ستم بر زنان پیشینه ای تاریخی دارد. این ستم، دیرگاهی ست که بر زنان روا می رود و هستی آنان را با درد و رنجی جانکاه توام می کند تا در نهایت توان و نیروی آنان را برای زیستن در آرامش و برابری و آفرینندگی، به بیراه بکشد.
از رنج دراز جامعه برده داری تا ستم جامعه های تاکنونی بشری، زنان بیش ترین سهم را در تحمل دشواری های زندگی بر خود دیده اند. و شگفتا که با پیشرفت زندگی بشر و گام گذاشتن به دوران های نوین زندگی، این رنج و ستم نه تنها کاهش نیافته، بلکه به ویژه در جهان هار کنونی، بیش ترین سهم از تباهی و بی حقوقی را نصیب زنان کرده است؛ جنگ و نابودی منابع زیست انسانی، در کنار فرهنگ و قانون های مردسالاری، زندگانی تلخی را برای بیشترینه زنان جهان فراهم آورده است.
اکنون با اعتقاد و ایمان کامل می توان گفت که ستم بر زنان، در جامعه هایی که دین و مذهب های مختلف در کنار غارتگران هستی، بر زندگی انسان چیره شده است، به ویژه در ایران اسلامی، برآیندی جز نکبت و فقر و نابرابری برای زنان نداشته؛ این رنج جانکاه بیش از هر زمان تاریخی دیگر، برای زنان کشور ما دردآور و تحمل ناپذیر شده است.
حاکمیت تبهکار و مردسالار و بیمارِ جنسی اسلامی در ایران، جدا از فرهنگ مردسالاری، و فشار فزاینده اقتصادی، با تصویب و اجرای قانون های ارتجاعی دوران بربریت بشر، می کوشد تا نیمی از نیروی هستی و زندگی جامعه ما را به دره های ژرف اضمحلال و بی حقوقی کامل و ستم، پرتاب کند و جهنمی برای زنان جامعه ما بسازد که در جهان نمونه دومی از آن وجود ندارد.
با این حال، زنان جامعه ما، به ویژه زنان محروم و جوان که بیش ترین سهم از این ستم را می برند، ، با آگاهی و اشراف بر جایگاه خود در جهان معاصر، یک آن در برابر آفت حکومت اسلامی و این همه درد و رنج، دست از مبارزه برنداشته اند و در تمام درازای سلطه حاکمیت چپاولگران و ستمگران اسلامی، با مبارزه ستایش برانگیز خود، آرام و قرار را از رژیم نابهنگام اسلامی، گرفته اند.
زندان، سرکوب، سنگسار، اعدام، بی حقوقی کامل در عرصه های اجتماعی، سیاسی، کاری و خانوادگی، در کنار رفتار مردسالار بسیاری از مردان در خانه، بدترین روزگار ممکن را برای زنان جامعه ما رقم زده و روز به روز، دایره تباهی، هم چنان تنگ تر می شود؛ هدفمند و سازمان یافته.
حکومت اسلامی، اگر تا کنون توانسته باشد بیش ترین نیروهای سازمان یافته سیاسی و نهادهای مبارزاتی را از میان ببرد، اما نتوانسته است از میدان مبارزه با میلیون ها زن ایرانی که حاکمیت پیشاتاریخی مشتی آخوند را به سخره گرفته اند، پیروز برآید. چشم اسفندیار و پاشنه آشیل این رژیم تبه کار، باری همین مقاومت جانانه زنان جوان و محروم و کارگر و آزادی خواه جامعه ما ست.
جنبش زنان جامعه ما، اکنون گام های بلندی در راه مقاومت در برابر این ستم مردسالارانه، ارتجاعی و مذهبی رژیم اسلامی برداشته و با طلیعه هر هشت مارس تازه، امیدهای نوین نیز، از این زمین جوانه می زنند و ما را با خود به پیشباز بهار زندگی می برند.
خجسته باد هشت مارس
طلیعه مبارزه برابری خواهانه زنان جهان
بیانیه انجمن قلم ایران (در تبعید)
هشت مارس ۲۰۱۴