نیر رزن(Nir Rosen)
هنگامیکه رییس جمهور بوش با طعنه از مدافعان سیاست ” بزن و در رو” (cutting and running) در عراق یاد مى کرد احتمالا روى سخنش با افرادى همچون نیر رزن(Nir Rosen) بود.
رزن عضو بنیاد آمریکاى جدید New America Foundation است که مقالاتش تا کنون در نیویورک تایمز(New York Times)، نیویورکر(New Yorker)، هارپرز(Harper’s) و نیورپابلیک(New Republic) به چاپ رسیده است. کتاب وى تحت عنوان: ” در شکم پرنده سبز: پیروزى شهیدان در عراق” (In the Belly of the Green Bird: The Triumph of the Martyrs in Iraq) در ماه مى ۲۰۰۶، توسط فیرى پرس (Free Press) به چاپ خواهد رسید که به اوضاع پس از جنگ در عراق مربوط است.
وى در مصاحبه حاضر با دو ماهنامه فارین پالیسی(Foreign Policy) دلایل خود را در خصوص اینکه
۱.چرا خروج از عراق بهترین راه حل است و
۲. چرا مقتدى صدر تنها فردى است که مى تواند یکپارچگى عراق را حفظ کند و
۳. چرا ایران و آمریکا متحدان طبیعى یکدیگرند بیان مى کند.
فارین پالیسى: به بن رسیدن اوضاع در عراق را چگونه ارزیابى مى کنید. آیا به نظر شما حساسیت ها و تنش هاى موجود را مى توان با تساهل و مذاکره رفع کرد؟
• به نظر من بار دیگر مشخص شد که آنچه در داخل ” منطقه سبز” ]بغداد(The Green Zone)[ اتفاق مى افتد ارتباط چندانى به آنچه در بیرون و در خیابان ها رخ مى دهد ندارد.در داخل، رهبران بر سر چگونگى تشکیل دولت با یکدیگر در جدالند در حالیکه در خارج محدوده هیچکدام از این رهبران حتى دقیقه اى هم دوام نخواهد آورد و کشته خواهند شد. وقایع در داخل منطقه سبز همچون نمایشى عظیم به نظر مى رسند که گویا در آن طرفین حتى در سطح روابط سیاسى نیز قادر به مشارکت با یکدیگر نیستند.
در اصل شبه نظامیان هوادار آنان کماکان با یکدیگر در حال جنگند، بسته به اینکه کرد باشند سنى یا شیعه. گویا امید دستیابى به هیچ تفاهم سیاسى نیست زیرا در حقیقت این رهبران گروهاى شبه نظامى اند که مسئولیت همه چیز را بر عهده دارند. در عراق هر همسایه کوچکى ارتش خودش را دارد، حتى در هر مسجدى ارتش مستقلى وجود دارد. در اینجا قدرت در نزد مردانیست که با اسلحه در خیابانها با هم مبارزه مى کنند.
فارین پالیسى: آیا وقوع جنگ قومى در عراق حتمى است و راهى براى جلوگیرى از آن وجود ندارد؟
این سئوالى است که اخیراً بسیار از من پرسیده مى شود. از سال ۲۰۰۴ میلادى جنگ فرقه اى و قومى در عراق آغاز شده اما در ابعاد کوچک و چون شب ها و دور از چشم خبرنگاران اتفاق مى افتد چندان توجهى به آن نمى شود. فعلاٌ آمار مجروحین بسیار اندک است اما با سرعت قابل توجهى رو به افزایش است. در شمال عراق بلافاصله پس از جنگ، کردها مناطق غیر کردنشین را تخلیه کردند و عربها نیز برخى مناطق کردنشین را “پاکسازى نژادى“ کردند. در جنوب نیز، کمى پس از آغاز جنگ، شیعیان مساجد اهل تسنن را اشغال کردند و در بغداد از سال ۲۰۰۴ میلادى، شیعه و سنى به مساجد و روحانیون یکدیگر حمله مى کنند. همسایگان سنى مذهب عراق نیز به کشتار و آزار و اذیت شیعیان مى پردازند.
عراق به صورت بوسنى جدیدى در آمده است. شبه نظامیان روز به روز قدرتمندتر مى شوند. نفرت در بین شیعه و سنى ریشه مى دواند. از دید اهل تسنن تمام شیعیان ایرانى هستند و شیعیان نیز سنى ها را بعثى و وهابى مى دانند. در حال حاضر نه تنها عراق در جنگ قومى و مذهبى گرفتار آمده بلکه مى توان گفت کل منطقه وارد جنگ شده است چرا که ایران از مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق به شدت حمایت مى کند در حالیکه اردن، عربستان سعودى و کشورهاى دیگر عربى، به جز سوریه، از عراق شیعه شده واهمه دارند و از همین رو از سنى هاى عراق پشتیبانى مى کنند.
در چنین اوضاعى که جنگ قومى در عراق سرعت مى یابد، تصور به وجود آمدن اتحاد ملى بى معنى است. اگر به اهل تسنن در عراق آسیبى برسد هم کیشیان آنها در اردن، عربستان سعودى و سوریه و… به دفاع از آنان وارد جنگ مى شوند و به این صورت تمام منطقه درگیر خواهد شد.
فارین پالیسى: آیا درگیرى هاى قومى و مذهبى مى تواند بر حس ملى گرایى عراقى ها فائق آید؟
• شاید در گذشته اینگونه نبود اما از نظر من آمریکا موجبات درگیرى ها قومى- مذهبى را فراهم آورد.مسلماً کینه هایى از گذشته وجود داشت کما اینکه شیعیان خود را قربانیان اصلى رژیم صدام مى دانند. اما تا سال ۲۰۰۳ و قبل از شروع جنگ، کسى از واژه ” سنى“ و “شیعه” استفاده نمى کرد. در آن زمان حس ملى گرایى عظیمى وجود داشت، اهل تسنن و شیعیان به اتفاق نماز مى گذاردند و درگیرى هاى مذهبى به ندرت صورت مى گرفت. البته جنبش ابو مصعب الزرقاوى نیز در ایجاد درگیریهاى مذهبى نقش بسزایى داشت چرا که از نظر زرقاوى، شیعیان از هر چیز دیگر منفورترند حتى از مسیحیان و یهودیان.
در چنین شرایطى سیاست آمریکا از ابتدا بر این استوار بود که اهل تسنن را در قدرت شریک نسازد و همین امر موجبات دشمنى ها را فراهم آورد. در حقیقت ما از این طریق و با دسته بندى کرسى هاى مجلس عراق به سه دسته ى کرد، سنى و شیعه به اختلافات قومى – مذهبى وجهه اى مقدس و رسمى دادیم و شیعیان را در دسته خوب ها و اهل تسنن را در گروه بدان جا دادیم. اینگونه است که موجبات دشمنى ها را فراهم آوردیم. اوضاع از این هم وخیم تر خواهد شد. از نظر من به زودى به وضعى همچون موگادیشو در سال۱۹۹۱ و بیروت در سال ۱۹۸۲ دچار خواهیم گشت. به زودى کشتار روزانه ۵۰ نفر به روزانه هزاران نفر بدل خواهد شد. دوستانم در عامریه (America)، منطقه اى سنى نشین، مى گویند که هر صبح جسد حداقل ۳ نفر را مى توان در خیابان هاى اصلى دید.
فارن پالیسى: در آخرین مقاله تان، مقتدى صدر را مناسب ترین فرد جهت جلوگیرى از فروپاشى عراق معرفى کردید. چگونه چنین امرى ممکن است؟
به گمان من ما شاهد شروع دهه ها جنگ و خونریزى بین غرب و خاورمیانه خواهیم بود. جنگجویانى که در جنگ عراق به خوبى آموزش دیده اند و مجرب شده اند به اروپا و دیگر نقاط خاورمیانه مى روند. کمااینکه به تازگى حملات گوناگونى در اردن اتفاق افتاده و تنها در هفته گذشته دوعراقى و یک لبنانى به جرم بمب گذارى در مناطق شهرى دستگیر شدند.
در عربستان سعودى و سوریه نیز شاهد افزایش موج اختلافات مذهبى هستیم. گمان مى کنم دوران برادرى مسلمانان در سوریه به پایان رسیده است و حتى در لبنان، کشورى که قبل از این سنى و شیعه چندان معنى نداشت، اختلافات مذهبى در حال اوج گیرى است و اهل تسنن این کشور به سمت زرقاوى گرایش یافته اند در حالیکه شیعیان از حزب الله حمایت مى کنند. بنابراین مشاهده مى کنیم که در تمام منطقه جنگ مذهبى بزرگى در شرف وقوع است.
شاید من اولین نفرى نیستم که به این امر اشاره مى کنم اما، ایران پیروز بزرگ این میدان بوده. در حال حاضر آمریکا هیچ اهرمى ضد ایران در اختیار ندارد و چنانچه بخواهد به ایران حمله کند، جمهورى اسلامى به راحتى مى تواند با حمایت از شیعیان روزگار را براى ارتش ایالات متحده و انگلیس در عراق سیاه کند. در مقابل چنین فشارى، حملات اهل تسنن همچون یک بازى کودکانه رنگ مى بازد!
جنگ، اسلام را در عراق قدرتمند ساخت، حماس در فلسطین به پیروزى رسید و اخوان المسلمین در مصر قدرت یافت. از نظر سیاسى در کل منطقه، بنیادگرایى اسلامى که تا چند سال قبل به حساب نمى آمد اکنون به تنها قدرت موجود بدل شده. این امر فاجعه اى است که یک بار در دهه ۸۰ میلادى رخ داد، زمانیکه جهادگران عرب در جنگ با روسیه در افغانستان آبدیده شدند و هم اکنون دوباره شاهد تکرار آن در عراق هستیم. جهادگران جوان که با مهارتى که در عراق کسب مى کنند تا ۲۰ سال آتى هدایت اغتشاش ها و جنگ ها را بر عهده خواهند گرفت.
چندى پیش در یکى از شهرهاى پاکستان و در نزدیکى مرز آن با افغانستان مجله اى را دیدم که از قهرمانان فلوجه یاد کرده بود. تابستان امسال را نیز در موگادیشو شاهد مردمى بودم که در کوچه و خیابان تى شرت هایى با یادمانهاى فلوجه بر تن کرده و از قهرمانان آن ستایش مى کردند. در دنیاى اسلام این اندیشه قوت گرفته که امریکا دشمن اسلام است، گر چه این تفکر اشتباه است اما آنها زندان ابوغریب را خوب به خاطر دارند. ما حتى اصلاح طلبى و دموکراسى را نیز بدنام کرده ایم به گونه اى که در قیاس با آنچه در عراق رخ داد، دیکتاتورى دیگر چندان چهره بدى نخواهد داشت. مردم از این پس نسبت به هر گونه تغییر و تحول به دیده تردید خواهند نگریست.
فارن پالیسى: کریستوفر هیچن (Christopher Hitchens)آنچه در ایران اتفاق مى افتد را به ” نیکسون به چین ” مى رود تشبیه کرده. شما در این مورد چه نظرى دارید؟
• فکر مى کنم در طول ۵ سال گذشته این تنها حرف حسابى بوده که آقاى هیچنز بیان کرده. شاید اگر زودتر از این اقدام مى کردیم، شاهد پیروزى احمدى نژاد در انتخابات ۲۰۰۵ نبودیم. ایرانیان در طى چندین سال از گفتگوى تمدن ها سخن مى گفتند در حالیکه واشنگتن تنها با دشمنى و تهدید برخورد مى کرد. از دید من گسترش روابط تجارى باعث استحکام روابط ایران – آمریکا خواهد شد. دشمنى ایران و امریکا به جز در بحث بر سر موجودیت اسراییل کاملاً بى مورد است، حتى از دید من جمهورى اسلامى و ایالات متحده همپیمانان طبیعى یکدیگر هستند. فکر مى کنم زمان آن رسیده که واشنگتن و تهران به یکدیگر نزدیک شوند. یقیناً ما نمى خواهیم که بازار مهمى چون ایران را به اروپاییان ببخشیم. بازارى که ایالات متحده به شدت به آن نیازمند است.
دو ماهنامه فارین پالیسى که یک نشریه راهبردى است،معمولاًمقالاتى را درج مى کند که شش الى یکسال بعد جنبه اجرایى مى یابند. (مترجم )