نداهائی از درون و پیرامون حاکمیت بگوش می رسد در مورد اینکە اصلاح طلبان باید جبران مافات کنند. منظور از این گفتە همانا بازگشت بە خط انتقاد از دولت روحانی برای جبران قصورهای این خط سیاسی در قبال سازشها و عمل نکردن بە وعدەهائی است کە روحانی در هنگامە انتخابات ها بە رای دهندگان خود داشت.
اینکە صرفا نمی توان با انتقاد قدرت سیاسی را بە تغییر واداشت، امری عیان است. علاوە بر انتقاد، تغییر، مستلزم راهکارهای عملی در جوار انتقاد کلامی است. بدون نیروی مادی تغییر، نیروی کلام نمی تواند بە جائی برسد.
تجربە دور دوم ریاست جمهوری روحانی نشان می دهد کە اصلاح طلبان در این دور بیشتر در جهت حفظ قدرت و ماندگاری دولت تلاش کردند تا پیشبرد دیدگاهها و خطوط سیاسی خود. یک نوع محافظەکاری کە با خیزش مردم در دی ماە تشدید شد، و در ادامە با خروج ترامپ از برجام و تشدید فشارها و تهدیدات خارجی، فرمهای شدیدتری بخود گرفت.
اما از درون و پیرامون خود نظام هم، نداهای اعتراض هم اکنون واضح تر و بیشتر شنیدە می شوند. جریانهای خاصی از درون خود اصلاح طلبان خواستار برخورد جدی تر اصلاح طلبان بە وضع موجود و برخورد انتقادی جدی تر هستند.
ولی چنان که اشارە شد اصلاح طلبان بالکل در بزنگاە اتصال میان انتقاد کلامی و انتقاد مادی ماندەاند. آنان نشان دادەاند کە تاکنون نتوانستەاند یک پل ارتباطی میان این دو عرصە پیدا کنند. کلام بدون عمل علیرغم اهمیت آن، نمی تواند بە نتیجە خاصی فرابروید. اصلاح طلبان مفهوم خیابان را در همان چهارچوب قوانین موجود رژیم نیز فراموش کردەاند و بدین ترتیب در زمانەای کە تودە در شکل مشخص تر و مستقیم تری بە نقد وضع موجود می پردازد، آنان همچنان در نقد کلامی ماندەاند.
مارکس زمانی از سلاح انتقاد و انتقاد سلاح می گفت. در یک معنای متافوریک کە در آن ‘سلاح’ نە در معنای سلاح، بلکە در معنای وجود مادی اعتراض تعبیر شود، باید گفت کە اصلاح طلبان ‘انتقاد سلاح’ را در یک اشتباە تئوریک و یا اشتباە عمد تئوریکی فراموش کردەاند. آنان درست در جائی ضربە خوردەاند کە ربطی نە بە فشارها و تهدیدهای خارجی دارد و نە بە فشارهای داخلی. بە بیانی دیگر، آنان از خود ضربە خوردەاند.