سامانه اینترنتی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

GOL-768x768-1

۱ آذر, ۱۴۰۴ ۱۸:۳۹

شنبه ۱ آذر ۱۴۰۴ - ۱۸:۳۹

از وال‌استریت تا کویینز« Queens»، سیاست مردمی و درسی برای چپِ ایران؟
در سیاست آمریکا، کمتر سیاست‌مداری را می‌توان یافت که مسیرش نه از دانشگاه‌های نخبگان، بلکه از جلسات مستأجران و اعتصاب رانندگان آغاز شده باشد. زهران ممدانی یکی از معدود استثناهاست....
۱ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی
چین کی فرو ‌می‌پاشد؟ بازسازی شناختی غرب در برابر چین: فراتر از توهم فروپاشی و سیاست تهدید
ترجمه و تلخیص از مجله جنوب جهانی: چالش واقعی در حفظ وضعیت موجود نیست؛ بلکه در پرورش انعطاف‌پذیری فکری است. وقتی سرعت تغییرات جهان از سرعت درک ما پیشی می‌گیرد،...
۱ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: جنوب جهانی
نویسنده: جنوب جهانی
براه قله ها
به کریم صالح، عضوی از گروه پر توان “کیوان” از شهرستان نهاوند که یکی از رکورد داران و فاتحان ۳۱ قله مرتفع در ۳۱ استان کشور می باشد. در آن...
۳۰ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مسعود دلیجانی
نویسنده: مسعود دلیجانی
مشکلات داغ ایران، کمبود آب حادتر می‌شود
برگردان از ا. م. شیری: استفادۀ بهینه از تجربۀ دیگران را به حاکمیت اسلامی اکیداً توصیه می‌‌کنم. بعنوان نمونه، «پروژۀ عظیم آبرسان قذافی»، «بر خشکسالی هم غلبه می‌کنیم» و «پلاتفروم...
۳۰ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: ا. م. شیری
نویسنده: برگردان: ا. م. شیری
نگاهی به قطعنامه 2803 شورای امنیت سازمان ملل در باره طرح ترامپ برای غزه
محسن نجات حسینی: در طرح ترامپ به کورسوئی از امید برای تشکیل دولتی فلسطینی‌ اشاره شده است آنهم پس از پافشاری چند کشور عضو اتحادیه اروپا و برای دلخوشی کشورهای...
۳۰ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: محسن نجات حسینی
نویسنده: محسن نجات حسینی
بومیان دیجیتال چه آینده‌ای برای ایران می‌خواهند؟
مریم فومنی: «برای من ایران ایدئال، جامعه‌ای است که در آن کسی به خاطر بر زبان راندن آنچه فکر می‌کند و به آن اعتقاد دارد، نمیرد. خنده‌دار است، اما واقعاً ایران...
۲۹ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مریم فومنی
نویسنده: مریم فومنی
پیمان‌نامهٔ جهانی حقوق کودک - حقوق کودکان در جهان امروز؛ تقابل میان بحران و مقاومت
تا زمانی که  نظم و نظام جهانی مبتنی بر نابرابری، سلطه اقتصادی و سیاست‌های جنگ‌آور است، هیچ کودکی در هیچ نقطه‌ای از جهان امنیت و آرامش واقعی و تضمین‌شده نخواهد...
۲۹ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار امور بین‌الملل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار امور بین‌الملل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

مردی کە نمی خندد

توی شهر ما مردی هست کە نمی خندد. همیشە با چهرەای اخمو و نگاهی عبوس بە اطرافش نگاە می کند. حتی اگر بهترین جکهای دنیا را هم برایش تعریف کنی، باز نمی خندد. همین جوری نگاهت می کند و انگار نە انگار کە بهترین ماجراهای مضحک دنیا را شنیدە. در چنین لحظاتی، او همچنان مردمی را کە دوروبرش هستند و از خندە ریسە می روند را با همان نگاە همیشگی اش دنبال می کند، و بعد بدون هیچگونە نشانی از شادی، تعجب، و یا افسوس با قدمهای شمردە محل را ترک می کند.

توی شهر ما مردی هست کە نمی خندد. همیشە با چهرەای اخمو و نگاهی عبوس بە اطرافش نگاە می کند. حتی اگر بهترین جکهای دنیا را هم برایش تعریف کنی، باز نمی خندد. همین جوری نگاهت می کند و انگار نە انگار کە بهترین ماجراهای مضحک دنیا را شنیدە. در چنین لحظاتی، او همچنان مردمی را کە دوروبرش هستند و از خندە ریسە می روند را با همان نگاە همیشگی اش دنبال می کند، و بعد بدون هیچگونە نشانی از شادی، تعجب، و یا افسوس با قدمهای شمردە محل را ترک می کند.

البتە می گویند همیشە این جوری نبودە. “مردی کە نمی خندد”، بعد از این اسمش را این می گذاریم، زمانی بودە کە خندیدە، گویا بدجوری هم خندیدە، از تە قلب و با صدای بلند و نکرەای کە تمام تنش را حین خندە لرزاندە. اما یک دفعە همە چیز متوقف می شود و برای همیشە خندە را کنار می گذارد. یا مثل بعضی ها کە می گویند، در واقع خندە بودە کە او را کنار گذاشتە!

مردم دلایل متفاوتی را بە ماجرای نخندیدنش نسبت می دهند، همچنین تاریخهای متفاوتی را. بعضی می گویند “مردی کە نمی خندد” از همان سال کشتن امیرکبیر در حمام فین کاشان خندە را فراموش کرد. بعضی از سال کشتن ناصرالدین شاە و یا اعدام قاتل او میرزا رضا کرمانی. تعدادی سال شروع نهضت مشروطە و یا سرکوب آن، دیگران از سال آمدن رضاشاە و سال تبعید او می گویند. مردمانی دیگر می گویند کە نخیر از همان سالی کە شاە رفت. یعنی ساڵ ۱۳۳۲. بعضی دیگر می گویند نە همان سالی کە شاە برگشت او خندە را فراموش کرد، یعنی دوبارە همان سال ۱۳۳۲. تعدادی دیگر می گویند نە او سال ۱۳۵۷، خندە را فراموش کرد کە دوبارە شاە رفت. و تعدادی می گویند نە، البتە همان سال ۱۳۵۷ بود اما این بار نە بخاطر رفتن دوبارە شاە، بلکە بخاطر برنگشتنش بود. بعضی دیگر رگ گردنشان بالا آمدە، با صدای بلند داد می زنند کە اتفاقا همان سال ۵۷ او خندە را فراموش کرد چونکە ترسیدە بود شاە مثل قدیما دوبارە برگردد.

آدمای دیگری هستند کە می گویند خندە را سال ۵۹ فراموش کرد، یعنی زمانی کە عراقی ها بە کشور حملە کردند. بعضی دیگر از تاریخ ۱۳۶۷، یعنی سال پایان جنگ می گویند. هستند از سال ۱۳۷۲، می گویند، یعنی سال آمدن اصلاح طلبها، تعدادی از آمدن احمدی نژاد و بعد از آن از آمدن روحانی و رفتنش و حال هم از آمدن رئیسی می گویند.

ولی این پایان ماجرا نیست. تعدادی اساسا موافق این جور نگاە بە وضعیت “مردی کە نمی خندد” نیستند، و اصل را حوادث برون مرزی قرار می دهند. بە نظر آنها در دنیای کنونی، اتفاقات خارج کشوری، البتە بە شرطی کە بە کشور ربط داشتەباشند، مهمترین اتفاقات هستند و بنابراین شروع محاصرە اقتصادی کشور، قطعنامە ۵۹۸ سازمان ملل، بستن قرارداد برجام،  جنگ سوریە، خروج ترامپ از برجام، کشتن حاج قاسم و غیرە را علت نخندیدن مردی می دانند کە نمی خندد.

اما فکر کنم من بیشتر از مردم شهرم بە علت نخندیدنهای این مرد عجیب و غریب فکر کردەام. پیش خودم این جوری تصور می کنم کە با این حساب او دیگر هیچ وقت نخواهد خندید. فکر می کنم کە هیچ حادثەای دیگر در این کشور، در چنان سطح و با چنان مختصاتی کە بتواند او را بخنداند دیگر اتفاق نخواهد افتاد. و یا اگر هم اتفاق بیافتد قادر بە خندانیدن او نخواهد شد! پیش او، همە حوادث مثل هم شدەاند. همە چیز علی السویە شدەاست. هیچ کدام بر دیگری برتری ندارد و مردی کە نمی خندد در یک ژست و ادعای فیلسوف مآبانە ادعا می کند کە تنها “باید مانع تابش آفتاب نشد!” و این البتە بە داستان معروف دیوژن کلبی و اسکندر مقدونی بر می گردد کە هنگامیکە اسکندر بە ملاقات این فیلسوف عجیب و غریب و نامی رفت تا از او بخواهد کە او بعنوان مقتدرترین مرد جهان چە کاری می تواند برایش انجام دهد، دیوژن خیلی سادە گفت کە لطفا جلو تابش آفتاب را بر رویش نگیرد!

پس مردی کە نمی خندد تنها تابش آفتاب را دوست دارد، و البتە نە اینکە شما گمان کنی کە درست مثل همین دیوژن در خیابانهای آتن با چراغی راەافتادە تا آدم پیدا کند، نە بە هیچ وجە! و این مرد خیلی محترمانە هم از شما می خواهد کە جلو تابش آفتاب بر روی او نگیری. و اگر هم روزی هوس کردی بگیری، هیچ نگران نباش. او کاملا بی آزار است و خیلی محترمانە در بی آفتابی هم بسر خواهد کرد بە این امید کە شما بر ایستادن روی پاهایتان خستە شوی و سرانجام راە خودت را در پیش گیری.

من فکر می کنم برای خندانیدن این مرد باید نوع حوادث تغییر کنند. اما راستی این حادثە چگونە باید باشد کە مردی را کە نمی خندد، بخنداند! آهان، مثلا او بە امید تکرار یک حادثە تاریخی زندگی کند، بدون اینکە در واقع امیدی بە وقوع آن داشتەباشد! آرە پیدا کردم، و این واقعا عجیب ترین امید جهان است.

تلفنم را بر می دارم و بە شاهزادە رضا پهلوی زنگ می زنم.

ـ الو جناب آقای رضا پهلوی؟

ـ بلە بفرمائید!

ـ شما آمادەاید بە کشور برگرد…

اما تلفن را قطع می کنم. بە خودم می گویم این کە در مقام شاە نبودە کە از کشور فرار کردە. اما،… اما چارەای ندارم دوبارە تلفن را بر می دارم، و می گویم:

ـ آیا شما آمادەاید علیرغم اینکە بە گاە فرار مشهور سال ۵۷، در مقام شاە مملکت نبودەای، بە مملکت بازگشتە و از جملە خندە را بە لبان “مردی کە نمی خندد” را بازگردانی؟

آن طرف تلفن سکوت است. مثل اینکە آقای رضا پهلوی توی قضیە ماندە.

ـ الو… الو!

ـ الو الو، گوشم بە شماست. آرە کە چرا نە.

ـ اما باید حساب این را داشتە باشی کە تنها سخن بر سر بازگشت صوری شماست و نە بازگشت حقیقی!

ـ یعنی چە آقا؟!

ـ یعنی اینکە متاسفانە این دوست ما کاملا یک نگاە فلسفی ـ تاریخی بە زندگی و حوادث آن دارد کە کاملا در زرورق بدبینی و پوچگرائی پیچیدە شدەاست… او نسخە کمیک دیوژن است.

ـ خوب اینو میشە چارە کرد،… مگە دکتر کم داریم تو مملکت؟

ـ دکتر برو نیست.

ـ می بریمش،… مگە دست خودشە!

تلفن را زمین می گذارم.

ـ الوالو،… قبول دارم، گوش کنید آقا قبول دار…

اما تازە تلفن را زمین گذاشتەام. من از آن جور آدمائی هستم کە از تکرار بیزارم. بویژە تکرار تاریخی، حتی در شکل صوری آن. آهان یادم آمد از آرە من واقعا از تکرار بیزارم. پس چرا دنبال آدمی افتادەام کە هی خودش را تکرار می کند، آدمی کە هی نمی خواهد بخندد. خوب، بە من چە! کە نخندد،… چشاش درآد!

راستی رفیق شمارە تلفن همون قاچاقچی مشهورو داری، لطفا رد کن بیاد. دلم هوای خارجو کردە. از این هوای عبوس آفتاب نزدە تا اون تە تەاش بیزارم. پول تو جیبام هست و میخام در رم. آرە با هواپیما، میخام آخر لحظاتو از آسمون نظارە کنم، اون بالا بالاها. حتما کیف دارە. ما کە رفتیم،… مملکت پیشکش “مردی کە نمی خندد”!

و اون بالا بالاها هم یادم می افتد کە من هم در تکرارم. چشمهایم را می بندم و بە صندلی تکیە می دهم. شاید هواپیما این بار مرا بە سرزمین عجایب ببرد. درست مثل آلیس.

 

تاریخ انتشار : ۲۳ مهر, ۱۴۰۰ ۲:۰۴ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

احضار و بازداشت کنشگران و کارشناسان مترقی، آزادی‌خواه، عدالت‌جو و میهن‌دوست کشورمان را به شدت محکوم می‌کنیم

احضار و بازداشت این روشنفکران هراس از گسترش و تعمیق نظرات عدالت‌خواهانۀ چپ و نیرویی میهن‌دوست، آزادی‌خواه و عدالت‌جو را نشان می‌دهد که به عنوان بخشی از جامعۀ مدنی ایران، روز به روز از مقبولیت بیشتری برخوردار می‌شوند.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

جامعهٔ مدنی ایران و دفاع از حقوق دگراندیشان

جامعۀ مدنی امروز ایران آگاه‌تر و هوشیارتر از آن است که در برابر چنین یورش‌هایی سکوت اختیار کند. موج بازداشت اندیشمندان چپ‌گرا طیف وسیعی از آزاداندیشان و میهن‌دوستان ایران با افکار و اندیشه‌های متفاوت را به واکنش واداشته است

مطالعه »

انقلاب آمریکایی: پیروزی دموکرات‌های سوسیالیست از نیویورک تا سیاتل…

گودرز اقتداری: با توجه به اینکه خانم ویلسون، شهردار سابق را ابزاری در دست تشکیلات حاکم بر حزب معرفی می‌کرد، به نظر می‌رسد کمک‌های مالی از طرف مولتی میلیونرهای سرمایه‌داری دیجیتالی در شهر که عمده ترین آنها آمازون، گوگل و مایکروسافت هستند و فهرست طولانی حمایت‌های سنتی حزبی در دید توده کارگران و کارکنانی‌که مجبور به زندگی در شهری هستند که عمیقا با مشکل مسکن و گرانی اجاره ها روبرو است، به ضرر او عمل کرده است.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

از وال‌استریت تا کویینز« Queens»، سیاست مردمی و درسی برای چپِ ایران؟

چین کی فرو ‌می‌پاشد؟ بازسازی شناختی غرب در برابر چین: فراتر از توهم فروپاشی و سیاست تهدید

براه قله ها

مشکلات داغ ایران، کمبود آب حادتر می‌شود

نگاهی به قطعنامه ۲۸۰۳ شورای امنیت سازمان ملل در باره طرح ترامپ برای غزه

بومیان دیجیتال چه آینده‌ای برای ایران می‌خواهند؟