در حال حاضر آمار مشخص و دقیقی از تعداد کودکان کار در ایران وجود ندارد. هرچند که برخی منابع و سازمانها از وجود دو میلیون کودک کار در ایران خبر میدهند، اما آمارهای غیررسمی تعداد کودکان کار ایرانی را ۷ میلیون نفر تخمین میزند که گفته میشود ۴۰ درصد این کودکان را کودکان مهاجر تشکیل می دهد.
معضل کودکان کار اگرچه به ظاهر یک آسیب اجتماعی یا تصویر تلخ شهری تلقی میشود، اما در پسِ خود نشان از وضعیت بحرانی در بخشهای دیگر اجتماعی ماست که تبلورش در کودکان کار به حد اعلا میرسد. کودکان کار در حقیقت آن بخش از طبقهی کارگر هستند که اولا وحشیانهتر از سایر بخشها استثمار میشوند و دوماً خود امکان منازعه با وضعیت موجود و اعتراض را ندارند.
رشد فزاینده بیکاری و اخراج نیروهای کار که اغلب نیز از طبقههای بسیار ضعیف اجتماعی به لحاظ فرهنگی و اقتصادی هستند، عدم پرداخت حقوق و مقرریهای طبقههای ضعیف اجتماعی به صورت قانونی و منظم، وضعیت نا به سامان مهاجران، افزایش تعداد پدران و مادران معتادی که همزمان و همسان اعتیاد دارند و ناتوانی سرپرستهای خانوارهای حاشیهی شهرهای بزرگ نظیر تهران برای اداره مالی زندگی از مهمترین عواملی هستند که هم باعث پیدایش معضل کودکان کار میشوند و هم به طور مستقیم در افزایش تعداد کودکان کار تاثیر مستقیم دارند. علاوه بر آسیبها و بیماریهای جسمیای که این قشر آسیب پذیر با آن دست وپنجه نرم میکند و آمار آن بسیار بالا و تکان دهنده است ( طبق آمارهای منتشر شده نرخ ابتلا به ایدز در میان کودکان کار در تهران ۴.۵ درصد است.) باید به موضوع آسیب های روانیای پرداخت که کودک کار با آن مواجه است.
اگر از سطوح پایهای مربوط به روان آغاز کنیم، بسیاری از کودکان کار با مشکلاتی در ابعاد مختلف مفهوم «خود» پنداری دست و پنجه نرم میکنند. درک و دریافتی که کودک از خود به دست میآورد اکتسابی ست و برپایهی رفتار جامعه با او و تصویری که این مواجهه به او می دهد شکل میگیرد. این تصویر به علت محیط خشن و پر فشاری که کودک با آن رو به روست، اضطراب و خشونت زندگی در خیابان، تهدیدهای مدام، تجاوز، سرخوردگی و اندوه ناشی از تجربهی تبعیض و تفاوت میان طبقات جامعهی مخدوش و ناسالم است. شکل گیری مخدوش مفهوم «خود» برای کودک تاب آوری را کاهش میدهد که در شکل گیری شخصیت او در بزرگسالی نقش دارد و شیوهی مواجهه ی وی با مسائل را مخدوش میکند. اعتیاد و تن فروشی و خودکشی همه میتواند ناشی از شکل گیری نادرست مفهوم خود در کودکی باشد.
طبق پژوهشهای صورت گرفته در سطح تهران و استان هایمختلف ایران، تقریباً تمام کودکان کار دچار اضطراب مداوم هستند. مقدار این اضطراب در شهرهای کوچک از شهرهای بزرگ مانند تهران و مشهد و شیراز کمتر است. همچنین طبق یافتهها، حضور خانواده همراه کودک یا نوجوان کار در خیابان تاثیری بر میزان اضطراب او ندارد. اضطراب مزمن در این کودکان افسردگی و ناامیدی نسبت به آینده ایجاد میکند. این کودکان اغلب در مناطق مرفه شهر کار میکنند و تفاوت فاحش دهک بالا و پایین و زندگیهای پر زرق و برق قشرمرفه سرخوردگی و افسردگی آنان را شدت میبخشد. طرحهای دستگیری و جمعآوری کودکان کار که ابتکار دولت برای پاکسازی آنها از سطح شهر است نتیجهای جز افزودن اضطراب و آسیب روانی براین کودکان نداشته و عملا بر چالشهایی که این قشر در خیابان با آن رو به رو هستند (مواجه با آزار جنسی، خشونت، تهدید های جانی و…) افزوده است.
هادی شریعتی؛ فعال حقوق کودک در مصاحبهای با خبر آنلاین میگوید: «نتایج یک پژوهش میدانی روی ۷۵ کودک کار نشان داد، ۵۰ نفر آنها میل به نیستی و نابودی دارند.» این میل به نیستی و نابودی به دو صورت در کودک کار نمود می یابد. میل به نابودگری بیرونی و ویرانگری و میل به نابودی و خود و خودکشی. این تحقیقات میدانی همچنین نشان داد از میان این ۷۵ کودک ۱۵ نفر آنان تجربه ی خودکشی داشتهاند. نکتهای که بیش از هزچیز وخیم بودن وضعیت را نشان میدهد.
بیماریهای روانی به علل مختلف هم از طرف جامعه و هم از طرف خانوادهها کمتر مورد توجه قرار میگیرند و درمان آنها نیز نیاز به ممارست و صرف زمان طولانی دارد. از طرف دیگر شیوهی مواجههی نهاد های مسئول و حکومت با این معضل و طرحهای ارائه شده در سالهای اخیر نشان میدهد که تمایلی برای انجام کارهای پایهای و تلاش برای حل این مساله وجود ندارد و جمع آوری و دستگیریها جز افزودن خشونت و تهدید برای کودکان ثمری نداشته و زندگی آنان را بهبود نمیبخشد. واگذاری بخشی از مسئولیت به سمنها و موسسات مردم نهاد در عمل با کارشکنیهای صورت گرفته، طرح اتهامات امنیتی، محدودیتهای مختلف و تعطیلی این مراکز به بهانههای مختلف دچار اختلال شده است. همهی اینها در حالیست که جلوگیری از تبدیل آسیبهای روانی کودکان کار به یک معضل اجتماعی لاینحل همراهی و همکاری چندیدن نهاد و ارگان دولتی و غیر دولتی از آموزش و پرورش تا وزارت بهداشت را میطلبد و نیازمند کنشی چند جانبه و مستمر است.
با توجه به نکات یاد شده کاملاً پیداست که توجه تک بعدی به مقولهی کودکان کار و تلاش یک طرفه برای رسیدگی به وضعیت آنها نه تنها نمیتواند نتیجهی مطلوب را به دنبال داشته باشد بلکه چه بسا تاثیرات معکوسی نیز میتواند در نحوه و کیفیت خدمات ارائه شده بگذارد. از این رو به صورت عرضی در نمودار آماریِ وضعیت کودکان کار، امید به کاهش مستمر و اثربخش تعداد کودکان کار و متعاقب آن کنترل شرایط با هدف کاهش مستمر، دقیقاً نیاز به توجه کلانی دارد که دیگر بخشهای معضلات اجتماعی که نظیر آنها عنوان شد را تحت کنترل متولیان امر و مسوولان ذیربط قرار دهد. در غیر این صورت فشار به وجود آمده به بدنه بحران کودکان کار بدون درنظرگرفتن انباشت معضلاتی که در پس این بحران خودنمایی میکنند، باعث بروز فجایع بسیار تلختری درجامعه خواهد شد که بیهیچ تردیدی نمونههای مشابه، خرید و فروش کودکان، اجارهدهی رحمها که بسیاری از آنها زنان نوجوانی هستند که یک مرتبهی دیگر از کودک کار بودن را تجربه میکنند، زورگیریها و شرخریها، اشتغال در امور خردهپایی و مبتنی بر کارچاقکنیهای نامتعارف اجتماعی و همچنین دلال محوری توسط نوجوانان و جوانان، دقیقا شکل تکامل یافته ماهیت کودکان کار و همان فشار انعکاسی به این معضل است که از آن به عنوان پس زدن فشار نام برده میشود. اشکال جدیدی که از آنها نام برده شده درصد قابل توجهی از کودکان کار یک دههی اخیر هستند که در آن دوره مورد توجه و کنترل قرار نگرفته و به شکل امروزی ظاهر شدهاند. با این اوصاف یک دهه دیگر شاهد تجربهها و نمونههایی جدید از بزهکاریهای منشعب از بحران فعلی و امروزی خواهیم بود که با کمال تاسف باید در انتظاری تلخ نشست و شاهد آن بود.
به نظر میرسد اگر در وضعیت درک عمومی با التزام بر پذیرش اصل شکست طرحهای اجتماعی پیشین، شهامت اعلام آن و در عین حال شکل دادن به یک کارگروه منسجم، صاحب سبک و مطلع و از همه مهمتر متخصص در علوم اجتماعی، شهری و روانشناسی، اگرچه نتواند و نمیتواند اشتباهات و سهلانگاریهای پیشین را جبران کند، اما دست کم میتواند شکل سازمان یافته و آگاهانهای از عملکرد آتی صورت گرفتهای را هم در جامعه احیا کند و هم دلیلی بر بروز رگههایی از امیدی باشد که سالهاست به دلیل ناکارآمدی و نبود تخصصهای لازم در خصوص وضعیت و بحران کودکان کار به باد فراموشی سپرده شده است. اگر چنین شرایطی تحقق پیدا کند، روز به روز هم شاهد ارائه آمارهای دقیق خواهیم بود و هم در فواصل زمانی مشخص شاهد بهبود وضعیت کودکان کار و سایر معضلات پیرامون آن میشویم.