این روزها همه علیه یک شبح بسیج شده اند: داعش. از اوباما و روحانی و آیت الله سیستانی و رسانه های غربی و سپاه قدس و بلندگوهای تبلیغاتی رژیم ایران گرفته تا بخش اعظم اپوزیسیون ایرانی و همه اصلاح طلبان و خلاصه طیف بسیار ناهمگونی که گویی سالها منتظر یک وجه اشتراک بوده اند. ظاهر قضیه ساده است: تروریستهای داعش (دولت اسلامی شام و عراق) برای فتح بغداد یا لااقل تجزیه عراق خیز برداشته اند و باید جلویشان را گرفت. رگهای گردن ایرانیان به خشم آمده از تعرض عربستان به آنچه منافع ملی ایران می نامندش و البته خارج از مرزهای ایران باید دنبالش بود، برآمده است. و بسیاری نیز از آنچه بر سیه روزی مردم عراق افزوده است شادمانند از این رو که شاید در این گیر و دار، آشتی کنان جمهوری اسلامی با آمریکا نیز به سرانجام برسد.
اما تا آنجا که به اوضاع داخلی عراق بر می گردد، ماجرا به این سادگی نیست که شورش اخیر تنها زیر سر تروریستهای داعش باشد. این جماعت قطعا از حمایت حکومتهای جنایتکار عربستان و قطر برخوردارند. اما آنچه در روزهای اخیر در عراق روی داده و به تیترهای اصلی رسانه های جهان راه یافته است، نتیجه منطقی ده سال عملکرد نیروهایی در داخل و خارج عراق است که به تنها چیزی که نمی اندیشند، امنیت و آسایش مردم عراق است. این نیروها از این قرارند:
– دولت نوری المالکی هر چند در قساوت و جنایت به پای رژیم صدام حسین نمی رسد، اما از نظر حاکم کردن تبعیض و انحصارطلبی بر عراق، روی دیگر سکه حکومت بعثی هاست. حزب بعث چهل سال تسمه از گرده مردم عراق کشید و به ویژه شیعیان و کردهای عراقی را مورد ستم و سرکوب وحشیانه قرار داد. حکومت بعثی های عراق به ویژه در آخرین سالهایش به دیکتاتوری باندهایی از میان بخش سنی مذهب جمعیت عراق بر بقیه مردم این کشور تبدیل شده بود. پس از سرنگونی این حکومت توسط نیروهای آمریکایی و یک دوره گذار، آمریکا عراق را به باندهایی از شیعیان سپرد که ده ها سال در آرزوی انتقام گیری از سنی ها کمین کرده بودند. حاکمان جدید، «بعث زدایی» را به «سنی زدایی» تبدیل و حکومت انحصاری شیعیان را در عراق بر پا کردند. هشدارهای مسئولانه نیروهای سیاسی سکولار عراق به گوش المالکی و گروهش نرفت. رژیم جدید با حمایت تهران و سپاه قدس به سرکردگی قاسم سلیمانی، تا آنجا که توانست بر گروه مغلوب تاخت و پیوسته شمار این گروه مغلوب را بالا برد، تا جایی که امروز اکثریت بخش سنی جمعیت عراق به شدت مخالف حکومت بغدادند. اگر شورش اخیر محدود به گروه تروریستی و افراطی داعش بود، موصل و بخشهای بزرگی از غرب و شمال غربی عراق بدین سادگی به دست شورشیان نمی افتاد.
– بعثی هایی که ده ها سال بر عراق حکومت کردند، با حمله آمریکا از حکومت ساقط شدند اما از بین نرفتند. گفته می شود صدهزار نظامی اخراجی عراقی در موصل زندگی می کنند. عزت ابراهیم الدوری معاون صدام حسین که آمریکایی هایی ها علیرغم تعیین ده میلیون دلار جایزه نتوانستند به او دست یابند، در غرب یا شمال غربی عراق است و در سالهای گذشته با همان اونیفورم ارتش بعثی پیام ویدئویی فرستاده و خواستار قیام در عراق شده است.
– روسای قبایل سنی استانهای غرب عراق که تا چند سال پیش با حکومت جدید همکاری می کردند، بر اثر انحصارطبی و زیاده خواهی نوری المالکی به مخالفان سرسخت او تبدیل شده اند.
– در جنگ سوریه نیروی داعش شکل گرفته است که پس از موفقیت هایش در این جنگ و به ویژه پیروزهایش علیه سایر مخالفان بشار اسد، به عراق نیز رخنه کرده و در صدد برقراری یک خلافت سنی از دریای مدیترانه تا مرزهای ایران است.
– رژیم جمهوری اسلامی ایران خود را برنده واقعی لشکرکشی آمریکا به عراق یافت. این جنگ برای تهران به آرزویی تحقق بخشید که خمینی در حسرت دستیبابی بدان جام زهر سر کشید و مرد. کربلا نه به همت لشکریان شیعی ایرانی که به ضرب موشکها و بمبهای ارسالی جرج دبلیو بوش «آزاد» شد و به دست شیفتگان اهل بیت افتاد. در ده سال اخیر آخوندها و پاسداران تا توانستند جای پای خود را در عراق محکم و شیعیان این کشور را به انحصارطلبی تشویق کردند. در مقابل، نوری المالکی تا توانست خوش خدمتی کرد و به ویژه در سرکوب و کشتار مجاهدین خلق با سپاه قدس به همکاری پرداخت.
– رژیم های ارتجاعی عربستان و قطر که انتقال کنترل عراق از بعثی های عمدتا سنی به شیعیان متحد تهران، آنان را به خشم آورد، کمر به انتقام بستند. جنگ سوریه به ریاض و دوحه این امکان را داد که با سرازیر کردن دلارهای نفتی و اسلحه به میدان رقابت، جنایتکارترین افراطیون سنی را علیه حکومت شیعیان در سوریه و عراق بسیج کنند.
– دولت آمریکا با کشتار صدها هزار تن از مردم عراق و قربانی کردن چند هزار از شهروندانش و رساندن سودهای ده ها میلیاردی به شرکتهای اسلحه سازی و سایر سوداگران مرگ از جیب کل مردم آمریکا و عراق، عراق را دو دستی تحویل جمهوری اسلامی و متحدانش در عراق داد و زمینه فاجعه کنونی را فراهم آورد.
– حکومت جنایتکار بشار اسد با سرکوب وحشیانه جنبش مدنی و تظاهرات مسالمت آمیز مردم سوریه، مسبب اصلی درگرفتن جنگ داخلی در سوریه شد و کاری کرد که مردم معترض به حاشیه رفتند و جایشان را جنایتکاران داعش و القاعده گرفتند.
– دولت اردوغان در ترکیه در آرزوی حکمرانی بر قلمرو سابق امپراتوری عثمانی، از جنگ در سوریه به عنوان فرصتی طلایی بهره گرفت و کوشید تا سوریه را به منطقه نفوذ خود تبدیل کند. ترکیه به پایگاه اصلی نظامی برای مخالفان بشار اسد تبدیل شد. آنکارا به جنگ در سوریه دامن زد و اکنون خود گرفتار عواقب این سیاست صدبشری و ماجراجویانه شده است.
– دولت روسیه در رقابت با غرب به رژیم سوریه کمک کرده است تا پابرجا بماند. از این رو مسکو نیز در آنچه بر سر مردم سوریه آمده است مسئولیت دارد و به طور غیر مستقیم باعث پیدایی شرایط فعلی شده است.
بدین ترتیب، ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار بوده اند تا مردم سوریه و عراق یک روز خوش به خود نبینند. امروز که کار بدین جا کشیده است و عراق در آستانه تجزیه قرار گرفته و جنگ داخلی در این کشور شدت یافته است، هیچ یک از مسببان بدبختی مردم عراق به روی خود نمی آورند که دست به دست هم داده اند و عراق را مصیبت زده کرده اند. همه مقصران اصلی به غیر از داعش، انگشت به سمت این گروه تروریستی نشانه رفته اند. گویی آن زمان که آمریکا خاک عراق را به توبره کشید، یا زمانی که نوری المالکی دولت عراق را به انحصار باند خود در آورد، داعشی وجود داشت.
بر خلاف تصور کسانی که با گفته های روحانی درباره همکاری احتمالی با آمریکا علیه داعش ذوق زده شده اند، موضوع عراق شاید فعلا یک زمینه همسویی مبان تهران و واشینگتن باشد، اما نه زمینه ای بدان حد تعیین کننده که موارد اختلاف جدی آمریکا و جمهوری اسلامی را تحت الشعاع قرار دهد. همسویی در یک جنگ خانمانسوز شیعه و سنی باید مورد انتقاد و نه استقبال نیروهای سیاسی مسئول و ترقیخواه باشد.
یکی از پدیده های غریب در این روزها، موضعگیری نیروهای سیاسی ایرانی به جانبداری از یکی از دو اردوی جنگ مذهبی در عراق است. شاید در مورد مجاهدین خلق که در سالها و ماه های اخیر مورد هجوم و سرکوب خونین از سوی دولت المالکی بوده اند، جانبداری از شورش در عراق تا حدی قابل درک باشد، اما برای مواضع اخیر اصلاح طلب ایرانی که تا حد یکسان قلمداد کردن مجاهدین و القاعده پیش رفته اند، تعبیری جز تلاش مشمئزکننده برای یافتن یک وجه اشتراک هم با حکومت ایران و هم آمریکا نمی توان یافت.