سه شنبه ۷ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۰:۳۲

سه شنبه ۷ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۰:۳۲

به بهانه هفتاد و دومین سالروز استقلال کانون وکلای دادگستری و روز وکیل
انتشار بیانیه اعتراضی بیش از ۲۰۰ وکیل دادگستری خطاب به رئیس قوه قضائیه، در اعتراض به صدور احکام اعدام برای پخشان عزیزی، وریشه مرادی و شریفه محمدی و درخواست توقف...
۷ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: مناف عماری
نویسنده: مناف عماری
بررسی پیش‌زمینه‌های انقلاب ۱۳۵۷و تحقق جمهوری اسلامی در ایران
دیدیم که با آغاز تصویب لایحه «انجمن‌های ایالتی و ولایتی» روحانیت مبارزه علیه رژیم شاه را آغاز کرد، زیرا آن مصوبات برخلاف اصول قانون اساسی مشروطه بود که در آن...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: منوچهر صالحی لاهیجی
نویسنده: منوچهر صالحی لاهیجی
مثل یک باد
مثل یک باد وزان شد بر من، همچون رنگین کمان، پس از باران ...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
تایید حکم مصادره اموال مرضیه محبی، وکیل دادگستری، توسط دادگاه تجدیدنظر تهران
استناد این دادگاه به «قاعده استیمان» در حالی است که نه تنها اساسا این قاعده فقهی ناظر به وضعیت این وکیل دادگستری نیست، بلکه سلب حقوق شهروندی حتی در قالب...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: دادبان
نویسنده: دادبان
ولودیمیر ایشچنکو: بار جنگ در اوکراین بر دوش فقرا است!
بسیج جمعیت روستایی و کارگران فقیرتر به خدمت نظامی آسان‌تر است، زیرا پنهان‌شدن آنها دشوارتر و بیشتر در دسترس مقامات هستند. آنها حتی فرصت های کمتری برای اجتناب از استخدام...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: جرکو باکوتین
نویسنده: جرکو باکوتین
سلطنت‌طلبان در گذر تاریخ "تاریخ در حال نگارش است؛ امروز و همین حالا!"
تاریخی که با خون دل نوشتیم، اکنون در معرض تهدید جدی قرار دارد. آیا باز هم شاهد تکرار فجایع گذشته خواهیم بود؟ یا اینکه این بار، با آگاهی و مسئولیت‌پذیری...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
فرخنده باد روز زبان مادری؛ روز زبان‌های مردم ایران!
به‌جاست بر این نکته انگشت تاکید بگذاریم که علی‌العموم هیچ زبانی در تضاد و تعارض با زبان عمومی و رسمی یا همان زبان میانجی و مشترک ِ زبان‌های گوناگون در...
۶ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران

مردی کە نمی خندد

توی شهر ما مردی هست کە نمی خندد. همیشە با چهرەای اخمو و نگاهی عبوس بە اطرافش نگاە می کند. حتی اگر بهترین جکهای دنیا را هم برایش تعریف کنی، باز نمی خندد. همین جوری نگاهت می کند و انگار نە انگار کە بهترین ماجراهای مضحک دنیا را شنیدە. در چنین لحظاتی، او همچنان مردمی را کە دوروبرش هستند و از خندە ریسە می روند را با همان نگاە همیشگی اش دنبال می کند، و بعد بدون هیچگونە نشانی از شادی، تعجب، و یا افسوس با قدمهای شمردە محل را ترک می کند.

توی شهر ما مردی هست کە نمی خندد. همیشە با چهرەای اخمو و نگاهی عبوس بە اطرافش نگاە می کند. حتی اگر بهترین جکهای دنیا را هم برایش تعریف کنی، باز نمی خندد. همین جوری نگاهت می کند و انگار نە انگار کە بهترین ماجراهای مضحک دنیا را شنیدە. در چنین لحظاتی، او همچنان مردمی را کە دوروبرش هستند و از خندە ریسە می روند را با همان نگاە همیشگی اش دنبال می کند، و بعد بدون هیچگونە نشانی از شادی، تعجب، و یا افسوس با قدمهای شمردە محل را ترک می کند.

البتە می گویند همیشە این جوری نبودە. “مردی کە نمی خندد”، بعد از این اسمش را این می گذاریم، زمانی بودە کە خندیدە، گویا بدجوری هم خندیدە، از تە قلب و با صدای بلند و نکرەای کە تمام تنش را حین خندە لرزاندە. اما یک دفعە همە چیز متوقف می شود و برای همیشە خندە را کنار می گذارد. یا مثل بعضی ها کە می گویند، در واقع خندە بودە کە او را کنار گذاشتە!

مردم دلایل متفاوتی را بە ماجرای نخندیدنش نسبت می دهند، همچنین تاریخهای متفاوتی را. بعضی می گویند “مردی کە نمی خندد” از همان سال کشتن امیرکبیر در حمام فین کاشان خندە را فراموش کرد. بعضی از سال کشتن ناصرالدین شاە و یا اعدام قاتل او میرزا رضا کرمانی. تعدادی سال شروع نهضت مشروطە و یا سرکوب آن، دیگران از سال آمدن رضاشاە و سال تبعید او می گویند. مردمانی دیگر می گویند کە نخیر از همان سالی کە شاە رفت. یعنی ساڵ ١٣٣٢. بعضی دیگر می گویند نە همان سالی کە شاە برگشت او خندە را فراموش کرد، یعنی دوبارە همان سال ١٣٣٢. تعدادی دیگر می گویند نە او سال ١٣۵٧، خندە را فراموش کرد کە دوبارە شاە رفت. و تعدادی می گویند نە، البتە همان سال ١٣۵٧ بود اما این بار نە بخاطر رفتن دوبارە شاە، بلکە بخاطر برنگشتنش بود. بعضی دیگر رگ گردنشان بالا آمدە، با صدای بلند داد می زنند کە اتفاقا همان سال ۵٧ او خندە را فراموش کرد چونکە ترسیدە بود شاە مثل قدیما دوبارە برگردد.

آدمای دیگری هستند کە می گویند خندە را سال ۵٩ فراموش کرد، یعنی زمانی کە عراقی ها بە کشور حملە کردند. بعضی دیگر از تاریخ ١٣۶٧، یعنی سال پایان جنگ می گویند. هستند از سال ١٣٧٢، می گویند، یعنی سال آمدن اصلاح طلبها، تعدادی از آمدن احمدی نژاد و بعد از آن از آمدن روحانی و رفتنش و حال هم از آمدن رئیسی می گویند.

ولی این پایان ماجرا نیست. تعدادی اساسا موافق این جور نگاە بە وضعیت “مردی کە نمی خندد” نیستند، و اصل را حوادث برون مرزی قرار می دهند. بە نظر آنها در دنیای کنونی، اتفاقات خارج کشوری، البتە بە شرطی کە بە کشور ربط داشتەباشند، مهمترین اتفاقات هستند و بنابراین شروع محاصرە اقتصادی کشور، قطعنامە ۵٩٨ سازمان ملل، بستن قرارداد برجام،  جنگ سوریە، خروج ترامپ از برجام، کشتن حاج قاسم و غیرە را علت نخندیدن مردی می دانند کە نمی خندد.

اما فکر کنم من بیشتر از مردم شهرم بە علت نخندیدنهای این مرد عجیب و غریب فکر کردەام. پیش خودم این جوری تصور می کنم کە با این حساب او دیگر هیچ وقت نخواهد خندید. فکر می کنم کە هیچ حادثەای دیگر در این کشور، در چنان سطح و با چنان مختصاتی کە بتواند او را بخنداند دیگر اتفاق نخواهد افتاد. و یا اگر هم اتفاق بیافتد قادر بە خندانیدن او نخواهد شد! پیش او، همە حوادث مثل هم شدەاند. همە چیز علی السویە شدەاست. هیچ کدام بر دیگری برتری ندارد و مردی کە نمی خندد در یک ژست و ادعای فیلسوف مآبانە ادعا می کند کە تنها “باید مانع تابش آفتاب نشد!” و این البتە بە داستان معروف دیوژن کلبی و اسکندر مقدونی بر می گردد کە هنگامیکە اسکندر بە ملاقات این فیلسوف عجیب و غریب و نامی رفت تا از او بخواهد کە او بعنوان مقتدرترین مرد جهان چە کاری می تواند برایش انجام دهد، دیوژن خیلی سادە گفت کە لطفا جلو تابش آفتاب را بر رویش نگیرد!

پس مردی کە نمی خندد تنها تابش آفتاب را دوست دارد، و البتە نە اینکە شما گمان کنی کە درست مثل همین دیوژن در خیابانهای آتن با چراغی راەافتادە تا آدم پیدا کند، نە بە هیچ وجە! و این مرد خیلی محترمانە هم از شما می خواهد کە جلو تابش آفتاب بر روی او نگیری. و اگر هم روزی هوس کردی بگیری، هیچ نگران نباش. او کاملا بی آزار است و خیلی محترمانە در بی آفتابی هم بسر خواهد کرد بە این امید کە شما بر ایستادن روی پاهایتان خستە شوی و سرانجام راە خودت را در پیش گیری.

من فکر می کنم برای خندانیدن این مرد باید نوع حوادث تغییر کنند. اما راستی این حادثە چگونە باید باشد کە مردی را کە نمی خندد، بخنداند! آهان، مثلا او بە امید تکرار یک حادثە تاریخی زندگی کند، بدون اینکە در واقع امیدی بە وقوع آن داشتەباشد! آرە پیدا کردم، و این واقعا عجیب ترین امید جهان است.

تلفنم را بر می دارم و بە شاهزادە رضا پهلوی زنگ می زنم.

ـ الو جناب آقای رضا پهلوی؟

ـ بلە بفرمائید!

ـ شما آمادەاید بە کشور برگرد…

اما تلفن را قطع می کنم. بە خودم می گویم این کە در مقام شاە نبودە کە از کشور فرار کردە. اما،… اما چارەای ندارم دوبارە تلفن را بر می دارم، و می گویم:

ـ آیا شما آمادەاید علیرغم اینکە بە گاە فرار مشهور سال ۵٧، در مقام شاە مملکت نبودەای، بە مملکت بازگشتە و از جملە خندە را بە لبان “مردی کە نمی خندد” را بازگردانی؟

آن طرف تلفن سکوت است. مثل اینکە آقای رضا پهلوی توی قضیە ماندە.

ـ الو… الو!

ـ الو الو، گوشم بە شماست. آرە کە چرا نە.

ـ اما باید حساب این را داشتە باشی کە تنها سخن بر سر بازگشت صوری شماست و نە بازگشت حقیقی!

ـ یعنی چە آقا؟!

ـ یعنی اینکە متاسفانە این دوست ما کاملا یک نگاە فلسفی ـ تاریخی بە زندگی و حوادث آن دارد کە کاملا در زرورق بدبینی و پوچگرائی پیچیدە شدەاست… او نسخە کمیک دیوژن است.

ـ خوب اینو میشە چارە کرد،… مگە دکتر کم داریم تو مملکت؟

ـ دکتر برو نیست.

ـ می بریمش،… مگە دست خودشە!

تلفن را زمین می گذارم.

ـ الوالو،… قبول دارم، گوش کنید آقا قبول دار…

اما تازە تلفن را زمین گذاشتەام. من از آن جور آدمائی هستم کە از تکرار بیزارم. بویژە تکرار تاریخی، حتی در شکل صوری آن. آهان یادم آمد از آرە من واقعا از تکرار بیزارم. پس چرا دنبال آدمی افتادەام کە هی خودش را تکرار می کند، آدمی کە هی نمی خواهد بخندد. خوب، بە من چە! کە نخندد،… چشاش درآد!

راستی رفیق شمارە تلفن همون قاچاقچی مشهورو داری، لطفا رد کن بیاد. دلم هوای خارجو کردە. از این هوای عبوس آفتاب نزدە تا اون تە تەاش بیزارم. پول تو جیبام هست و میخام در رم. آرە با هواپیما، میخام آخر لحظاتو از آسمون نظارە کنم، اون بالا بالاها. حتما کیف دارە. ما کە رفتیم،… مملکت پیشکش “مردی کە نمی خندد”!

و اون بالا بالاها هم یادم می افتد کە من هم در تکرارم. چشمهایم را می بندم و بە صندلی تکیە می دهم. شاید هواپیما این بار مرا بە سرزمین عجایب ببرد. درست مثل آلیس.

 

تاریخ انتشار : ۲۳ مهر, ۱۴۰۰ ۲:۰۴ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

انقلاب بهمن؛ آرمان‌های ماندگار و راه‌های ناتمام!

ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور  و تمرکز کنش‌گری خود در این تلاش هم‌گرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت‌‌ اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهن‌دوست و ترقی‌خواه ایران در راه گذار به جمهوری‌ای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنیم.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

اروپا قربانی کیست؟

به‌عنوان یک اروپایی، من فقط می‌توانم از بی‌کفایتی و ساده‌دلی رهبرانمان گله کنم که این اتفاق را ندیدند و با وجود همه فرصت‌ها و انگیزه‌هایی که برای انجام این کار وجود داشت، ابتدا خود را با آن سازگار نکردند. آنها احمقانه ترجیح دادند به نقش خود به عنوان شریک کوچک آمریکا بچسبند، حتی در شرایطی که این مشارکت به طور فزاینده ای علیه منافع آنها بود!

مطالعه »
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

انقلاب بهمن؛ آرمان‌های ماندگار و راه‌های ناتمام!

ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور  و تمرکز کنش‌گری خود در این تلاش هم‌گرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت‌‌ اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهن‌دوست و ترقی‌خواه ایران در راه گذار به جمهوری‌ای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنیم.

مطالعه »
پيام ها

مراسم بزرگ‌داشت پنجاه‌وچهارمین سالگرد جنبش فدایی!

روز جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳، به مناسبت پنجاه‌وچهارمین سالگرد بنیان‌گذاری جنبش فدایی، در نشستی در سامانۀ کلاب‌هاوس این روز تاریخی و نمادین جنبش فدایی را پاس می‌داریم و روند شکل‌گیری و تکامل این جنبش را به بحث و بررسی می‌نشینیم

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

به بهانه هفتاد و دومین سالروز استقلال کانون وکلای دادگستری و روز وکیل

بررسی پیش‌زمینه‌های انقلاب ۱۳۵۷و تحقق جمهوری اسلامی در ایران

مثل یک باد

تایید حکم مصادره اموال مرضیه محبی، وکیل دادگستری، توسط دادگاه تجدیدنظر تهران

ولودیمیر ایشچنکو: بار جنگ در اوکراین بر دوش فقرا است!

سلطنت‌طلبان در گذر تاریخ “تاریخ در حال نگارش است؛ امروز و همین حالا!”