بار دیگر تصمیم جنجالی رئیس اقلیم کردستان عراق خبرساز شد. مفاد خبر از برگزاری همهپرسی در ۲۵ سپتامبر حکایت دارد. خیز دوباره مسعود بارزانی لیدر حزب دمکرات کردستان عراق برای استقلال خبرساز شد و کشورهای همسایه اقلیم را تحتالشعاع قرارداد. هرچند تا ۲۵ سپتامبر زمان زیادی هست، لیکن پافشاری دیرین بارزانی برای اعلام استقلال فرصتی شد تا بلافاصله آرزوی استقلال کردستان عراق و نقاط خطرآفرین آن را به چالش بکشانم که حاصل آن ارزیابی مبنای محاسبه بارزانی شد که قرار است مجدداً از آن برای برگزاری رفراندوم استقلال استفاده کند. پس باید ثابت شود آیا مبانی آرزوی جدائی کردها دارای همان اعتبار قبلی هست یا نه؟ دقت در گفتههای رئیس اقلیم کردستان عراق به اینجا میانجامد که محاسبات مربوط به قبل از بیرون راندن داعش از موصل بوده که در آن مقطع مسعود بارزانی دولت مرکزی عراق را در حال فروپاشی میدید. اما در حال حاضر که عراق با بهرهمندی از یک دولت مرکزی مقتدر، بعد از ۳ سال قادر به بیرون راندن داعش از موصل شده است، سؤالبرانگیز نیست که چرا بارزانی متوجه نمیشود یا نمیخواهد بشود که شرایط عراق عوضشده و بهیچوجه توان دولت مرکزی نشانههای فروپاشی را نشان نمیدهد.
واکنش دولتها و احزاب ملی منطقه به استقلال اقلیم کردستان
واکنش کشورهای همسایه عراق یعنی ترکیه، لبنان و مصر همگی حاکی از مخالفت با همهپرسی استقلال اقلیم است. ایران، ترکیه استقلال اقلیم کردستان عراق را مترادف تجزیه عراق دانسته و مخالف آن هستند. حتی عبدالفتاح سیسی، رئیسجمهور مصر نیز همهپرسی اقلیم را بهمنظور جدایی از عراق تلقی کرده و آن را درواقع سرآغاز فاجعهای برای عراق ارزیابی میکند. فاجعهای که بعد از عراق به مناطق کردنشین سوریه و دیگر مناطق اردن که در آن کردها زندگی میکنند، کشیده میشود.
در حالی از یکسو موضعگیری کشورهای همسایه به سطوح بالاتر حکومتی رسیده است. از سوی دیگر مواضع احزاب ملیگرا منطقه نسبت به تصمیم جنجالی بارزانی اوج میگیرد. به نظر میرسد احزاب تأثیرگذار کشورهای ترکیه، سوریه، لبنان و حتی برخی احزاب ملیگرا اقلیم نیز چندان با مسئله همهپرسی موافق نیستند. تدقیق موضع برخی احزاب اقلیم کردستان عراق ( جنبش تغییر – گوران- و حزب اتحاد اسلامی)، حزب دموکراتیک کردستان سوریه، حزب وطن ترکیه و حتی حزب سوسیال ترقیخواه لبنان در یک نقطه تلاقی میکنند که در آنجا مخالفت یکصدا با تصمیم جنجالی رئیس اقلیم کردستان عراق را آشکار میکنند. همه احزاب ملیگرای پیشگفته با ادبیات متفاوت بارزانی را نصیحت میکنند و توصیه میکنند در دعوت به همهپرسی عجله نکند. حتی رهبر حزب دمکراتیک کردستان سوریه نیز جدایی کردها از عراق را تأیید نمیکند و اقدام به استقلال را به نفع کردهای عراق نمیداند. رهبر حزب وطن ترکیه در لحنی تند با انتقاد شدید از طرح موضوع همهپرسی استقلال کردستان عراق گفته است ” آمریکا و اسراییل میخواهند با تأسیس یک دولت کردی جدید در خاورمیانه یک اسراییل دیگر در قلب منطقه آسیای غربی تأسیس کنند.” در ادامه دامنه مخالفت با همهپرسی به احزاب کرد درون اقلیم میرسد. چنانچه جنبش تغییر – گوران- و حزب اتحاد اسلامی، در ۱۳ ژوئیه بیانیهای مشترکی را منتشر کردند و در آن تأکید کردند: ” اولویت در این منطقه کردستان، برگزاری همهپرسی نبوده بلکه اولویت، راهاندازی بیقیدوشرط پارلمان این منطقه و حل مشکلات مربوط به عدم پرداخت حقوق کارمندان در محدوده کردستان عراق است.”
بنابراین هرآینه مواضع مخالف دولتها با سماجت بارزانی بر همهپرسی را کنار هم بگذاریم برآیند آن را نیز باید پیدا کرد. همانطور که حافظه تاریخی یادآورمان میکند در ۲۰۱۴ اوضاع متلاطم جغرافیای عراق و همسایگانش تصوری در ذهن مسعود بارزانی ایجاد کرد. تصوری که در آن تضعیف دولت مرکزی عراق، حضور داعش در عراق و به اشغال درآوردن موصل را با تشکیل حکومت خودگردان کردهای سوریه ترکیب می شود و چون ترکیه، با کردهای کشورش در حال پیشبرد مذاکرات صلح را بر آن بیفزاید و در ظرف تحلیل میریزد و ترکیب آنها را تولید کنسانتره تقویتکننده همهپرسی میپندارد و معرفی میکند. ولی بعد از گذشت سه سال که جغرافیای عراق و همسایگانش دچار تغییر نشده است. بنابراین فضای متفاوت کنونی ازجمله واکنش دولتها و احزاب ملیگرا دلایل اثباتی هستند که معجون یا کنسانتره دیروز، شفابخش امروز نیست و سرکنگبینی را ماند که صفرا فزاید.
قدر مسلم آن است پارامترهایی که تا دیروز معتبر بودند، امروز با وقوع رویدادهایی که نتیجه آن عراق بعد داعش است، نه تنها از درجه اعتبار ساقط شده بلکه دیگر دلایل متقینی نیستند تا رئیس اقلیم در بازه زمانی کنونی قادر باشد به آنها تکیه کند. اگر بارزانی متوجه نشود و درصدد تکیه به آنها برآید، بدون تردید مرتکب چنان خطای محاسباتی میشود که لطمات آن دهها نسل آتی را متضرر خواهد کرد.
اهداف نهفته در ظاهر استقلال اقلیم کردستان عراق و موضع ما
مدتهاست در خاورمیانه سیاستهای متأثر از فرضیههای بیپایه و نادرست قومی – نژادی تبلیغ میشود و متأسفانه برخی نیز جهت اجرایی کردن آنها تلاش میکنند. تلاشهایی که هرچند تاکنون به نتیجه نرسیدهاند،اما این سیاستهای نادرست ضمن اینکه دشمنی نژادی ساختگی ایجاد میکنند. درصدد هستند اقوام خویشاوند را که هزاران سال در کنار هم زیستهاند را از یکدیگر جدا کند. تأکید احزاب ملیگرا بر آمریکایی – اسراییلی دانستن طرح همهپرسی استقلال کردستان عراق بیراه نیست. زیرا چشمان حساس متوجه نقش کشورهای سرمایهداری و متحدشان شده و بر آن انگشت میگذارد. تاریخ ثبت کرده است تلاش سرمایهداری حاکی از آن است که بعد از ناکامی داعش در عراق میخواهند یک اسراییل دیگر در عراق و دیگر کشورهای منطقه خاورمیانه برپا کنند. آیا نمیشود اندیشید که چیدمان جورچین بارزانی برای استقلال اقیلم برآمد از سیاست نادرست آمریکایی – انگلیسی است. حیرتآور نیست که چرا در روزهایی که داعش ناگاه از تاختن به بغداد صرفنظر میکند. چرا ناگاه به سمت موصل میتازد.
لیکن در برهه کنونی که دولت عراق قادر میشود داعش را از موصل بیرون کند، آیا تا دیر نشده نباید مسعود بارزانی تحلیل قبلی خود که “عراق دیگر به شرایط قبلی بازنخواهد گشت” را ناکارآمد معرفی کند و از برگزاری همهپرسی استقلال اقلیم صرفنظر کند؟ واقعیت انکارناپذیر در برابر بارزانی قرار دارد که ثابت میکند امروز مجدداً حاکمیت عراق به جایگاه اقتدار بازگشته است؟ چرا باید هنوز رئیس اقلیم کردستان عراق مسعود بارزانی در جو ۲۰۱۴ سیر کند و به تأسی از آن بگوید: “عراق دیگر به شرایط قبلی بازنخواهد گشت؟” رئیس اقلیم حالا چه دارد بگوید و چه پاسخی برای این سؤال دارد که آیا بعد از ۳گذشت سال دولت مرکزی عراق هنوز در همان شرایط ۳ سال قبل یعنی ۲۰۱۴ به سر میبرد؟ برخلاف پندارهای ذهنی بارزانی، حاکمیت عراق امروز به آستانهای از توانمندی میرسد تا دستگاه خلیفهگری داعش در موصل را درهم بکوبد و این گروه تروریستی را شکست دهد.
این تغییرات پتانسیل حاکمیت در عراق را با موضع احزاب ملیگرای ترکیه، لبنان، سوریه و برخی از احزاب کرد اقلیم نشانههای کافی و قوی هستند که بارزانی و حامیان استقلال اقلیم را وادار میکند به خود آیند تا بلادرنگ بپذیرند برخلاف ۲۰۱۴ امروز دولت مرکزی عراق در شرف سقوط نیست و ترکیه هم از فاز مذاکره بینتیجه با کردهای کشور خود به فاز نوینی رسیده که شدیداً با آنها درگیر شده است.
آیا اصرار بارزانی بر برگزاری همهپرسی استقلال در کردستان و حمایت از اقدام او به نفع مردم کرد عراق و منطقه است؟ یا برخلاف انتظار، سود و انتفاع استقلال برآمد همهپرسی کردستان عراق به جیب کسانی دیگر سرازیر میشود تا بازهم منطقه خاورمیانه را به آشوب بکشاند. سادهلوحی است این باور کردها که با استقلال کردستان عراق، شاید عربها به پشت مرزهای طبیعی و قدیمی خود برگردند. باید تأکید کرد که هرگونه به هم خوردن تعادل استراتژیک در عراق، وقوع جنگ تازهای میان کردها، ترکها و دیگران دور از انتظار نمینماید و جنگی دیگر با حجم آتشی بیشتر عراق را دربرمی گیرد که شعلههای آن کشورهای همسایه عراق را خواهد سوزاند. فراموش نکنیم هرگونه اصرار بر همهپرسی جدائی طلبانه باعث شروع فروپاشی فاجعهآمیز عراق میشود تا درنتیجه عراق تبدیل به کشورهای کوچک شود. باید دقت کنیم که حمایت ما از استقلال اقلیم کردستان همسوئی باسیاست کوچک کردن کشورهای منطقه و امروز عراق و فردا ایران است. اگر بهار عربی و سپس داعش نتوانستند سیاست ایجاد تنشهای داخلی برای کوچک کردن کشورهای خاورمیانه را تحقق بخشند. اقلیم کردستان و ما نیز نباید جا پای سیاست کوچک کردن کشورها حتی در قالب دفاع از استقلال موردنظر آمریکا و انگلیس بگذاریم. سیاستی که نتیجه مستقیم آن بازتر شدن دست اسرائیل در سرکوب مردم فلسطین خواهد بود.
قطعاً بازگشت دولت عراق به شرایط کنونی نشانههایی مثبت محسوب میشوند که پارادایم تخیلی نچیروان بارزانی، نخستوزیر اقلیم کردستان را خنثی میسازد، پارادایمی که تشنگی رهبران سنتی کرد و خاندان بارزانی برای رسیدن به جدایی از عراق را به حدی میرساند تا به سنیهای عراق هم توصیه کند؛ میتوانند همچون کردها حکومتی خودگردان داشته باشند. پارادایم تجزیه عیناً کپی نا هشیارانه از طرح جو بایدن، معاون اسبق رئیسجمهور آمریکا بود که در سال ۲۰۰۶ طرحی برای رفع اختلافات در عراق ارائه داده بود و بر طبق آن، عراق باید به سه منطقه شیعهنشین، سنی نشین و کردنشین، تقسیم شود.
به نظر میرسد که فارغ از شرایط فعلی، اگر در ۲۵ سپتامبر همهپرسی برگزار شود، در فردای آن حتی با موفقیتآمیز بوده همهپرسی، اقلیم کردستان عراق بهسوی دوراهی سوق داده میشود: دوراهی، تسلیم شدن ناچار به تمرکززدایی حداکثری دولت بغداد یا سعی در حفظ جایگاه کنونی که باید به پذیرش پیشنهاد احزاب جنبش تغییر(گوران) و حزب اتحاد اسلامی تن دهد، پیشنهادی که تأکید دارد :” اولویت امروز اقلیم برگزاری همهپرسی نبوده بلکه اولویت، راهاندازی بیقیدوشرط پارلمان این منطقه و حل مشکلات مربوط به عدم پرداخت حقوق کارمندان در محدوده کردستان عراق ” است که این امر از سوی دیگر درگرو مساعدت بغداد است و اگر در حیطه توان اقلیم بود بایستی تابهحال حقوق کارمندان اقلیم پرداخت میشد.
آیا روی این موضوع فکر کردهایم که حمایت ما از سیاستهای منتج از فرضیههای نادرست و بیپایه قومی – نژادی میتوانند دستاویزی گردند برای ایالاتمتحده و اسرائیل جهت ایجاد تنش در عراق و ایران. قطعاً تائید احساسی – حمایتی ما حتی تحت لوای استقلال اقوام در خدمت تضعیف مبانی منافع ملی است و در جهت منافع دول مداخلهگر خواهد بود.
ما باید بههمه طرفین و حامیان استقلال اقلیم یادآور شویم، هشیار باشند و از هرگونه اصرار برای ایجاد یک دولت مستقل کردی پرهیز کنند که در وهله اول باعث درگیری در درون کردستان عراق میشود و متعاقباً درگیری اقلیم با دولت مرکزی و احیاناً همسایهها را به دنبال دارد. فراموش نشود وقوع جنگ در داخل اقلیم یا اقلیم با عراق و … زمینهای فراهم میکند که از طریق آنهم ایالاتمتحده ظاهراً به بهانه کمک به کردستان مستقل وارد عمل شود و مجدداً بحرانی دیگر برای منطقه آشوبزده طراحی کند. بحرانی که صدالبته تبادل نفت با اسلحه و بعد نفت در قبال غذا را به دنبال خواهد داشت. معتقدم هرگونه تحلیل احساسی نیروی وطنپرست نباید از ترس اتهام به استفاده از حربه کهنه و منسوخ اشتهای عظمت طلبی ایرانی سبب شود تا با دست و پای خود در دام جریانات تجزیهطلبان بیفتند. هشیار باشیم و از وسوسه شدن به استقلال اقلیم پرهیز کنیم. چون هرگونه حمایت از آن سبب میشود سرمایهداری جهانی را جهت تکثیر متحدی جدیدتر از اسرائیل یاری رسانیده و در ایجاد قلعهای نظیر خلافت داعش در اقلیم کردستان عراق نقش داشته باشیم، نقشی که با هزاران فداکاری دیگر از لوح جان تاریخ نرود.