هنوز جزئیات مربوط به انفجار در استانبول از صفحه رسانه ها پاک نشده بود که دیروز حادثه تروریستی در اندونزی بوقوع پیوست. هرچند که داعش رسما مسئولیت انفجار استانبول را برعهده نگرفت، اما زنجیره اقدامات تروریستی که از حادثه پاریس آغاز گشت و با سقوط هواپیمای گردشگران روسی ادامه پیدا کرد به همراه 2 حادثه استانبول و جاکارتا، علاوه بر “ابراز قدرت” از نوع سخیفترین آن که همانا هدف قرار دادن جان انسانهای کاملا بیدفاع و در شرایط غیر جنگی و غیر منتظره قرار داشتند، اما پیامی دیگر را نیز برای جهانیان به همراه دارد، آنهم هرچه “انترناسونالیستی تر شدن” تروریسم از نوع داعشی آن است.
این موضوع که مسئولیت انجام حرکات تروریستی از این نوع، بلافاصله از جانب داعش پذیرفته و اعلام می شوند، نه دلیلی بر قدرتمداری داعشاند و نه تاکیدی بر ارتباط ارگانیک داعش با چنین نیروهائی. بستر پرورش چنین نیروهائی در پهنه وسیعی از جهان: از جاکارتا در اندونزی، کاشغر چین ، کوههای تاجیکستان، نمنگان ازبکستان، ولایات افغانستان، شمال و مرکز عراق، سوریه، مصر و کشورهای بزرگی از آفریقا، نه تنها جهل و نادانی و بیسوادی حاکم بر مردم سرزمینهای نام برده شده، بلکه وجود خفقان و سرکوب و نبود آزادی قلم و اندیشه و احزاب سیاسی حامی و مروج آزادی در این کشورهاست.
روشن است که تلاش نوین این جوامع در ابراز وجود، به دلیل تاریخی مملو از خفقان و سرکوب و جنگ و کشتار که با خود حمل می کنند، تلاشی است از همین آغاز، محکوم به شکست؛ زیرا از ابزاری استفاده می کنند که خود قربانیان چندین ده ساله این ابزارند. با قتل و کشتارنمی توان انسانها و جوامع را به “بهشت موعود” رهنمون کرد.
سیامک سلطانی