جمعه ۷ دی ۱۴۰۳ - ۲۳:۱۸

جمعه ۷ دی ۱۴۰۳ - ۲۳:۱۸

آریایی بودن: افسانه یا واقعیت؟
مفهوم نژاد آریایی و ادعای برتری نژادی، هیچ‌گونه مبنای علمی ندارد. مطالعات ژنتیکی نشان داده‌اند که همه انسان‌ها از یک نیای مشترک برخوردارند و تفاوت‌های ژنتیکی میان گروه‌های انسانی بسیار...
۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
سند سیاسی مصوّب کنگرهٔ بیستم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) یک سازمان باورمند به سوسیالیسم دموکراتیک است که برای گذار از جمهوری اسلامی به جمهوری مبتنی بر دموکراسی، جدایی دین از حکومت، عدالت اجتماعی و...
۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: کنگرهٔ بیستم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: کنگرهٔ بیستم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
پایان کنگرۀ بیستم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
کنگرهٔ بیستم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) روز چهارشنبه، ۲۸ آذر ۱۴۰۳ (۱۸ دسامبر ۲۰۲۴ میلادی) به پایان رسید. مشارکت وسیع و تأثیرگذار اعضای سازمان در روند کنگرهٔ بیستم سازمان،...
۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: هیئت رئیسهٔ کنگرهٔ بیستم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت رئیسهٔ کنگرهٔ بیستم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
مسئولیت سلبریتی‌ها در فضای مجازی!
در قرن حاضر، رسانه‌ها بخش عمده‌ای از مدیریت افکار عمومی را عهده‌دار هستند و قدرت و توانمندی آن را با هر عامل و ابزار محرک دیگری نمی‌توان مقایسه کرد اما...
۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: حسین مهراندیش
نویسنده: حسین مهراندیش
اعلامیه حزب دموکراتیک مردم ایران درباره "قانون" حجاب و عفاف!
ما ضمن استقبال از خودداری رئیس جمهور از امضای قانون ضدِ مردمی "حجاب و عفاف"، مخالفت خود را با هر قانونی برای تحمیل حجاب اجباری به زنان ایران و تبدیل...
۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
خطر سرمایه‌داری غربگرا در ایران: از خیانت نخبگان تا تشدید بحران معیشتی و نارضایتی اجتماعی...
در شرایطی که ایران به‌شدت زیر فشارهای خارجی، به‌ویژه از جانب آمریکا و اروپا، قرار گرفته است، و از سوی دیگر با پیامدهای سقوط متحدان منطقه‌ای همچون بشار اسد و...
۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: سایت ۱۰ مهر
نویسنده: سایت ۱۰ مهر
فلسفه کانت؛ تئوری انقلاب فرانسه شد...
سوسیالیست ها فلسفه کانت را ایده آلیستی، ذهنی،و آگنوستیکی-لاادری می نامند. کانت مدعی بود که مقوله های زمان و مکان، اشکال واقعیت عینی نیستند بلکه نظر و بینش فردی و...
۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری

طرح پیشنهادی پلاتفرم کمونیستی در سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)

ما در مقابلٍ «كمونيستهای سابق» كه اكنون سرگيجه ، مدام نوعی سمپاتی و ارادت به امپرياليسم آمريكا را در اعماق ذهن شان كشف كرده و به عنوان نوآوری عرضه ميدارند و درباره كليه جنايت امپرياليسم آگاهانه سكوت كرده ولی در باره سوسياليسم بجا و نابجا فرياد بر می آوردند وبه توهين و پرخاش می رسند، انتقاد از خود را برگزيديم و آگاهانه به كنكاش ضروری نواقص و اشتباهات گذشته خود می پردازيم ولی تاريخ خويش را منكر نمی شويم

گرد آورندگان؛ کاوه و سیاوش

کمونیستهایی که نمی خواهند تا ابد در حالت خلسه و پریشانحالی صوفیانه بسر برند، باید بتوانند توان اندیشه و عمل سیاسی را دوباره در خود زنده کنند و راه بیفتند. 
سال ١٨١٨ وقتی انقلاب فرانسه در آستانه شکست بود خیلی ها که در طی ٢٩ سال گذشته از ستایشگران انقلاب بودند، یکشبه رنگ عوض کردند، به سرزنش خود پرداختند و اعتراف کردند که دچار سوء تفاهم شده بودند و برخی از خیانت شرم آور به آرمانهای شریف بشری صحبت کردند. آیا امروز شاهد تکرار همین پدیده نیستیم. آیا نمی شود به جای ١٧٨٩ (سال پیروزی انقلاب فرانسه)، ١٩١٧ ( سال پیروزی انقلاب اکتبر) را بنشانیم و به جای « امر آزادی»، « امر سوسیالیسم» را؟ چه پیش آمده است؟ آیا کمونیستها باید بخاطر تاریخ خود شرم کنند؟ 
ما در مقابلٍ «کمونیستهای سابق» که اکنون سرگیجه ، مدام نوعی سمپاتی و ارادت به امپریالیسم آمریکا را در اعماق ذهن نشان کشف کرده و به عنوان نوآوری عرضه میدارند و درباره کلیه جنایت امپریالیسم آگاهانه سکوت کرده ولی در باره سوسیالیسم بجا و نابجا فریاد بر می آوردند وبه توهین و پرخاش می رسند، انتقاد از خود را برگزیدیم و آگاهانه به کنکاش ضروری نواقص و اشتباهات گذشته خود می پردازیم ولی تاریخ خویش را منکر نمی شویم. این روش را شرط لازم برای بازیابی هویت کمونیستی خود می شناسیم. به دیالکتیکی که بعداز شکست سوسیالیسم واقعاً موجود بروز کرده است، نظر می افکنیم. توجه خود را به آسیب ها و خسارت های معنوی و سیاسی که این شکست بر بخش هایی از جنبش کمونیستی وارد آورده است، معطوف می داریم. ما محاصره سوسیالیسم واقعاً موجود و انقلاب سوسیالیستی را مورد بررسی قرار میدهیم و کاملاًَ به اهمیت آن واقف هستیم. 
مارکس سرسختترین انتقادگر فلسفی کلیه شکل های رجعت طلبی بوده است . بنا بر تزهای که به الفبای ماتریالیسم تاریخی تعلق دارند: تئوری، همراه با تاریخ و همراه با روندهای تاریخی مشخص توسعه می یابد. ما کمونیستها اندیشه وعمل سیاسی مان را به برکت تئوری های مارکس ولنین وانقلاب بلشویکی و جنبش بین المللی کمونیستی پایه ریزی می کنیم. ما انقلاب اکتبر را به عنوان انقلاب علیه سرمایه می ستائیم. 
ما به عمل سیاسی مبارزان جنبش بین المللی کمونیستی ارج می نهیم. ما کمونیستها سعی می کنیم توان و اندیشه و عمل سیاسی را دوباره در خود زنده کنیم. 
تا کنون مسأله ملی در چارچوب تنگی که تعداد معدودی از ملتهای « متمدن» را شامل میگردید، مطرح می شد. فقط سرنوشت ایرلندی ها، مجارها، فنلاندی ها، صربها، و ملت های دیگر اروپا مورد توجه قرار می گرفت. میلیونها تن از خلقهای آسیا و آفریقا که زیر ستم ملی در سخت ترین و عقب مانده ترین شکل آن رنج می بردند، برای آنان به حساب نمی آمدند. امکان برابری سفیدپوست و رنگین پوست، متمدن و «غیرمتمدن» وجود نداشت. لنینیسم پرده از این تبعیض برداشت. دیوار جدایی ها میان سفیدپوست و رنگین پوست، میان اروپایی ها و آسیایی ها، میان ملل متمدن و غلامان «بی تمدن» امپریالیسم را از بین برد و بدین طریق مسأله ملی را با مسأله مستعمرات پیوند داد. 
از تحقیر و توهین و آزار یهودیان در «رایش سوم» که مجبور بودند «ستاره داود» را بر سینه سنجاق کنند، سخن بسیار می گویند. پرفسور یهودی می نویسد؛ باربری از دوستانم که دستم را برای کمک گرفته بود، آهسته می گوید؛ ناراحت نباش! کسی که داره ورشکست میشه، دست به آزار برادرش میزند. او می نویسد، ” از انسانهای خوب بوی کمونیست آلمانی می آید، که به شیوه خود جلادترین رژیمها را به مصاف می طلبند“. 
ما نقش و اهمیت کشور اتحاد جماهیر شوروی را در مصاف با رژیم فاشیسم نژادپرست هیتلری ارج می نهیم.
ما مقوله «فروپاشی» برای اردوگاه سوسیالیسم را بی ربط می دانیم و تفکری که یک شکست و با یک بحران را زیر فشار وحشت انگیز، مستمر و همه جانبه امپریالیسم صورت می گیرد، را به عنوان یک روند درونی و خودبخودی بنامد، خیانت شرم آور به آرمانهای شریف بشری می دانیم. 
مقوله «فروپاشی» در این مورد، یک حقهُ سرهمبندی شده از سوی نظریه پردازان کاپیتالیستی و امپریالیستی است. آنها ادعا می کنند که سیستم اقتصادی ـ اجتماعی در اتحاد جمهوری شوروی و ….. صرفاً بدلیل ضعف درونی، غلط بودن مارکسیسم ـ لنینیسم و عدم همخوانی سیستم سوسیالیستی با روحیه بشری از درون و بطور خودبخودی فرو میپاشد و یا دچار بحران می شود و نتیجه می گیرند که سیستم سرمایه داری، نظامی پرثبات، بحق، جاویدان و بی جانشین است و سیستم سوسیالستی اصولاً غلط و محکوم به شکست. نشخوار مقوله « فروپاشی» از سوی هر کس هم که باشد، فقط برای تاجگذاری بر سر فاتحان این نبرد مرگ و زندگی است. از این رو باید درهم شکستن اردوگاه سوسیالیستی را در چارچوب یک زورآزمایی بیرحمانه که جنگ سرد نام گرفته مورد مطالعه قرار می دهیم. 
ما به آن معتقدیم که رد مقوله «فروپاشی» اما بمعنای شانه خالی کردن از تحلیل تاریخی از سوسیالیسم واقعاً موجود و جنبش بین المللی کمونیستی نیست و نمی تواند هم باشد. این تحلیل سرسختانه را لیکن نمی توان با تسلیم طلبی عوضی گرفت. 

قسمت دوم: نئولیبرالیسم « تزئین بربریت» 

روند جهانی سازی امپریالیستی 
در طول جنگ دوم جهانی سیستم پرداختهای بین المللی تا حدود زیادی مختل شد. در اواخر جنگ با پیروزی اتحاد کشور شوراها بر ارتش آلمان و شکست فاشیسم، امپریالیسم آمریکا و انگلیس برای تقسیم غنائم جنگی که هنوز ادامه داشت، مذاکرات وسیعی را فتح باب نمودند که از آن جمله، ایجاد یک سیستم پولی جدید برای مبادلات بازرگانی در جهان. سازمان ملل متحد بنا به کوشش آمریکا و انگلیس در حدود یک سال قبل از پایان جنگ دوم، کنفرانسی در خصوص مسایل پولی و مالی در شهر برتن وودز در آمریکا بر پا نمودند که ۴۵ کشور در آن شرکت کردند. در٢١ آوریل ١٩۴۴ یعنی در خاتمه کنفرانس برتن وودز قطنامه ای موسوم به ” بیانیه مشترک ایجاد صندوق بین المللی پول ملل متحد ومتفق“ صادر شد. حاصل این توافق ایجاد بانک بین المللی ترمیم و توسعه ( بانک جهانی) و صندق بین المللی پول بود. انحصارات آمریکائی که در طول جنگ دوم جهانی سود قابل ملاحظه ای بچنگ آورده بودند، مالک سرمایه هنگفتی گردیدند که به آنها امکان میداد نحوه عمل صندوق بین المللی پول را موافق منافع خود تعیین و دیکته کنند. در خاتمه جنگ دوم ذخایر طلای آمریکا به ٢۴ میلیارد دلار بالغ شد که حدود ٨٠ درصد کل ذخایر طلای جهان را تشکیل میداد. بیانیه مشترکی که بشکل قطعنامه صادر شد و بعدها تبدیل به اساسنامه صندوق بین المللی پول گردید، نقش و موقع مسلطی برای امپریالیسم آمریکا در سیستم پولی و اعتباری جهان بوجود آورد و به دلار آمریکا ارزشی معادل طلا بخشید. دلار یگانه پول و ارز رایج در بازرگانی خارجی و مبادلات بین المللی گردید. سایر کشورهای سرمایه داری نیز طبق اساسنامه صندوق بین المللی پول و در واقع تحت فشار آمریکا ملزم به پذیرش برابری پول خود با طلا و دلار آمریکا گردیدند. بدین ترتیب دلار آمریکا علاوه بر اینکه ارز رایج در مبادلات بین المللی گردید، بعنوان ذخیره پولی و ارزی کشورها نیز مورد استفاده قرار گرفت. دلیل اصرار آمریکا بر ثبات برابری پولها نسبت به یکدیگر این بود که انحصارات آمریکائی در طول جنگ دوم جهانی مبالغ هنگفتی به کشورهای متحد خود وام و اعتبار داده بودند و بعد از جنگ مطالبات آمریکا از سایر کشورهای سرمایه داری افزایش چشمگیری پیدا کرد. بدین علت آمریکا مایل بود مطالبات خود را بی کم و کاست و به ارزش اولیه دریافت کند. چنانچه نرخ تبدیل پولها بیکدیگر ثابت نمی بود، سرمایه گذاریها و مطالبات آمریکا در معرض خطر کاهش و سقوط قرار می گرفت. با تشکیل صندوق بین المللی پول و اجرای مقررات مربوطه، لیره استرلینگ که قبل از جنگ دوم نقش مسلط و طراز اول در بازرکانی و اقتصاد جهان داشت به مقام دوم تنزل کرد. انحصارات و بانکهای آمریکائی موفق به کسب تسلط و سیادت برای دلار در اقتصاد بین المللی شدند. 
قدرت مالی صندوق بین المللی پول وابسته به سرمایه هنگفت ۶۵ میلیارد دلاری آن و یا هیئت مدیره ای که از جانب امپریالیسم آمریکا هدایت میگردد نیست. شیوه عمل و نفوذی که این سازمان در جهت منافع امپریالیستی آمریکا اعمال می کند محصول عملکرد بزرگترین انحصارات امپریالیستی و مجموعه سیستم مالی و اعتباری جهان سرمایه داری می باشد. هنگامیکه وضع مالی و درآمد ارزی یکی از کشورهای در حال رشد دچار آشفتگی و نابسامانی می گردد، چنانچه منافع آمریکا ایجاب نماید، کلیه بانکهای بزرگ در بازارهای سرمایه داری و تمام مؤسسات مالی بین المللی مانند بانک جهانی از پرداخت وام به آن کشور اجتناب میورزند، مگر آنکه کشور مزبور از صندق بین المللی پول وام بگیرد و تن به شرایط اسارت بار آن بدهد. در واقع قدرت اعمال نفوذ صندوق بین المللی پول از اقتدار کشورهای سرمایه داری پیشرفته و انحصارات مالی آنها سرچشمه می گیرد. 
صندوق بین المللی پول هنگام انعقاد قرارداد وام با کشورهای در حال رشد سیاستهائی را موسوم به ” برنامه تثبیت اقتصادی“ به آنها تحمیل می کند. رئوس این برنامه بطور عام عبارت از: لغو نظارت دولت بر معاملات ارزی، تنزل ارزش پول، محدودیت اعتبارت به بخشهای تولید ملی و واگذاری اعتبارات صادراتی به سرمایه داران داخلی و خارجی، جلوگیری از افزایش دستمزدها، لغو سوبسید یا کمک هزینه دولت به طبفات محروم و کم درآمد جامعه، عدم کنترل دولت بر قیمت کالاهای داخلی و بالاخره گشودن دروازه های کشور بر روی سرمایه های خارجی. شرایط دیکته شده و تحمیلی، موقعت رقابت عادی را از تولیدات ملی کشورها گرفته و تابع برنامه کلان سرمایه بانک جهانی می کند. درهم گسیختگی زندگی زحمتکشان و کارگران، فشارهای اقتصادی دائمی که به صورت یک بیماری همه گیر و گویا علاج ناپذیر، روحیه انسان زحمتکش جوامع را از استاد دانشگاه تا کارگر ساده در هم شکسته است. بیکاری روزافزون در جوامع، در شکسته شدن اقتصاد کشورهای آمریکای لاتین، فشار وحشتناک اقتصادی که کشورهای شرق آشیا مانند مالزی، اندونزی، تایلند و کره تحمیل کردند، فروش کلٌیه برای تامین خوراک روزمره خانواده که امری متداول شده، و سرانجام نابسامانی تولید و افسارگسیختگی تورم و پایین آمدن دستمزدها نسبت به قیمت روزافزون کالاهای مصرفی، سیاست های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، سیاست های نئولیبرالیستی که توسط امپریالیسم آمریکا و انحصارت چند ملیتی به جهان تحمیل شده است، علل تمامی گرفتاری ها و درماندگی بشریت است. در راستای سیاست ایالات متحده آمریکا که با دکترین « نظم نوین جهانی» و توسعه اقتصاد بازار با اسم رمز گلوبالیزاسیون اقتصادی، قصد جهانگشائی و اعمال قدرت نظامی بر کره خاکی ما را داشت، کتابها و مقالات زیادی درکشورهای سرمایه داری و فاتحان جنگ سرد بویژه در آمریکا به و متحد و دنباله رو سیاست های آن، یعنی بریتانیای کبیر به چاپ رسیدند. کتابها و مقالاتی که ضمن سمپاشی علیه کمونیسم و مارکسیسم، توجیه گر شکل جدید و تازه ای از استعمار ایالات متحد آمریکا در آسیا، اروپا، آفریقا و آمریکای لاتین باشند. هدفی که نویسندگان این کتاب ها و مقالات بعنوان پادوهای خود فروخته ی دنیای سرمایه داری دنبال کرده و می کنند، آماده کردن افکار جهانیان برای پذیرش برنامه های توسعه طلبانه آمریکا در جهان پس از دوران جنگ. 
پنج قرن پیش سیستم مستعمراتی پا به عرصه ی وجود گذاشت! کشورهای قدرتمند غربی با در اختیار داشتن ناوگانهای جنگی قوی و ارتشی منظم دریاها را درنوردیدند و کشورهای عقب مانده ی آسیا، آفریقا و قاره ی جدید را که دارای منابع طبیعی غنی و طبیعت های بکر و دست نخورده بودند به اسارت خود در آوردند. استعمار از همان بدو ورود به سرزمین های جدید، با موجی از مقاومت و پایداری مردمان منطقه روبرو شدند. 
پیروزی انقلاب کبیر اکتبر در یک ششم کره خاکی و خارج شدن اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی از حلقه کشورهای سرمایه نوید فتحی بود برای مردمان کشورهای دربند. استعمار گران با برخوردی ضدانسانی و خشونتی سبعانه و بربرمنشانه به سرکوب توده های مردم پرداختند. مبارزات استقلال طلبانه مردم هند به رهبری مهاتما گاندی علیه شرکت هند شرقی، جنگهای ضد استعماری مردم چین علیه اشغالگران ژاپنی، مبارزات مردم هندوچین بر علیه استعمارگران فرانسوی در آسیا، پیکارهای مردم الجزایر بر علیه فرانسه، مبارزه آزادی بخش مردم مالی علیه بزرگترین و کهنه کارترین قدرت استعماری یعنی بریتانیای کبیر، مقاومت و پایداری توده های در زنجیر کشورهای افریقای جنوبی، نامیبیا و زیمبابو در آفریقا از آن جمله اند. در مبارزه رهائی بخش کشورهای در بند علیه استعمارگران چپاولگر و غارتگر، میلیونها جان باختند و بیرحمانه در خاک غلطیدند. تنها در طول مبارزات آزادی بخش مردم الجزایر علیه اشغالگران و استعمارگران فرانسوی، بیش از ده میلیون نفر جان باختند. 
پرداخت بهائی چنین سنگین از سوی توده های زحمتکش کشورهای تحت استعمار، ورود نظام سرمایه داری به فاز امپریالیسم، شکست فاشیسم هیتلری در جنگ جهانی دوم و پیروزی انقلاب های رهائی بخش توده ای در چین و کوبا مشروعیت استعمار را از بین برد و حق ملل در بند در تعیین سرنوشت و رقم زدن آینده خود را به رسمیت شناخت! مبارزه ملل در بند، نزدیک به یک قرن بطول انجامید. کشورهای پیشرفته سرمایه داری و قدرتهای امپریالیستی بیدرنگ و بدون وقت سیاست غارتگرانه خود را با وضعیت جدید تطبیق دادند و با توجه به حضور رقیب قدرتمندی چون اتحاد شوروی سوسیالیستی و اردوگاه سوسیالیسم که از منافع ملل در بند و مبارزات رهائی بخش و آزادی طلبانه ی آنان حمایت میکرد، به نئوکلنییالیسم یا استعمار نو روی آوردند. گر چه صدور سرمایه و وابسته نمودن کشورهای عقب مانده و توسعه نیافته از طریق پرداخت وام هائی که بیشتر صرف هزینه ی خرید تسلیحات نظامی و صنایع مونتاژ و وابسته به صنایع مادر می شد، بر میزان غارتگری و چپاول کشورهای پیشرفته صنعتی و قدرتهای امپریالیستی افزود و توده های زحمتکش این کشورها را بیش از بیش به باتلاق فقر و بیکاری و فحشاء و اعتیاد سوق داد، اما بعضی از کشورهای قدرتمند هیچوقت متقاعد نشدند تا از حضور نظامی در دیگر کشورها و نظارت مستقیم بر سرنوشت توده های مولد و در بند آنها دست بردارند. 
از هم پاشیده شدن اردوگاه سوسیالیسم و پارچه پارچه شدن اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی با همه معایبی که داشتند و انتقاداتی که بر شیوه کشورداری و مردم داری آنان بعنوان پاسداران، مدافعان و مروجین سوسیالیسم علمی و ایده کمونیسم وارد بود، کشورهای پیشرفته صنعتی و در رأس آنان ایالات متحده آمریکا را به فکر تقسیم مجدد جهان و توسعه دامنه غارتگری و چپاول خود انداخت. 
ایالات متحده آمریکا به عنوان سردمدار امپریالیسم جهانی و ابر قدرت بی رقیب جهانی با تکیه بر ارتشی که تا بن دندان مسلح بوده و از پیشرفته ترین و مدرنترین سلاحها بر خوردار است، با دکترین نظم نوین جهانی و توسعه بازار سرمایه داری، به همراه پیر کفتار استعمار یعنی بریتانیای کبیر، پیشگام اشغال دیگر کشورها و ایجاد حاکمیت های استعماری جدید شده است. 
بنیان قدرت چپ در تحولات ژرف اجتماعی ای است که در حال خیزش و بالش و اوج گیری است. 
طلایه داران گسترش جهانی شدن با شور و شعف فراوان بیش از سه دهه است که اعلام کرده و همچنان اعلام می کنند که در ظل توجهات «خدای سرمایه» و فرشته نجات بخش «بازار فراملیتی» و با یاوری داروی کارآمد «تجارت آزاد» سیل «دموکراسی» و زندگی بهتر و «تنعم همگانی» فرا خواهد رسید. 
آنچه که بنام «جهانی شدن» خوانده می شود بیشتر مفهوم «جهانی کردن» را دارد . جهانی شدن وجود دارد. جهانی شدن ناشی از منطق ذاتی تحول جهان و جوامع جهانی است. گسترش ارتباطات انسانی مسائل جدیدی را مطرح کرده است که جز با تلاش مشترک همه مردم جهان قابل حل نیست. اگر در مانیفست کمونیست در ١۵٠ سال پیش جمله «پرولتاریای جهان متحد شوید» نقش بست امروز روند تحولات اجتماعی شرایط عینی تحقق شعار «همه مردم جهان متحد شوید» را در دستور کار قرار داده است. 
نخستین مشخصه سرمایه داری جدید تقویت و بزرگ شدن انحصارها است. روزی نیست که خبر ادغام و یکی شدن یک و یا چند انحصار به منظور ایجاد غول های انحصاری جدید توسط خبرگزاری های جهان منتشر نشود. دومین مشخصه سرمایه داری جدید نه تنها در هم آمیختن سرمایه های مالی و صنعتی است، بلکه هژمونی سرمایه مالی هم در صنعت و هم در تجارت است. صدور سرمایه و گرایش به سوی سفته بازی بی وقفه در حال رشد است و قطب بندی های جدیدی در قالب منطقه ای شدن عملکرد انحصارها در حول سه محور عمده سرمایه داری آمریکای شمالی، اتحادیه اروپا و ژاپن تکوین یافته است. اگرچه پایه و اساس سرمایه داری جدید همان است که ولادیمیر ایلیچ لنین، رهبر انقلاب اکتبر، تقریبا یک قرن پیش مشخصه های آن را فورمول بندی کرد، اما به لحاظ گستردگی دامنه فعالیت آن در تمامی پهنه گیتی و نیز دست اندازیش به تمامی قلمرو زندگی بشری، مرحله نوینی شکل گرفته است که تحت عنوان «جهانی شدن» معرف دوره جدید حیات سرمایه داری در آستانه قرن بیست و یک می باشد. 
خصوصی سازی را باید یکی از مشخصه های اساسی و اصلی «جهانی شدن» معرفی کرد. 
خصوصی سازی در سه دهه کلیه اشکال و وجوه فعالیت های اقتصادی و فراتر از آن کلیه شئون زندگی بشری در عرصه های اجتماعی، علمی، فرهنگی، بهداشت، آموزش و پرورش، ورزش، سرگرمی، اطلاع رسانی را هدف قرار داده است. در این رابطه باید به دو نکته اشاره داشت. نخست اینکه تا کنون بخش هایی که جنبه عام المنفعه داشته اند، از قبیل انرژی، حمل و نقل، پست، تلفن و ارتباطات در بسیاری از کشورهای سرمایه داری در اختیار بخش عمومی (دولت) قرار داشتند. موج کنونی «جهانی شدن» تمامی این بخش ها را مورد تهاجم قرار داده است. دوم اینکه، «جهانی شدن» بطور سیستماتیک بازپس گیری کلیه امتیازاتی که طبقه کارگر و زحمتکشان در طی صد و پنجاه سال اخیر با مبارزات خونین خود به دست آوردند، مانند آموزش رایگان، بهداشت ملی، بیمه های اجتماعی، کمک هزینه مسکن، بیمه بیکاری، مزایای بازنشستگی و نظایر انان را در دستور کار خود قرار داده است.
یکی از خطرناکترین مشخصه های دوره معاصر گرایش های نظامی گری و جنگ طلبانه در کشورهای پیشرفته سرمایه داری امپریالیستی به مثابه اهرم اصلی تحمیلی «جهانی شدن» است. در حقیقت نظامی گری امپریالیستی به مثابه بازوی مسلح «جهانی شدن» عملکرد سیستماتیک و هدفمندی پیدا کرده است. 
امروز ما شاهد عملیات آغازین یک موج سوم ویرانگری جهان در راستای گسترش طلبی امپریالیستی هستیم که در نتیجه فروپاشی نظام شوروی ورژیم های ملی _ پوپولیستی جهان سوم جرئت وجسارت یافته است. هدف های سرما یه مسلط هنوز همان هدف های گذشته است – کنترل جریان گسترش بازارها، غارت منابع طبیعی کره زمین وفوق استثمار ذخائر کار مناطق پیرامونی – اگرچه این هدف ها در شرایطی دنبال می شوند که شرایط جدیدی است و از برخی جهات با شرایطی که مشخص کننده مرحله پیشین امپریالیسم بود خیلی متفاوت اند. گفتمان ایدئولوژیکی که برای تامین رضایت وجلب موافقت مردم مثلث کانونی (ایالات متحده اروپای غربی و ژاپن) در نظر گرفته شده همان حرف های کهنه ای است که آنها را زرق و برق تازه ای داده و نوسازی کرده اند و این بار آن را بر یک «وظیفه مداخله» مبتنی ساخته اند که مثلا با عذر دفاع از «دموکراسی» و «حقوق مردم» و «انسانگرایی» توجیه می شود. 

ادامه دارد ….. 

تاریخ انتشار : ۲۴ آذر, ۱۳۸۴ ۷:۴۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

به پیشواز شب چلّه – پایداری در پیروزی نور و آزادی بر ظلمت و استبداد!

هیئت سیاسی – اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) از این که نخستین پیام خود پس از انتخابش را هم زمان با شب یلدا، پایان جان‌سختی شب و جشن آغاز بازگشت نور بر زندگی و طبیعت راهی خانه‌های هم‌میهنان خود می‌نماید، خرسند است. ما این هم‌زمانی امیدآفرین را ادامهٔ  راهی می‌دانیم که دیری‌‌است در همراهی با مردم سرزمین‌مان در پیکار دیرینه‌شان با شب و ظلمت و در پیوند با آزادی و نور، برگزیده‌ایم.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

رئیس جمهور پزشکیان، وعده‌هایش و انتظارات مردم…

قراین، شواهد و تحولات جاری در کشور حاکی ازآن است که در صورت مخالفت مسئولان نظام و افراطیون با خواست مردم و درک نادرست از تحولات داخلی، منطقه‌ای و جهانی، جامعه درگیر حوادث و اتفاقات بسیار ناگوار خواهد شد. با این چشم‌انداز از تحولات پیش رو ضروری است تا سازمان‌ها، احزاب، نهادهای مدنی و تشکل های صنفی- سیاسی، با ارزیابی از تحولات ناشی ازحوادث و اتفاقات احتمالی، برای ایفای رسالت تاریخی خود همراه و همسو شوند.

مطالعه »
بیانیه ها

به پیشواز شب چلّه – پایداری در پیروزی نور و آزادی بر ظلمت و استبداد!

هیئت سیاسی – اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) از این که نخستین پیام خود پس از انتخابش را هم زمان با شب یلدا، پایان جان‌سختی شب و جشن آغاز بازگشت نور بر زندگی و طبیعت راهی خانه‌های هم‌میهنان خود می‌نماید، خرسند است. ما این هم‌زمانی امیدآفرین را ادامهٔ  راهی می‌دانیم که دیری‌‌است در همراهی با مردم سرزمین‌مان در پیکار دیرینه‌شان با شب و ظلمت و در پیوند با آزادی و نور، برگزیده‌ایم.

مطالعه »
پيام ها
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آریایی بودن: افسانه یا واقعیت؟

سند سیاسی مصوّب کنگرهٔ بیستم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

پایان کنگرۀ بیستم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

مسئولیت سلبریتی‌ها در فضای مجازی!

اعلامیه حزب دموکراتیک مردم ایران درباره “قانون” حجاب و عفاف!

خطر سرمایه‌داری غربگرا در ایران: از خیانت نخبگان تا تشدید بحران معیشتی و نارضایتی اجتماعی…