متن ذیل را رفیق دنیز برای انتشار در اختیار نشریه گذاشته اند که عینا درج میشود. این متن برای آغاز یک گفتمان تهیه شده است و رفیق اضافه کرده است “من در تلاش آن هستم تا کلمه “سوسیالیسم” را جایگزین “چپ” نمایم. به همین دلیل هست که این متن را به عنوان “منشور سوسیالیستی” تهیه کردهام. “
گفتمان پیشنهادی برای منشور آرمانخواهی سوسیالیستی ایرانی
یک – هدف ما بر احیاء بالندگی جنبش کمونیستی – سوسیالیستی ایران و تلفیق آن با جنبش طبقه کارگر با تعریف امروزین آن میباشد. تلاش ما بر تلفیق ابعاد ساختاری، ترویجی، تبلیغی و پیکارگری کمونیستی در جهت رسیدن به آمال فوق میباشد. به نظر ما تمامی احزاب چپ یا سوسیالیستی امروز ایران در برآمد سیاسی آرمانی خویش دارای اشکالات جدی و بنیادی می باشند.
دو – افول نظام های امپریالیستی، با سردمداری آمریکا و انگلیس در شرایط تعمیق و گستردگی بحران های کلان اقتصادی اجتماعی، آنها را به اتخاذ سیاست نظامیگری شدید، جنگ افروزی های هار و ویرانی و کشتارهای میلیونی کشانده است. این شرایط برای کشورهای در حال توسعه ای مانند ایران از طرف دیگر این فرصت را نیز فراهم می نماید تا در مسیر اتخاذ سیاستهای استقلال طلبانه خویش بتوانند برآمد و گذار جایگزین سوسیالیستی را برای آینده سرنوشت خویش انتخاب نمایند.
سه – ما در شرایط گذار به چند قطبی شدن جهان بوده و تشکیل بلوک های اتحادیه های کشورهای آفریقایی، آمریکای لاتین، بریکس، کنفرانس شانگهای را مثبت ارزیابی نموده و این ابتکارها را در مسیر گسست هر چه بیشتر این کشورها از امپریالیسم جهانی، اتخاذ سیاستهای مستقل بر پایه های همکاری های منطقه ای در راستای نامین منافع مشترک آنها ارزیابی می کنیم.
چهار – ما اتخاذ سیاستهایی را که منجر به متلاشی شدن اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ در مقابل امپریالیسم جهانی و الیگارشی داخلی شد را تسلیم طلبانه ارزیابی می نماییم. ما معتقدیم که این تلاشی ضربه های جدی بر جنبش کمونیستی جهانی وارد نمود. یکی از ابعاد این ضربه های وارد شده را میتوان در عرصه های کاهش در قابلیت ابراز وجود و برآمد جنبش های کمونیستی سوسیالیستی جهانی در شرایط جّو امنیتی روانی سرکوب گرانه کلان سرمایه داری امپریالیستی مشاهده کرد.
پنج – به دنبال بیش از چند صد ساله دوران حاکمیت استعماری بر چین، همراه با دوران بیش از صد ساله جنگ های تریاک، و کشته شدن بیش از پانزده میلیون نفر از مردم چین طی جنگ جهانی دوم، حزب کمونیست چین، با تمام اشتباهات دوران جوانی و ناپختگی خویش، قادر گردید تا با رهبری قدرتمند و مدبرانه ای طی هفتاد سال گذشته، کشور چین را به دومین قدرت اقتصادی، علمی، مالی و امنیتی دنیا ارتقاء دهد، که انتظار میرود طی دهه جاری در اغلب این عرصه ها جایگاه اول جهانی را برای خود کسب نماید. ما این نائلیت ها را بخشی از دستاوردهای جنبش کمونیستی جهانی ارزیابی نموده و از آنها حمایت می نمائیم.
شش – ما روی کار آمدن حکومت جدید در روسیه را برای جهان و منطقه پدیده ای مثبت ارزیابی می کنیم. ما حضور فعال روسیه در جنک با داعش در خاورمیانه را بطور همزمان برآمدی در مسیر مقابله با توسعه طلبی های امپریالیستی آمریکا و اقمارش در منطقه ارزیابی می کنیم. به نظر ما توسعه شرقی اتحادیه نظامی ناتو، علیرغم تمامی تعهدهایی که داده بودند، را سیاستهایی امپریالیستی در مسیر مقابله گرانه با برآمد روسیه و چین ارزیابی می نمائیم. سیاستهای امپریالیستی بطور غالب در مسیر متلاشی کردن این کشورها می باشد. به نظر ما، جنگ اخیر در اکرائین هم از همین زاویه قابل ارزیابی می باشد.
هفت – ما معتقد می باشیم که نظام جمهوری اسلامی ایران، محصول طبیعی انقلاب ۱۳۵۷ ایران نبوده، بلکه کشورهای امپریالیستی بواسطه پروژه کنفرانس گوادلوپ، قادر شدند تا روایت و رهبری اسلامی را بر امواج خروشان جنبش مردمی سوار کرده و در مقابل آلترناتیو سوسیالیستی بر سر کار بیاورند. سیاستهای امپریالیستی و سرمایه داری کلان داخلی ایران بطور همزمان، خصوصا در دو دهه اول حاکمیت آن، بر نابود کردن آلترناتیو سوسیالیستی و تحکیم نظام دین سالاری مبتنی بوده است. تلاش های امپریالیستی در پیشبرد کودتاهای رنگی در ایران، در شرایطی صورت میگیرد، که طبق برآورد آنها از یک طرف تاریخ مصرف حکومت دین سالاری در ایران به سر آمده است؛ و از طرف دیگر آنها قادر خواهند بود جایگزین های مقبول تر و مورد پسند تر نئولیبرالی وابسته به غرب و خادمان حلقه به گوش تری را جایگزین این حکومت بنمایند.
هشت –یکی از بزرگترین دستاورد سیاسی جنبش کمونیستی ایران طی هفتاد سال گذشته، جنبش پیکارگرانه فدائیان خلق طی دهه های چهل و پنجاه شمسی بود که نتیجه آن بصورت حمایت میلیونی مردم از آنها در انقلاب سال پنجاه و هفت مشاهده شد. امروز نه تنها جنبش کمونیستی – سوسیالیستی ایران از هویت تئوریک انقلابی خویش فاصله زیادی گرفته است، بلکه ما با پدیده تلفیق فرهنگ و تئوری تسلیم طلبانه ای در لباس چپ ایرانی در مقابل سرمایه داری کلان داخلی ایران و نئولیبرالیسم جهانی مواجه می باشیم. جنبش کمونیستی ایران به تولدی نوین و تحول بنیادگرانه ای در مسیر احیاء تئوریک فرهنگی انقلابی خویش نیاز دارد.
نه – جنبش کمونیستی سوسیالیستی ایران با بیش از صد و بیست سال تاریخ، از همان بدو تاسیس خویش تاثیرات شگرف سیاسی، علمی، فرهنگی و انقلابی بر صحنه اجتماعی کشور ایران گذاشته است. با این وجود، وظیفه اول این جنبش نقش آفرینی تعیین کننده آن در پهنای تحولات سیاسی کشوری می باشد. هدف اصلی ما منسجم کردن آلترناتیو سیاسی سوسیالیستی در پهنه سیاسی کشور و محوری کردن آرمانخواهی سوسیالیستی در سطح تحولات و برآمد جنبش های اجتماعی کشور می باشد.
ده – جایگزین آلترناتیو سیاسی سوسیالیستی با رهبری قدرتمند جنبش کمونیستی ایران میتواند بهترین تضمین را برای برآورده شده آرمان های انسانی از قبیل،رشد و توسعه اقتصادی فرهنگی اجتماعی و تامین آزادی های فردی و اجتماعی، برابری، عدالت اجتماعی و تعالی ارزش های انسانی برای تمام آحاد جامعه فراهم نماید. جایگزین سوسیالیستی تنها تضمین کننده سیاسی میباشد که امکان بازگشت حکومتهای دست نشانده امپریالیستی و حاکمیت قدرتمداری کلان سرمایه داری را غیر ممکن می نماید.