصاد ما یک سرطان شده و هرچندگاه حبابی ایجاد میشود و عدهای در کنار آن ثروتهای باورنکردنی انباشته میکنند و صاحبان واقعی این نیروی کار و سرمایههای تولیدی حذف میشوند) باشیم و نیروهای مثبت ایجاد بشوند و ما اشتغال سالم ببینیم، تمایل و انرژی برای رهبری سیاسی برای برداشتن گامهای بعدی بیشتر خواهد شد.
در خارج هم اگر شرکتهای خارجی ببینند که قراردادهایی که ایران میبندد، فارغ از درخواست رشوه و پرداختهای پشت پرده است و به طور شفاف به مناقصه گذاشته میشود، خود این شرکتهای بزرگ (این را من بارها و بارها یادآوری کردهام) به بزرگترین ابزار برای باز شدن بیشتر روابط با ایران تبدیل خواهند شد و یاری خواهند داد.
ما باید نگاه کنیم که چه ابزارها و چه انرژیهایی در اختیار ما هست. این انرژی در داخل، انرژی مردم خواهد بود که شکوفایی اقتصادی را حداقل در افق ببینند؛ اگر فردا نمیبینند، دستکم در افق ببینند. در خارج هم، شرکتها بدانند که این انحصارهایی که در ایران هست دیگر نخواهد بود و آنها میتوانند به ایران بیایند و با توجه به منافع ملی ایران قرارداد ببندند و به صورت رقابتی کار کنند. ما هرگاه بتوانیم اقتصاد ایران را از این انحصاری که در آن ایجاد شده بیرون بیاوریم، هم در داخل بهره خواهیم برد و به گامهای بعدی برداشتن تحریمها خواهیم رسید و هم در خارج.
باور من این است که ۷۰درصد مشکلات ما، از نظر اقتصادی، ترکیب نهادینه شدن فساد و وجود انحصارات است که هردو با هم دست به دست هستند. و هرگاه ما بتوانیم این دو مشکل را گام به گام برداریم، افق برای سازندگی برای اقتصاد ایران را من خیلی روشن میبینم.
———————
* دکتر مهرداد عمادی، کارشناس اقتصادی و مشاور اقتصادی برخی از نهادهای بینالمللی. با توجه به زمینهی تخصصی آقای عمادی، در گفتوگو با ایشان، عمدتاً از جایگاه اقتصادی به بررسی توافقنامهی ژنو پرداختهایم.