علی خامنه ای، رهبر حکومت اسلامی ایران خوشحالی خود را از نتیجه انتخابات اعلام کرد و از آن به عنوان حماسه ای برای نظام نام برد.
اگر از پروپاگاند موجود در این ادعا فاکتور بگیریم، و با در نظر گرفتن چالش های داخلی و خارجی نتیجه انتخابات موفقیتی کم نظیر برای حکومت محسوب می شود و می توان گفت که ادعای ایشان غلط نیست.
از سوی دیگر، از فردای انتخابات جبهه وسیع تحریم و امتناع اعتراضی انتخابات هم آنرا حماسه ای بزرگ و حتی انتخاباتی با مضمون «رفراندمی» بر علیه رژیم معرفی کرده است!
بنظر، با در نظر گرفتن شرکت نکردن بیش از ۳۱ میلیون نفر و نزدیک به چهار میلیون رای های سفید و باطله، آنها هم اشتباه نمی کنند و استدلالشان دور از واقعیت نیست.
برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی یک تاکتیک و نظر مشترک بین حکومت با مخالفین سیاسی غیرقانونی (دزیدنت ها) و براندارن در مورد انتخابات وجود داشت و آن این بود: هر دو طرف اصلی متخاصم نمی خواستند که مردم مخالف و معترض حکومت در انتخابات شرکت کنند!
بر حکومت عیان بود که هر گاه «مردم ناراضی و مخالف» با جنبشی مصمم در انتخابات شرکت می کنند حتما کاندیدای مورد علاقه رهبری که معمولا از محافظه کاران یا پاسداران است به اندازه کافی رای نمی آورند، و مردم چه با گرایش ایجابی و چه سلبی، حتما به کاندیدای غیر اصولگرا رای می دهند و این اقدام خود را با “انتخاب بد بجای بدتر” توضیح داده و توجیه می کنند!
اما این بار رهبری ارتدکس و محافظه کار حکومت در طراحی ایران «پسا خامنه ای» مصمم بود که علاوه بر قوه قضایه که انتخاباتی نیست و آنرا کاملا در اختیار دارد، دو قوه انتخاباتی دیگر را نیز در اختیار داشته باشد. بنابراین مجلس را با مهندسی کامل در دست گرفت و اکنون باید قوه مجریه را در اختیار می گرفت. حکومت در هر دو روند انتخاباتی مجلس و ریاست جمهوری تاکتیک واحدی داشت و آن اینکه «مردم مخالف و معترض» را از مقوله انتخابات به عنوان ابزار مدنی تحول و اصلاحات در جامعه ناامید کرده تا در انتخابات شرکت نکنند!
در هر دوی این پروسه انتخاباتی ابزار پیشبرد این تاکتیک هم چیزی نبود بجز استفاده از نظارت استصوابی شورای نگهبان برای حذف حداکثری کاندیداهای غیر اصولگرا و مورد علاقه نسبی مردم!
از سوی دیگر، برای حکومت تنها کافی بود که بتواند قادر شود که مردم متعلق به پایگاه اجتماعی خودش را بسیج کرده تا آنها بطور حداکثری در انتخابات شرکت کنند… که همین هم شد و بیش از ۲۲ میلیون به رئیسی و رضایی رای دادند.
حکومت در این انتخابات نشان داد هنوز قدرت سیاست سازی، سیاست ورزی و توان بسیج عظیمی دارد!
حتما مخالفین سیاسی حکومت در کنار لذت از پیروزی بدست آمده در تحریم انتخابات متوجه هستند که با توجه به مشکلات عظیمی که جامعه گریبان گیرش است، بخصوص در عرصه فراجناحی اقتصادی که بشدت زندگی را برای عموم مردم موافق و یا مخالف حکومت سخت کرده است که ریشه تنومندی در ناتوانایی مدیریت حکومت و نقش تحریم ها دارد بدرستی این نتیجه انتخابات برای این حکومت نتیجه ای موفقیت آمیز محسوب می شود.
همانطور که شاهد بودیم خواسته مخالفین حکومت هم بطور خوبی برآورده شد، و تعداد حداکثری مردم مخالف، معترض و برانداز یا انتخابات را تحریم کردند و یا اگر به هر دلیلی شرکت کردند یا رای سفید و یا رای باطله دادند.
بنابراین واقعیت و پارادکس بزرگ این است که هم حکومت و هم مخالفین حکومت را می توان پیروزمندان انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ محسوب کرد!
اما بازندگان سیاسی این انتخابات چه کسانی بوده اند؟
جریانات سیاسی و یا افرادی که نظراتی غیر قاطع و متزلزل داشتند و یا قوانین بازی دیگری را ارائه دادند را می توان بازندگان این انتخابات محسوب کرد.
شاید بطور نسبی بتوان تمرکز آماری بازندگان انتخاباتی را در مجموعه آرای ریخته شده به صندوق آقایان همتی و قاضی زاده هاشمی بشمار آورد، که چیزی نزدیک به سه و نیم میلیون رای هستند.