جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۳:۰۸

جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۳:۰۸

چگونه ایرانی، دلنشین ترامپ و ترامپیست هاست؟
از زمان استقرار جمهوری اسلامی تا کنون هیچ  رهبر، دولت و دستگاه حکومتی در ایران موافق دولت های آمریکا نبوده زیرا آنها اکثرا در تلاش برای سرنگونی و از پای...
۱۱ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: طهماسب وزیری
نویسنده: طهماسب وزیری
مهاجران: «کیسه‌های زباله» یا پیشقراولان جهان بی‌مرز؟
وزیر امنیت کشور در کابینه ترامپ، با حضور در جریان دستگیری به گفته وی یک مهاجر مجرم و در حالی که جلیقه ضدگلوله برتن داشت در «اکس» نوشت: «اکنون عملیات...
۱۱ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: بهمن پرستویی
نویسنده: بهمن پرستویی
مخالفت سلطنت طلبها و براندازها با مذاکره بین امریکا و جمهوری اسلامی
جریان برانداز و در راس آن سلطنت طلبها و شخص رضا پهلوی از اینکه جمهوری اسلامی بتواند با دولت ترامپ وارد مذاکره شود و و این مذارکرات احیانا منجر به...
۱۱ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: کامران
نویسنده: کامران
مرگ اپوزیسیون‌های وارداتی؛ زایش مقاومت‌های خودبنیاد از خاک جامعه
در جهانی که مبارزه سیاسی دیگر به بودجه‌های بیگانه یا حمایت‌های مقطعی گره نخورده، تحولی خاموش در حال رخ دادن است: اپوزیسیون‌های وابسته به منابع خارجی، جای خود را به...
۱۱ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: حمید آصفی
نویسنده: حمید آصفی
رفیق فدایی خلق سهراب شکری پور از میان ما رفت
رفیق سهراب که از سمپات های رفیق حقنواز بود، پس از ضربات سال ۱۳۵۴، در نوجوانی، به زندگی مخفی سازمانی پیوست ... .سهراب همیشه آرزو داشت که در میان کارگران...
۱۱ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: دبیرخانۀ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: دبیرخانۀ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
کارزار رفع حصرِ پیشگامان جنبش سبز، گامی مثبت و تقویت کنندۀ جامعۀ‌ مدنی
ما خوشحالیم که اراده‌ای مستحکم در داخل کشور شکل گرفته است که با برشمردن مشکلات معیشتی، سیاسی و اجتماعی، برخورداری از زندگی‌ای بهتر، حقوق اولیه و اعتراض را حق شهروندی...
۱۰ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
بازگشت ترامپ به کاخ سفید افول آمریکا؟
بخشی از تحلیل گران و سیاستمداران، بازگشت ترامپ را نمادی از سقوط دموکراسی لیبرال و آغاز فرمانروایی الیگارشی غول‌های فن آوری، شرکت‌های بزرگ انرژی و تولید کنندگان جنگ افزار می‌دانند....
۱۰ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی

باقر آباد پایین دست پایتخت مصاف حاشیه نشین ها با زندگى فقیرانه

باقر آباد نه دوزخ است، نه بهشت. با اين همه برزخى است از آدم هايى كه ميان نداشتن و نتوانستن در تلاطمند. نمونه اش حجت خدامرادى است كه ۱۰ سال از آمدنش به تهران مى گذرد. مى گويد: -در همدان آرايشگر بودم و ورشكست شدم-. حالا كارش خريد و فروش نان خشك است. هر كيلونان خشك را ۴۰ تومان مى خرد و ۷۰ تومان به شهردارى مى فروشد. از اوضاعش كه مى پرسم مى گويد: چه اوضاعى؟ مستأجرم و صاحبخانه ۵۰ هزار تومانم را كرده ۱۰۰ هزار تومان. از كجا بياورم.

باقر آباد نه دوزخ است، نه بهشت. یکى از همان مناطقى است که ۸ میلیون نفر -حاشیه نشین- این سرزمین را در خود جاى داده است. باقر آباد نه زشت است، نه زیبا. که هم زشت است و هم زیبا. با این همه تمام آنچه که در ذهن ما -متن نشین- هاى شهرى براى تعریف یک زندگى متوسط و مدرن مى گذرد در اینجا رنگ مى بازد. رنگ مى بازد چون باقر آباد پایین تر از متن ماست. آنچنان که از مدار صفر درجه نیازها و آرزوهاى ما نیز مى گذرد و خط فقر را در مى نوردد و خود را به جایى مى رساند که برایش تعریفى نیست.
در این مختصات، باقر آباد البته یک بى نهایت است. بى نهایتى که شاید آخر دنیا نباشد اما سرآغاز آن هم نیست.
بزنگاه فقر است اما فقیر نیست. گرچه در اینجا فقر رداى اقتصادى و اجتماعى اش را به رخ مى کشد اما این همه تمام چهره فقر نیست. بلکه فرهنگ فقر هم خود از داشته هاى ناپیداى باقرآباد و مردم آن است. باقرآباد متن فرهنگ فقر است و دچار فقر فرهنگى نیست. با این همه ما باقرآباد را به چوب همان واژه اى مى زنیم که ۵۰ سال از پیدایشش مى گذرد. -حاشیه نشینى- بیش از ۵۰ سال است که ما – متن نشین – ها با پدیده اى روبرو هستیم که نامش را -حاشیه- گذاشته ایم. ما باقر آباد را -حاشیه- نامیده ایم چون رویکردى کیفى و انسان شناختى به فرهنگ این -حاشیه – نداشته ایم. -حاشیه- اش خوانده ایم چون در متن نیست. چون جدى گرفته نشده است.چون نخواسته ام جدى اش بگیرم.
اما باقر آباد هست. وجود دارد. مثل تمام پدیده هایى که لازمه یک زندگى شهرى مدرن و امروزى هستند. باقرآباد وجود دارد چون شهرى شدن به عنوان یکى از مؤلفه هاى سازنده مدرنیته با مجموعه فرایندهایى روبرو است که البته -حاشیه نشینى- یکى از این فرایندهاست.

برزخ آدم ها
باقر آباد نه دوزخ است، نه بهشت. با این همه برزخى است از آدم هایى که میان نداشتن و نتوانستن در تلاطمند. نمونه اش حجت خدامرادى است که ۱۰ سال از آمدنش به تهران مى گذرد و تا مى فهمد که خبرنگارم سفره دلش را باز مى کند. مى گوید: -در همدان آرایشگر بودم و ورشکست شدم-. حالا کارش خرید و فروش نان خشک است. هر کیلونان خشک را ۴۰ تومان مى خرد و ۷۰ تومان به شهردارى مى فروشد. از اوضاعش که مى پرسم مى گوید: چه اوضاعى؟ مستأجرم و صاحبخانه ۵۰ هزار تومانم را کرده ۱۰۰ هزار تومان. از کجا بیاورم.
نه وام مى توانم بگیرم، نه حتى چک دارم که از کسى قرض کنم.دخلم کفاف خرجم را نمى دهد. ۳ بار تا به حال خودکشى کرده ام. بروید بیمارستان لقمان بپرسید. همین دیشب با دخترم حرفم شد. شاگرد ممتاز سال دوم دبیرستان شده است و ۳ هزار تومان ندارم بدهم برود با مدرسه اردو-.
و امثال حجت در این باقر آباد بسیار است. آرش و عبدالله گرچه کودکند و محصل اما آنها نیز هرگز رنگ خوشبختى – آنچنان که ما توقع داریم – را ندیده اند. هر دوشان اما تابستان ها را به کارگرى مى گذرانند. آنها تا به حال نه سینما دیده اند و نه پارک و نه استخر.
پدر آرش سیگار مى فروشد. در یکى از خیابانهاى تهران. آنها نیز خانواده اى مهاجر دارند و از میاندوآب و سراب به باقرآباد کوچ کرده اند. به رؤیاى یافتن خوشبختى.
باقرآباد کوچکتر از آن است که نام شهر را با خود یدک بکشد. با این همه هفت سالى مى شود که آن را باقر شهر نامیده اند. شهرى که به چند بلوار خاکى و نیمه کاره خلاصه مى شود. با کوچه هاى تنگ و بسیار باریک که آدمى مى ماند چطور از این کوچه ها عبور مى کنند و خانه هایى که کوچکتر از حد تصور ما -متن نشین- هاست.
مردم باقر آباد قبل از هرچیز مهاجرند و عمدتاً آذرى. آنها مهاجرانى هستند که توان ادامه زندگى در شهرهاى کوچک و کم جمعیت زادگاه خود را نداشته اند و از سر سوداى یافتن خوشبختى به کلان شهر بى رحم و بى در و پیکر تهران پناهنده شده اند. مردمى که غالباً از دست سرنوشت گزیده شده اند با خانواده هایى پر جمعیت و کم درآمد.خانوارهایى که خصلت زندگى هسته اى را همچنان حفظ کرده اند و پدر و پدر بزرگ و عمو و خاله و عمه عمدتاً در یک خانه کوچک و کم حجم به زندگى ادامه مى دهند و زندگى براى آنها معنا و مفهومى متفاوتتر از آنچه ما به زیستن و تلاش براى بهتر زیستن اطلاق مى کنیم ، دارد.

از منظر انسان شناسى
چرا و چطور انسان امروزى به زندگى حاشیه اى تن مى دهد؟ دکتر فاضلى استاد مردم شناسى در این باره مى گوید: شهرى شدن، به عنوان یکى از مؤلفه هاى سازنده با مدرنیته با مجموعه فرایندهایى روبروست که موضوع به اصطلاح حاشیه نشینى یکى از فرایندهاى آن است. با این همه نگاه ما به این پدیده نگاهى بیرونى است و تحقیقاتمان را هم از همین زاویه نگاه مى کنیم.
در حالیکه باید با نگاهى درونى یا از درون به سراغ این موضوع رفت. در واقع ما براى فهم یک مسأله اجتماعى باید به سراغ خود افراد و گروهها و نهادها برویم و ببینیم آنها چه درک و شناختى از جهان زیست خود دارند-.
حرفهاى دکتر فاضلى به اینجا که مى رسد یاد سؤالم از دانش آموزانى مى افتم که در تنها کتابخانه کوچک باقرشهر براى کنکور در هوایى گرم و طاقت فرسا بدون وجودحتى کولرى که آنها را خنک کند درس مى خوانند. از آنها پرسیدم آیا از زندگى خود در باقر شهر راضى هستید؟ که البته همه آنها قاطعانه گفتند: بله! و من دوباره پرسیدم اگر روزى بخواهید ازدواج کنید به باقرآبادى بودن خود افتخار مى کنید و آنها البته دوباره فریاد زدند بله!
آنها در حالى بله مى گفتند که اکثرشان در طول عمر خود نه سینما دیده اند و نه پارک و نه استخر و نه حتى یک تفریح جالب و جذاب. آنها در حالى بله مى گفتند که براى خواندن کتابهاى تست مجبور بودند نوبت بگیرند تا بخت شان باز شود و از تنها کتاب تست کتابخانه بهره مند شوند. درحالى بله مى گفتند که از آب آلوده محل زندگى شان گله مند بودند و مى گفتند: به جاى آب شیر مى خوریم از بس کلر داره! همین مسأله باعث دل درد و معده دردمان شده است و مى شود.
در حالى مى گفتند بله که از نداشتن یک پارک براى درس خواندن شکایت داشتند و مى گفتند تنهاپارک اینجا پاتوق لات ها و قمه کش ها وخلافکارها است.
با این حال دکتر فاضلى مى گوید: -على رغم آنکه قریب ۵۰ سال است که با موضوع به اصطلاح حاشیه نشینى روبرو هستیم، اما هنوز یک مجموعه تحقیقات که نگاه مردم این مناطق را از زندگى شهرى منعکس نماید نداشته ایم-. او معتقد است : چیزى که در مطالعات جامعه شهرى درایران مغفول مانده است آدم هایى هستند که در این جاها زندگى مى کنند. ما درتمام این مدت بیشتر به داشته هاى آنها توجه داشته ایم و اینکه چه دارند و چه باید داشته باشند و اصلاً توجهى به بودن آنها و چگونه بودن آنها نکرده ایم.
او مطالعات -اسکار لوئیس- درکتاب -فرزندان سانچز- را شاهد مى آورد و مى گوید: -او براى اولین بار پس از سالها همنشینى با فقراى مکزیکوسیتى این موضوع را به اثبات رساند که فرهنگ فقر یک مفهوم سیاه و منفى نیست. بلکه فرهنگ فقر یک شیوه زیستن است که داراى ساختار و ارزش ها و باورهاست و ما اصلاً به این موضوع در این مناطق توجه نکرده ایم و به دلیل ذهنیت غلطمان به آدم هاى این مناطق اتیکت بدبخت بودن و فقیر بودن را مى زنیم. دراین شرایط اولین مسأله هویتى است که ما از پیش براى اهالى این مناطق تعیین کرده ایم و به آنها باورانده ایم که شما زائد هستید و فقر و فلاکت شما مایه شرمسارى ماست.حال آنکه همانطور که آنها به شهر براى ارتقاى طبقاتى و امرار معاش محتاجند، شهر هم به آنها نیاز دارد-.

نابرابرى اقتصادى واجتماعى
علت اصلى تولید و حیات و رشد و نمو باقرآباد فقر و نابرابرى اقتصادى است و نابرابرى اقتصادى و اجتماعى پاره اى لاینفک از دنیاى مدرن است و تا به این لحظه یک فرمول مشخص که موجب توزیع برابر و عادلانه ثروت در میان ساکنین کره خاکى شود بوجود نیامده و در این میان شاید تنها بتوان با ارتقا دادن حداقل هاى یک زندگى شهرى به فکر رهایى جامعه از بیمارى مزمن و مهلک فقر باشیم.
نکته دیگرى که دکتر فاضلى به آن اشاره مى کند عدم توانایى جامعه شناسان و علماى علوم انسانى ما است که قادر به ارائه تعریف ناخودآگاه مهمى که در این مناطق زندگى مى کنند نشده اند و خود را به خودآگاه مردم این مناطق محدود کرده اند. حال آنکه براى کشف علت اصلى پایبندى وعامل تن دادن مردم حاشیه نشینى مثل باقرآباد باید عامل درونى که آنها را وادار به تن دادن به اینگونه زندگى مى کند، فهم کنیم و بفهمیم کدام مجموعه نظام هاى تعاملاتى آنها را به اینگونه زیستن تشویق مى کند.نظام تعاملاتى که لزوماً در خود آگاهشان هم نیست.

باقر آباد کجاست؟
باقرآباد جایى دورتر از واقعیت ما نیست.در همسایگى بهشت زهرا که روزگارى براى آرامش و آسودگى اموات ما طراحى شده بود، میل به زیستن و فقیرانه زیستن جوانه زده است. جوانه اى که نامش باقرآباد است. شهرى که زیرپوست ساکت و خیابان کشیده شده است مردمى زندگى مى کنند که حتى به زیر خط فقر هم نمى رسند. شهرى که بیش از ۸۰ هزار نفر جمعیت دارد که ۲۰ هزار نفر آنها افغانى هستند. افغانى هایى که با مهاجران فقیرتر از خودشان وصلت کرده اند و نسلى از فرزندان ایرانى – افغانى را به دنیا آورده اند در حال پرورش دادن آنها براى ورود به کلان شهر تهران هستند.
با این همه اما باقرآباد نیز توان پاسخگویى به خیل عظیم مهاجران را ندارد که بى وقفه از راه مى رسند از همین روست شاید که قیمت زمینهاى این منطقه از خیلى ازمناطق تهران هم گرانتر است.چانکه در همین جا هم سر و کله دلالان و کاسبکاران پیدا شده است و ساخت وسازهاى قوطى کبریتى روز به روز رونق بیشترى مى یابد.

رویکردى دیگر
یکى ازدلایل رشد وگسترش اینگونه زندگى ها در حواشى کلان شهرها از نظر دکتر فاضلى نبود رویکرد کیفى و انسان شناختى به فرهنگ اینگونه مناطق است او مى گوید: باید زبانى تازه را براى توصیف اینگونه مناطق کشف کنیم. زبانى که زبان سلطه نباشد. زبانى که اینگونه اجتماعات را به عنوان انگل و زائد و مسأله زا و گروه هایى که به هر نحو باید از بین بروند توصیف نکند. او معتقداست علت اصلى رشد و توسعه اینگونه جوامع آن است که ما تلاش کرده ایم با نگاهى بیرونى دست به هویت زدایى، انسان زدایى و شخصیت زدایى از ساکنین این مناطق بزنیم. حال آنکه آنها یک گروه انسانى از جمعیت انسانى بزرگ هستند که لاجرم وجود دارند و مثل دیگر انسان ها از حقوق مادى و معنوى برخوردارند. وقتى ما این آدم ها را از متن دور نگه مى داریم – متنى که زندگى شهرى و دنیاى مدرن است – عملاً آنهارا تحریک مى کنیم که گروه هاى ضد فرهنگ شورشگرانى که نظم موجود را به نفع خودشان نمى دانند تبدیل شوند-.با این همه باقر آباد حاشیه اى است که بر متن ما وصله شده است. حتى اگر دکتر فاضلى با این تعبیر موافق نباشد. حاشیه اى که فقر را به زندگى ظاهراً مدرن ما صادر مى کند. فقرى که برآمده بى تدبیرى ماست. فقرى که واقعیتى انکارناپذیر بر پیکره حیات ماست و یا آنچنان که دکتر فاضلى مى گوید: ناخنى است که بر بدن ما مى روید!

تاریخ انتشار : ۴ آذر, ۱۳۸۴ ۵:۴۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

کارزار رفع حصرِ پیشگامان جنبش سبز، گامی مثبت و تقویت کنندۀ جامعۀ‌ مدنی

ما خوشحالیم که اراده‌ای مستحکم در داخل کشور شکل گرفته است که با برشمردن مشکلات معیشتی، سیاسی و اجتماعی، برخورداری از زندگی‌ای بهتر، حقوق اولیه و اعتراض را حق شهروندی مردم ایران دانسته و در اولین گام برای پایان دادن به ستم پانزده‌سالۀ حصر، با عزمی جدی به میدان آمده است

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

به بهانه قتل علی رازینی و محمد مقیسه (ناصریان)، قضات بیدادگاه های جمهوری اسلامی

جنایت کاران و متجاوزان به حقوق اساسی مردم، فارغ از مقام و درجه‌ای که دارند، باید در دادگاه‌های علنی و با رعایت کامل قوانین و کنوانسیون‌های بین‌المللی و داخلی محاکمه و پاسخگو شوند. از همین منظر، هرگونه ترور و قتل‌های اراده‌گرایانه نیز باید به‌طور قاطع محکوم شود.

مطالعه »
یادداشت

نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!

همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی می‌کنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات غیرانسانی دیگر صرف نظر از نوع اتهام یا انگیزه و اعتقاد محکومان، چیزی جز نابودی و ظلم نیست و باید برای همیشه از دستگاه قضایی حذف شود.  نه به اعدام، نباید فقط شعاری باشد، بلکه باید به منشوری تبدیل شود که کرامت انسانی و حقوق برابر را برای همه، فارغ از جنسیت و جایگاه اجتماعی، به رسمیت بشناسد.

مطالعه »
بیانیه ها

کارزار رفع حصرِ پیشگامان جنبش سبز، گامی مثبت و تقویت کنندۀ جامعۀ‌ مدنی

ما خوشحالیم که اراده‌ای مستحکم در داخل کشور شکل گرفته است که با برشمردن مشکلات معیشتی، سیاسی و اجتماعی، برخورداری از زندگی‌ای بهتر، حقوق اولیه و اعتراض را حق شهروندی مردم ایران دانسته و در اولین گام برای پایان دادن به ستم پانزده‌سالۀ حصر، با عزمی جدی به میدان آمده است

مطالعه »
پيام ها

پیام گروه کار روابط عمومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به مناسبت برگزاری دهمین کنگرهٔ سراسری حزب اتحاد ملت ایران اسلامی!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) تلاش‌های مؤثرحزب اتحاد ملت ایران اسلامی در جبههٔ اصلاحات برای ایجاد تغییر در اوضاع اسفناک کشور را ارزشمند می‌داند. حضور پررنگ زنان در شورای مرکزی حزب شما، گامی شایسته در راستای تقویت نقش زنان در عرصهٔ سیاسی کشور است.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

چگونه ایرانی، دلنشین ترامپ و ترامپیست هاست؟

مهاجران: «کیسه‌های زباله» یا پیشقراولان جهان بی‌مرز؟

مخالفت سلطنت طلبها و براندازها با مذاکره بین امریکا و جمهوری اسلامی

مرگ اپوزیسیون‌های وارداتی؛ زایش مقاومت‌های خودبنیاد از خاک جامعه

رفیق فدایی خلق سهراب شکری پور از میان ما رفت

کارزار رفع حصرِ پیشگامان جنبش سبز، گامی مثبت و تقویت کنندۀ جامعۀ‌ مدنی