اپوزیسیون دمکرات ایرانی در ۵ سال گذشته، بدون اینکه خود بداند، تغییرات زیادی کرده است. بطور مثال تشکیلات احزاب از حالت عمودی بشکل افقی در آمده است و تقسیمات جغرافیایی عملا از بین رفته است و رهبری و بدنه تقریبا بطور مستقیم و روزانه با هم در تماس اند و بدون تردید اینگونه احزاب تا دمکراسی مستقیم فاصله چندانی ندارند.
بطور مثال موضوع رفراندم که طرح شد، اعضا احزاب و سازمانهای سیاسی اپوزسیون بدون توجه به اینکه حزب و یا سازمان مربوطه چه می گوید، بطور مستقیم تصمیم گرفته اند که به این فراخوان جواب مثبت و یا منفی دهند و این خود ظاهرا” بحران “های تازه ای را در درون این احزاب موجب شده است.
از سوی دیگر در چند هفته گذشته شاهد گفتگوی های فراوان اینترنتی و همین طور انتشار صد ها مقاله و مصاحبه در خصوص رفراندم بوده ایم و در این میان، کار آنلاین ابتکار دیجیتالی جالبی زده است و در مقابل ملاقات کنندگان سایت، نظرسنجی با ۵ آلترناتیو را در ارتباط با طرح رفراندم قرارداده است. نتیجه را همانجا می توان مشاهد نمود که چه تعداد و به کدام الترناتیو رای بیشتر داده اند.
البته چنین نظر سنجی هایی می تواند درون حزبی بوده و کار رهبری را به مدیریت تغییر دهد، یعنی در هر موضوع مهم سیاسی، نظرسنجی های متناسب با ان موضوع در سایت های درونی نصب شده ووظایف مدیریت اجرایی(رهبری)، شمارش آرا و به اجرا گذاشتند نظرات اکثریت مستقیم اعضا حزب مربوطه می باشد، بعبارتی مقوله رهبری سیاسی و یا هیات سیاسی بی معنی شده است، هر چند تفکر کهنه در مقابل این رویداد مقاومت می کند.
در صورت تغییر نهاد رهبری به مدیریت اجرایی که موجب رهایی نخبگان و کادرهای سیاسی از خرده کاری های بی پایان تشکیلاتی خواهد شد،” رهبران” از طریق سمینارهای اینترنتی نظرات خود را طرح می کنند. البته اموزش و تاثیر گذاری سیاسی در دمکراسی مستقیم دو طرفه خواهد بود و ابزار دیجیتالی ما را به دمکراسی دیجیتالی و نفی دمکراسی نمایندگی و اتوریته رهبری یاری خواهد کرد.
هر چند تنها ۶% مردم ایران به اینترنت دسترسی دارند اما فعالان سیاسی خارج از کشورنقریبا ۱۰۰% دسترسی به اینترنت دارند و یا می توانند داشته باشند. امروز با استفاده از ابزار دیجتالی مثل سایت های درونی و بیرونی، اطاقهای پالتاکی باز و بسته و دیگر چت روم ها و ابزارهای دیجتالی؛ این امکان را برای احزاب سیاسی فراهم نموده است که با روش های دمکراسی نمایندگی برای همیشه خدا حافظی نمایند .
واقیعت این است دمکراسی نمایندگی کهنه شده است و اتوریته رهبری به گذشته تعلق دارد وعملا در روند پر شتاب کنونی می تواند به سد و مانعی در مقابل پیشرفت عمل نمایند.
بیاد اوریم که در گذشته احزاب سیاسی هر کدام براساس نیرو و توان مالی، تعدادی کادر حرفه ای در اختیار داشتند وعملا سازماندهی تخصصی و نخبه گرایی را موجب می شدند ولی اکنون احزاب سیاسی بندرت صاحب کادرهای حرفه ای و تمام وقت هستند؛ در نتیجه رهبران اینگونه احزاب عملا دچار خرده کاری تشکیلاتی شده و فرصت کافی برای مطالعه ندارند و ازدانش روز بدور می مانند و در نتیجه اتوریته رهبری و سوابق مبارزاتی عملا به یک عامل منفی در روند کار احزاب مبدل شده است.
اکثر رهبران سیاسی دارای شغل و صاحب خانواده اند و بالا بودن سن رهبران، تحرک گذشته را از آنان سلب نموده است و در دنیایی که ۴۵۰۰۰ تخصص ثبت شده وجود دارد، نمی شود اچار فرانسه و همه چیز دان بود. این احزاب باید خیلی از کار های تحلیلی و تحقیقاتی را به متخصصان سفارش دهند!
در عصر دمکراسی دیجتالی نیازی به رهبری سیاسی بشیوه سابق نیست، البته پس از هر گنگره و انتخاب یک مدیریت اجرایی کوچک که توسط ابزارهای دیجیتالی، دمکراسی مستقیم را در احزاب خود جاری خواهند کرد. این تغییر یعنی دمکراسی تمام عیار که میزان هوشیاری احزاب را افزایش خواهد داد و مسئولیت و رهبری را جمعی خواهد کرد و نهاد رهبری سیاسی را منحل می کند و” رهبری ” را از بالا به درون تشکیلات و به یک امر دو طرفه مبدل خواهد ساخت، از چنین تغییری خوشحال باشیم.
بطور مثال موضوع رفراندم که طرح شد، اعضا احزاب و سازمانهای سیاسی اپوزسیون بدون توجه به اینکه حزب و یا سازمان مربوطه چه می گوید، بطور مستقیم تصمیم گرفته اند که به این فراخوان جواب مثبت و یا منفی دهند و این خود ظاهرا” بحران “های تازه ای را در درون این احزاب موجب شده است.
از سوی دیگر در چند هفته گذشته شاهد گفتگوی های فراوان اینترنتی و همین طور انتشار صد ها مقاله و مصاحبه در خصوص رفراندم بوده ایم و در این میان، کار آنلاین ابتکار دیجیتالی جالبی زده است و در مقابل ملاقات کنندگان سایت، نظرسنجی با ۵ آلترناتیو را در ارتباط با طرح رفراندم قرارداده است. نتیجه را همانجا می توان مشاهد نمود که چه تعداد و به کدام الترناتیو رای بیشتر داده اند.
البته چنین نظر سنجی هایی می تواند درون حزبی بوده و کار رهبری را به مدیریت تغییر دهد، یعنی در هر موضوع مهم سیاسی، نظرسنجی های متناسب با ان موضوع در سایت های درونی نصب شده ووظایف مدیریت اجرایی(رهبری)، شمارش آرا و به اجرا گذاشتند نظرات اکثریت مستقیم اعضا حزب مربوطه می باشد، بعبارتی مقوله رهبری سیاسی و یا هیات سیاسی بی معنی شده است، هر چند تفکر کهنه در مقابل این رویداد مقاومت می کند.
در صورت تغییر نهاد رهبری به مدیریت اجرایی که موجب رهایی نخبگان و کادرهای سیاسی از خرده کاری های بی پایان تشکیلاتی خواهد شد،” رهبران” از طریق سمینارهای اینترنتی نظرات خود را طرح می کنند. البته اموزش و تاثیر گذاری سیاسی در دمکراسی مستقیم دو طرفه خواهد بود و ابزار دیجیتالی ما را به دمکراسی دیجیتالی و نفی دمکراسی نمایندگی و اتوریته رهبری یاری خواهد کرد.
هر چند تنها ۶% مردم ایران به اینترنت دسترسی دارند اما فعالان سیاسی خارج از کشورنقریبا ۱۰۰% دسترسی به اینترنت دارند و یا می توانند داشته باشند. امروز با استفاده از ابزار دیجتالی مثل سایت های درونی و بیرونی، اطاقهای پالتاکی باز و بسته و دیگر چت روم ها و ابزارهای دیجتالی؛ این امکان را برای احزاب سیاسی فراهم نموده است که با روش های دمکراسی نمایندگی برای همیشه خدا حافظی نمایند .
واقیعت این است دمکراسی نمایندگی کهنه شده است و اتوریته رهبری به گذشته تعلق دارد وعملا در روند پر شتاب کنونی می تواند به سد و مانعی در مقابل پیشرفت عمل نمایند.
بیاد اوریم که در گذشته احزاب سیاسی هر کدام براساس نیرو و توان مالی، تعدادی کادر حرفه ای در اختیار داشتند وعملا سازماندهی تخصصی و نخبه گرایی را موجب می شدند ولی اکنون احزاب سیاسی بندرت صاحب کادرهای حرفه ای و تمام وقت هستند؛ در نتیجه رهبران اینگونه احزاب عملا دچار خرده کاری تشکیلاتی شده و فرصت کافی برای مطالعه ندارند و ازدانش روز بدور می مانند و در نتیجه اتوریته رهبری و سوابق مبارزاتی عملا به یک عامل منفی در روند کار احزاب مبدل شده است.
اکثر رهبران سیاسی دارای شغل و صاحب خانواده اند و بالا بودن سن رهبران، تحرک گذشته را از آنان سلب نموده است و در دنیایی که ۴۵۰۰۰ تخصص ثبت شده وجود دارد، نمی شود اچار فرانسه و همه چیز دان بود. این احزاب باید خیلی از کار های تحلیلی و تحقیقاتی را به متخصصان سفارش دهند!
در عصر دمکراسی دیجتالی نیازی به رهبری سیاسی بشیوه سابق نیست، البته پس از هر گنگره و انتخاب یک مدیریت اجرایی کوچک که توسط ابزارهای دیجیتالی، دمکراسی مستقیم را در احزاب خود جاری خواهند کرد. این تغییر یعنی دمکراسی تمام عیار که میزان هوشیاری احزاب را افزایش خواهد داد و مسئولیت و رهبری را جمعی خواهد کرد و نهاد رهبری سیاسی را منحل می کند و” رهبری ” را از بالا به درون تشکیلات و به یک امر دو طرفه مبدل خواهد ساخت، از چنین تغییری خوشحال باشیم.