بخش دوم
۴ـ تاریخچه قانون کار
بعد از تصویب حداقل سن کار در کنفـرانس عمومی سازمان بین المللی کار در سال ۱۹۳۷ و نیز تصویب قوانین دیگر در خصوص کار کودکان در دهـه ۴۰ و ۵۰ میلادی، قانون کار در ایران در سال ۱۳۳۷، توسط مجلس ملی به تصویب می رسد و بدین وسیله کار کودکان کمتر از ۱۲ در ایران ممنوع می شود. ولی دولت وقت در عرصه عملی پیگیری لازم را انجام نمی دهد و در واقع تنها به این اتکا می کند که به کارگاه ها و مراکز دیگر توصیه کند که آنها کودکان زیر ۱۲ سال را به کار نگیرند. در سال ۱۳۴۸، مبارزه با کار کودکان بنا به دلایل زیر آغاز می گردد:
الف: بهبود شرایط و موقعیت کودکان
ب: فشار نهادهای بین المللی به رژیم وقت
ج: وضعیت ناهنجار کودکان کارگر در کشور
د: کارهای نمایشی وظاهری حکومت پهلوی
خوشبختانه از اواخر دهه ۴۰ با افزایش درآمد خانواده ها، جامعه به سمتی متمایل شد که توانست بطور نسبی از کار کودکان زیر ۱۲ سال تا سال ۱۳۵۷ جلوگیری کند. از اول انقلاب تا سال ۱۳۶۹، سن کار کودکان، هـم چنان ۱۲ سال باقی ماند. در طول این سال ها از طریق جامعه و ارگان های بین المللی، اعتراضات زیادی به حکومت جمهوری اسلامی ایران وارد شد و بدین وسیله رژیم مجبور شد قانونی را که در آن سن اشتغال به کار در دختر و پسر ۱۵ سال باشد را به تصویب برساند. بنابر این با تصویب قانون فوق سن کار از ۱۲ سال به ۱۵ سال رسید ولی هنوز با فرم قوانین جهانی در خصوص کار کودک فاصله سه ساله وجود دارد. در ضمن چنان که پیشتر متذکر شدیم دراین خصوص یکسری استثناء وجود دارد از جمله این که طبق ماده ۱۸۸ قانون کار، “اشخاص مشمول قانون استخدام کشوری با سایر قوانین و مقررات خاص استخدامی و نیز کار گران کارگاه های خانوادگی که انجام کار آنها منحصراً توسط صاحب کار، همسر و خویشاوندان نسبی درجه یک از طبقه اول وی انجام می شود. مشمول مقررات این قانون نخواهند بود”. (مجموعه قوانین و مقررات کار و تامین اجتماعی ـ سال ششم ۱۳۳۷، غلام حسین دوانی ـ انتشارات کیومرث). پس با این ماده قانونی می شود کودکان زیر ۱۵ سال را در این نوع کارگاه ها به کار وا داشت و از جنبه قانونی هم نمی توان به این نوع از کارفرمایان که کودکان را به استثمار می کشند، برخورد کرد. بهره کشی از این نوع کودکان تعرضی آشکار و بی رحمانه و حتی غیر انسانی به حقـوق کودک است. در واقع چرا این کودکان به جای تحصیل، بازی، تفریح و انواع سرگرمی ها می بایست در کارگاه های حرفه ای و خانوادگی به کار گماشته شوند؟ این چنین اجباری در این سنین پایین از کجا منشاء می گیرند؟ آیا سیستم اقتصادی، اجتماعی و سیاسی حاکم بر جامعه مقصر اصلی در زیر پا گذاشتن حقوق کودک است؟ این پرسش ها مواردی هستند که می شود مورد تحلیل و بحث واقـع شود.
۵_ آمار و ارقام دولتی در خصوص کودکان کار
طبق آمار تخمینی سازمان جهانی کار مربوط به سال ۱۹۹۵، در ایران ۱۷/۴ درصد کودکان بین سنین ۱۰ تا ۱۴ سال به کار مشغـول هستند (اسناد و آمار های سازمان جهانی کار به زبان فرانسه ۱۹۹۵). اما آمار رژیم جمهوری اسلامی ایران تعداد کودکان ۱۴ تا ۶ سال شاغل در ایران را ۳/۱ درصد برآورد کرده است. بنا به آمار سرشماری نفـوس و مسکن در سال ۱۳۷۵، آمار کل جمعیت شاعل در کشور، ۵/۱۴ میلیون نفر برآورد شده است که از این تعداد در حدود ۶۰۰ هزار نفر “۴ درصد در گروه سنی بین ۱۴ تا ۱۰ سال به کار اشتغال دارند. البته به آمار فـوق می بایست کودکان کارگر زیر ۱۰ سال شاغل در شهرها و روستا ها، کودکان خیابانی و کودکانی که هر سال مدارس را ترک و به محیط کار وارد می شوند را نیز اضافه کرد. اگر همه این ارقام را با هم جمع کنیم شاید رقـم ۴ میلیون برای کودکان کارگر در ایران، رقـم درستی باشد.
_ نمونه یک: تعداد کل کودکان زیر ۱۵ سال بر اساس آمار سرشماری عمومی در سال ۱۳۷۵
از جمعیت ۶- ۹ سال که در خارج از مدرسه هستند
۹%
از جمعیت ۶- ۹ سال کل کشور مشغول به تحصیل هستند
۹۱%
جمعیت ۱۰- ۱۴ سال که خارج از مدرسه هستند
۱۳%
جمعیت ۱۴- ۱۰ سال که مشغول به تحصیل هستند
۸۷%
جمعیت ۱۰- ۱۴ سال کل کشور
۹۰۸۰۶۷۶
جمعیت زیر ۱۵ سال
۲۳۷۰۰۰۰
جمعیت کل کشور
۶۰ میلیون
بر اساس آمار سرشماری عمومی در سال ۱۳۷۵، از جمعیت ۶۰ میلیونی کشور، ۷/۲۳ میلیون نفر را افراد کمتراز ۱۵ سال تشکیل می دهند. طبق آمار فوق از مجموع جمعیت ۹۰۸۰۶۷۶ نفر کودک ۱۰ تا ۱۴ سال فـقـط ۸۷% مشغول به تحصیل هستند. یعنی ۱۳% در خارج از مدرسه به سر می برند و نیز از جمعیت ۹ تا ۶ سال کل کشور تنها ۹۱% به تحصیل مشغول می باشند یعنی ۹% دیگر در خارج از مدارس هستند. اگر ارقام بالا را با هـم جمع کنیم رقـمی در حدود ۱۷۵۳۹۷۹ نفـر از جمعیت ۱۴ تا ۶ سال کشور، در خارج از مدارسه به سر می برند.
باز هم در همان منبع فـوق می توان ملاحظه کرد که در سال ۱۳۷۵، وضعیت شغلی ۲۶۴۵۵۷ کودک ۱۴ تا ۱۰ سال کشور مشخص شده است. از این تعداد ۱/۹۲ درصد در بخش خصوصی و ۱/۹ درصد در بخش دولتی شاغل هستند و ۱/۶ درصد کودکان وضعیت شغلی خود را مشخص نکرده اند. از مجموع ۲۶۵۵۵۷ کودک به ترتیب ۵/۴۸ درصد در بخش صنعت و ۵/۳۲ درصد در بخش صنعت و ۱/۳۸ درصد بخش کشاورزی۱/۱۱ درصد در بخش خدمات و بقـیه نامعلوم، فـعالیت دارند. مقایسه دو گروه کودکان پسر و دختر کل کشور که در بخش اقـتصادی شاغل هستند، نشان می دهد که پسران در بخش کشاورزی ۴۹ درصد و در بخش صنعت ۵/۳۲ درصد و در بخش خدمات ۳/۱۶ درصد و بقـیه نامشخص، فـعالیت می کنند. در حالی که دختران به ترتیب در بخش صنعت ۳/۷۲ درصد، بخش کشاورزی ۳/۱۸ درصد و در بخش خدمات ۱/۸ درصد و بقـیه نامعلوم، به کار مشغولند. البته درصد بالای دختران در حال کار در بخش صنعت در ارتباط با فـعالیت آنها در صتعت قالی بافی، کارخانجات یا کارگاه های تولید منسوجات و ریسندگی و بافـندگی است.
آمار فـوق گویای این واقـعیت است که این کودکان کار، از تحصیل باز می مانند و غالباً در شرایط سختی به کار مشغول می شوند که این نحوه کار، در این سنین پایین برای رشد و سلامتی شان به شدت زیان آور است. در واقـع بررسی های انجام گرفـته نشان می دهد که تقاضا برای نیروی کار ارزان، بدون بیمه و مالیات و … بازار کار کودکان را در ایران افـزایش داده است و تعداد آنها تا سال ۱۳۸۳ به شکل افـسار گسیخته و خطرناکی بالا رفـته است. بنا به گزارش خبرگزاری کار ایران “ایرنا” در تاریخ ۲۲/۰۹/۱۳۸۳، نجات امنیتی، مدیر کل کاهش فـقر و سیاست های جبرانی وزارت رفاه جمهوری اسلامی، اعلام کرد: “بر اساس آمارها، بیش از ۱۲ میلیون نفر در کشور در فـقر مطلق زندگی می کنند و یک میلیون نفر از نظر گرسنگی در رنج هستند”. از ۱۲ میلیون نفر ایرانی که در فـقر مطلق هستند، بخش بزرگی از آنان را کودکان تشکیل می دهند. این کودکان به دلیل تعلق داشتن به خانواده های فـقیر مجبور هستند در محیط سخت و دردآور به کار مشغول شوند تا بلکه بدین طریق با درآمد ناچیزی که عایدشان می شود، بخشی کوچک از زندگی خانواده های یشان را تأمین کنند.